1. the mannerism and false melancholy of his poem
تصنع و حزن دروغین شعر او
2. he has the mannerism of touching his ears when he talks
او عادت دارد موقع حرف زدن گوش هایش را لمس بکند.
3. His mannerisms bear a strong likeness to those of his father.
[ترجمه ترگمان]رفتارش شبیه پدرش است
[ترجمه گوگل]شیوه های او نوعی شبیه به پدر و مادر او است
4. He's got some very strange mannerisms.
[ترجمه ترگمان]رفتارش خیلی عجیب است
[ترجمه گوگل]او برخی از شیوه های بسیار عجیب و غریب را در اختیار دارد
5. Mannerism is characterized by a distortion of proportions and perspective.
[ترجمه ترگمان]Mannerism با اعوجاج of و دورنما مشخص می شود
[ترجمه گوگل]مننریسم با تحریف نسبت و دیدگاه مشخص شده است
6. Everyone has their own little quirks and mannerisms.
[ترجمه ترگمان]همه خصوصیات و رفتارشان را دارند
[ترجمه گوگل]هر کس دلایل و شیوه های خاص خودش را دارد
7. He's taken on some irritating mannerisms.
[ترجمه ترگمان]اون یه سری mannerisms آزار دهنده گرفته
[ترجمه گوگل]او بر روی برخی رفتارهای تحریک کننده گرفته شده است
8. John took off his boss's mannerisms.
[ترجمه ترگمان]جان از رفتارش تقلید کرد
[ترجمه گوگل]جان جانبازان رئیس خود را برداشت
9. His mannerisms are more those of a preoccupied math professor.
[ترجمه ترگمان]رفتارش نسبت به آن استاد ریاضی پریشان و متفکر است
[ترجمه گوگل]شیوه های او بیشتر از استاد ریاضی مشغول است
10. He's copied that mannerism from his brother.
[ترجمه ترگمان]از طرز رفتار برادرش کپی گرفته
[ترجمه گوگل]او این شیوه را از برادرش کپی می کند
11. Roz has adopted one or two funny mannerisms since she's been away.
[ترجمه ترگمان]رز \"یکی دو هفته رو به سرپرستی قبول کرده\"
[ترجمه گوگل]راز از زمانی که او دور بوده است یک یا دو شیوه خنده دار را اتخاذ کرده است
12. I found myself copying him and his mannerisms.
[ترجمه ترگمان]خودم را پیدا کردم که از او و رفتارش تقلید می کردم
[ترجمه گوگل]من پیدا کردم خودم را کپی او و شیوه های او
13. Her striking mannerisms detract from the reality of the character.
[ترجمه ترگمان]رفتار striking او را از واقعیت متمایز می کرد
[ترجمه گوگل]رفتارهای شگفت انگیزش از واقعیت شخصیت منحرف می شود
14. His eyes sparkled with delight as her mannerisms and voice reminded him of just how attractive he found Englishwomen.
[ترجمه ترگمان]چشمانش از خوشحالی برق می زد و رفتارش به او یادآوری می کرد که چقدر جذاب است
[ترجمه گوگل]چشمان او با لذت پر زرق و برق بود، به طوری که شیوه های او و صدای او به او یادآوری می کردند که چقدر جذاب است