کلمه جو
صفحه اصلی

championship


معنی : پهلوانی، مبارزه، قهرمانی، مسابقه قهرمانی
معانی دیگر : مقام یا عنوان قهرمان، جانبداری، (در امور عقیدتی و عدالتی) مدافعه

انگلیسی به فارسی

پهلوانی، قهرمانی، مسابقه قهرمانی


قهرمانی، مسابقه قهرمانی، پهلوانی، مبارزه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (sometimes pl.) one or more competitions held to determine the champion.
مشابه: final

- The golf championships will begin next week.
[ترجمه ترگمان] مسابقات گلف هفته آینده آغاز خواهند شد
[ترجمه گوگل] مسابقات قهرمانی گلف در هفته آینده آغاز خواهد شد

(2) تعریف: the condition or status of being a champion.
مشابه: title

- The two teams competed for the championship again this year.
[ترجمه ترگمان] این دو تیم در سال جاری برای مسابقات قهرمانی رقابت کردند
[ترجمه گوگل] این دو تیم در سال جاری برای مسابقات قهرمانی رقابت خواهند کرد

(3) تعریف: defense or advocacy of a person or cause.
مشابه: advocacy

- The lawyer's championship of this infamous defendant brought him into the public eye.
[ترجمه ترگمان] قهرمان این متهم بدنام او را به چشم عموم آورد
[ترجمه گوگل] قهرمانی وکیل این متهم کذب او را به چشم عموم رساند

• position of champion; final round in a series of games; defense
a championship is a competition to find the best player or team in a particular sport. a championship is also the title or status of the winner.

دیکشنری تخصصی

[فوتبال] قهرمانی

مترادف و متضاد

پهلوانی (اسم)
athletics, championship

مبارزه (اسم)
battle, combat, struggle, championship, swordplay

قهرمانی (اسم)
championship, heroism

مسابقه قهرمانی (اسم)
championship

contest for ultimate victor


Synonyms: crown, crowning achievement, elimination, playoffs, showdown, title match, tournament, winner takes all


جملات نمونه

1. a championship bout
مسابقه ی قهرمانی

2. the championship game reached a fever pitch
مسابقه قهرمانی به مرحله تب و تاب رسید.

3. he continued his championship of the rights of foreign workers
او به جانبداری از حقوق کارگران خارجی ادامه داد.

4. she redeemed her championship by winning twice
با دوبار بردن مقام قهرمانی خود را دوباره به دست آورد.

5. the world soccer championship games
مسابقات قهرمانی فوتبال جهانی

6. he won the heavyweight championship of the world
او مقام قهرمانی سنگین وزن جهان را به دست آورد.

7. the second round of championship games
دوره ی دوم مسابقات قهرمانی

8. Winning the championship is a great personal triumph .
[ترجمه ترگمان]برنده شدن این مسابقات یک پیروزی بزرگ شخصی است
[ترجمه گوگل]پیروزی در قهرمانی یک پیروزی عالی است

9. They are both gunning for places in the championship.
[ترجمه ترگمان]هم چنین آن ها به دنبال جایگاهی در مسابقات قهرمانی هستند
[ترجمه گوگل]آنها هر دو برای مکان هایی در مسابقات قهرمانی هستند

10. She won the championship four times in succession.
[ترجمه ترگمان]او چهار بار پیاپی قهرمان شد
[ترجمه گوگل]او چهار بار متوالی قهرمان شد

11. His defeat in the world championship led to a long period of gloomy introspection.
[ترجمه ترگمان]شکست او در مسابقات قهرمانی جهان منجر به یک دوره طولانی اندیشی شوم شد
[ترجمه گوگل]شکست او در مسابقات قهرمانی جهان منجر به یک دوره طولانی ایده ی دردناک غم انگیز شد

12. Olga did not win the all-round championship, the blue riband event.
[ترجمه ترگمان]الگا در مسابقات دور نهایی، رویداد riband آبی برنده نشد
[ترجمه گوگل]اولگا در مسابقات قهرمانی همه جانبه، مسابقات آبی بند ناف پیروز شد

13. Lin Dan won the championship in a stunning turnaround.
[ترجمه ترگمان]لین دن در یک چرخش خیره کننده به قهرمانی رسید
[ترجمه گوگل]لین دن در مسابقات خیره کننده قهرمانی را به دست آورد

14. The championship was won by a complete unknown.
[ترجمه ترگمان]این مسابقات با یک پیروزی کامل به پیروزی رسید
[ترجمه گوگل]مسابقات قهرمانی توسط یک ناشناخته کامل به دست آمد

15. I would like to see the championship evened up a little bit more.
[ترجمه ترگمان]می خواستم ببینم که این مسابقات کمی بیشتر به نتیجه رسیده اند
[ترجمه گوگل]من می خواهم شاهد قهرمانی باشم که کمی بیشتر شده است

16. Warwickshire are the current holders of the cricket championship.
[ترجمه ترگمان]Warwickshire در حال حاضر دارندگان کنونی مسابقات قهرمانی کریکت هستند
[ترجمه گوگل]Warwickshire دارندگان فعلی مسابقات کریکت هستند

He won three championships in four years.

ظرف چهار سال سه بار مقام قهرمانی را به دست آورد.


He continued his championship of the rights of foreign workers.

او به جانب‌داری از حقوق کارگران خارجی ادامه داد.


He won the heavyweight championship of the world.

او مقام قهرمانی سنگین وزن جهان را به دست آورد.


the world soccer championship games

مسابقات قهرمانی فوتبال جهانی


پیشنهاد کاربران

مسابقات قهرمانی
مسابقات مهم
مسابقات اصلی
مبارزه ی قهرمانی
مسابقه ی فینال
جانبداری

قهرمانی

Winner in champions
برنده در مسابقات

قهرمان. بزگ

a high level competition to decide who is the best

championship ( ورزش )
واژه مصوب: قهرمانی 1
تعریف: کسب عنوان نخست در یک رویداد ورزشی


کلمات دیگر: