کلمه جو
صفحه اصلی

arc


معنی : قوس، کمان، هلال، جرقه، خم، خرپشته
معانی دیگر : منحنی، نیم دایره، کمانه، خمان، تخش، قوس زدن، مسیر قوسی داشتن، دور زدن، (برق) جرقه، قوس الکتریکی تشکیل دادن، (هندسه) آرک، بخشی از دایره که مسیر اجرام سماوی در بالا و پایین افق را تشکیل می دهد، مخفف: (پزشکی) کمپلکس وابسته به بیماری ایدز، مخفف: صلیب سرخ امریکا، طاق

انگلیسی به فارسی

قوس، کمان، طاق، هلال، جرقه


کمان، قوس


قوس، کمان، هلال، جرقه، خم، خرپشته


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any curved line; anything shaped like a bow or curve.
مترادف: arch, bow, curve
مشابه: bend, crescent, curvature, flexure, half-moon, turn

(2) تعریف: a bright streak of electricity leaping the gap between two electrical conductors.
مترادف: spark
مشابه: flicker, sparkle
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: arcs, arcing, arced
(1) تعریف: to form a curved line or passage.
مترادف: bend, bow, curve
مشابه: arch

- The football arced through the air.
[ترجمه ترگمان] توپ فوتبال در هوا موج می زد
[ترجمه گوگل] فوتبال از طریق هوا خشک شد

(2) تعریف: of electricity, to leap across a gap between conductors.
مشابه: fly, gap, jump, leap

• american organization concerned with the alleviation of human suffering and the promotion of public health
curve, part of a circle
follow an arc shaped course; form an electrical arc
an arc is a smoothly curving shape or line of movement.
an arc is a section of the circumference of a circle; a technical term in mathematics.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] 1- قوس، کمان، منحنی، نیم دایره، هلال، خم، کمانه، خمان، تخش 2- قوس زدن، مسیر قوسی داشتن، دور زدن 3- بخشی از دایره که مسیر اجرام سماوى در بالا و پایین افق را تشکیل می دهد 4- (برق ) جرقه، قوس الکتریکی تشکیل دادن 5- (هندسه ) آرکمخفف : (پزشکی ) کمپلکس وابسته به بیمارى ایدزمخفف : صلیب سرخ امریکا
[سینما] حرکت ارک - آرک (چرخش دایره وار دوربین ) - چراغهای قوی - حرکت قوسی
[عمران و معماری] قوس - کمان
[کامپیوتر] کمان - قسمتی از یک دایره . یک برنامه فشرده سازی داده برای ای بی ام پی سی که در اواسط دهه 80 میلادی به طور رسمی ((انجمن ارتقای سیستم )) آن را ساخت نگاه کنید به زیپ فایل
[فوتبال] کمان-قوس
[نساجی] قوس - منحنی
[ریاضیات] کمان، قوس، آرک، طاق
[پلیمر] قوس
[سینما] حرکت قوسی (دوربین )

مترادف و متضاد

قوس (اسم)
bow, arc, arch, chord, archer

کمان (اسم)
bow, arc, arch, fiddlestick

هلال (اسم)
arc, meniscus, lunule, roundel

جرقه (اسم)
arc, spark, sparkle, scintillation, scintilla, flake, cough

خم (اسم)
bend, arc, bent, curve, crank, flexure, knee, jar, wimple, meander

خرپشته (اسم)
arc, mound, dome roof

curve


Synonyms: arch, bend, bow, crescent, curvation, curvature, half-moon, round


جملات نمونه

1. arc cosine
قوس جیب تمام (آرک کوسینوس)

2. electric arc
قوس الکتریکی،جرقه ی برقی

3. his arm described an arc in the air
دستش در هوا قوسی را ترسیم کرد.

4. the rainbow had made a beautiful arc in the sky
رنگین کمان در هوا قوس زیبایی ایجاد کرده بود.

5. The sun appears to move in an arc across the sky.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که خورشید در قوس در آسمان حرکت می کند
[ترجمه گوگل]خورشید به نظر می رسد در قوس در سراسر آسمان حرکت می کند

6. She's a modern-day Joan of Arc.
[ترجمه فیض] او ژاندارک امروزی است
[ترجمه ترگمان]او یک روز جدید ژاندارک است
[ترجمه گوگل]او Joan of Arc مدرن است

7. The ball rose in a high arc and fell behind the boundary line.
[ترجمه ترگمان]توپ از کمان بلندی بالا رفت و پشت خط مرزی افتاد
[ترجمه گوگل]توپ در قوس بالا رشد کرد و در پشت خط مرزی افتاد

8. The rainbow formed a beautiful arc in the sky.
[ترجمه ترگمان]رنگین کمان قوس زیبایی در آسمان ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]رنگین کمان یک قوس زیبا در آسمان ایجاد کرد

9. Joan of Arc was canonized by the Roman Catholic Church in 1920.
[ترجمه ترگمان]ژاندارک در سال ۱۹۲۰ توسط کلیسای کاتولیک رومی نامگذاری شد
[ترجمه گوگل]Joan of Arc توسط کلیسای کاتولیک رومی در سال 1920 به تصویب رسید

10. Through Joan of Arc, France won a great moral victory.
[ترجمه ترگمان]در میان ژاندارک، فرانسه یک پیروزی معنوی بزرگ به دست آورد
[ترجمه گوگل]فرانسه از طریق جوآن قصر پیروز شد

11. The beach swept around in an arc.
[ترجمه ترگمان]ساحل با قوسی به اطراف پاشید
[ترجمه گوگل]ساحل در اطراف قوس جابجا می شود

12. The islands lie in a wide arc just off the mainland.
[ترجمه ترگمان]این جزایر در یک قوس گسترده از سرزمین اصلی قرار دارند
[ترجمه گوگل]جزایر در قوس گسترده ای از سرزمین اصلی دروغ می گویند

13. The rainbow described an arc in the dark sky.
[ترجمه ترگمان]رنگین کمان قوس در آسمان تاریک توصیف کرد
[ترجمه گوگل]رنگین کمان یک قوس را در آسمان تاریک توصیف کرد

14. Avenues radiate from the Arc de Triomphe in Paris.
[ترجمه ترگمان]Avenues در پاریس طنین می افکند
[ترجمه گوگل]مسیرها از Arc de Triomphe در پاریس منتشر می شوند

15. Joan of Arc was burnt at the stake .
[ترجمه ترگمان]ژاندارک طعمه آتش شد
[ترجمه گوگل]Joan of Arc در سهام سوزانده شد

The rainbow had made a beautiful arc in the sky.

رنگین کمان در هوا قوس زیبایی ایجاد کرده بود.


The road arcs round the south of the city.

راه جنوب شهر را دور می‌زند.


arc-cathode

کاتد جرقه‌ای


arc cosine

قوس جیب تمام (آرک کوسینوس)


اصطلاحات

electric arc

قوس الکتریکی، جرقه‌ی برقی


پیشنهاد کاربران

چرخه

در داستان
مرحله، بخش، فاز

قوس قصه/داستان

جرقه

BEAUTIFUL ARC
قوس زیبا{کارایی برای رنگین کمان در اسمان}

قوس
کمان

به معنی گنبد هم هست مثلا tagh Boston is arc of the garden

arc ( معماری و شهرسازی )
واژه مصوب: کمان 1
تعریف: خط منحنی بسیط یا پاره ای از دایره یا دیگر مقاطع مخروطی


کلمات دیگر: