1. a calf starter
ماده ای که باعث رشد گوساله می شود
2. a whale calf
وال بچه،بچه نهنگ
3. a one-year old calf
گوساله ی یکساله
4. kill the fatted calf
سور دادن،(به عنوان یادبود یا خوشامد) مهمانی دادن
5. Many a good cow hath a bad calf.
[ترجمه ترگمان]چه گاو خوبی یک گوساله بد دارد
[ترجمه گوگل]بسیاری از گاوهای خوب یک گوساله بد دارند
6. If you agree to carry the calf, they'll make you carry the cow.
[ترجمه ترگمان]اگه قبول کنی که گوساله رو حمل کنی، اونا مجبورت می کنن که گاو رو حمل کنی
[ترجمه گوگل]اگر شما موافقت کنید که گوساله را حمل کن، آنها را به گاو می رسانند
7. When the calf is stolen, the farmer mends the stall.
[ترجمه ترگمان]وقتی گوساله دزدیده می شود، کشاورز در آخور را تعمیر می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که گوساله به سرقت رفته است، کشاورز از غرفه استفاده می کند
8. The calf blared for its mother.
[ترجمه ترگمان]گوساله برای مادرش جیغ می کشید
[ترجمه گوگل]گوساله برای مادرش پاره شد
9. Like cow, like calf.
[ترجمه ترگمان]مثل گاو، مثل گوساله
[ترجمه گوگل]مثل گاو، مانند گوساله
10. The calf lapped up the bucket of milk.
[ترجمه ترگمان]گوساله سطل شیر را برداشت
[ترجمه گوگل]گوساله سطل شیر را برداشت
11. He expects to have recovered from his calf injury in time.
[ترجمه ترگمان]او انتظار دارد به موقع از آسیب ساق پایش بهبود یابد
[ترجمه گوگل]او انتظار می رود که از آسیب های گوساله خود در زمان بهبود یابد
12. The calf lilled out its tongue.
[ترجمه ترگمان]گوساله زبانش را بیرون آورد
[ترجمه گوگل]گوساله زبانش را می کشد
13. A calf was offered up as a sacrifice to the goddess.
[ترجمه ترگمان]یک گوساله به عنوان یک قربانی به آن الهه پیشنهاد شده بود
[ترجمه گوگل]یک گوساله به عنوان یک قربانی به الهه عرضه شد
14. He was feeling twinges from a calf injury after 20 minutes of the game.
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت ۲۰ دقیقه از بازی، احساس ناراحتی از یک جراحت گوساله به او دست داد
[ترجمه گوگل]او پس از 20 دقیقه از بازی با آسیب دیدگی گوساله احساس خجالت می کند
15. She tore a calf muscle playing squash.
[ترجمه ترگمان] اون یه ماهیچه ساق رو پاره کرد
[ترجمه گوگل]او یک عضله گوساله بازی را اسکواش کرد
16. The cow has produced a calf.
[ترجمه ترگمان]گاو گوساله را پرورش داده
[ترجمه گوگل]گاو یک گوساله تولید کرده است
17. He suffered a pulled calf muscle.
[ترجمه ترگمان]از ماهیچه ساق پا رنج می برد
[ترجمه گوگل]او عضله گوساله کشیده شده را تجربه کرد