1. hump along and finish your work!
زودباش و کارت را تمام کن !
2. over the hump from buenos aires to chile
از بوینوس آیرس تا شیلی برفراز کوه ها
3. the himalayan hump
کوه زنجیره ی هیمالیا
4. on the hump
(عامیانه) در تلاش،سخت مشغول،در تقلا
5. a whale's anterior hump
کوژ قدامی نهنگ
6. we had to hump the coal to the top of the hill
باید زغال سنگ ها را تا بالای تپه برپشت خود حمل می کردیم.
7. to be over the hump
(عامیانه) از مشکلات عبور کردن (یا گذشتن)،دشواری ها را پشت سر گذاشتن
8. last year he had to hump himself and finish college
پارسال مجبور شد بکوشد و دانشکده را تمام کند.
9. my duties keep me on the hump
وظایف من مرا سخت مشغول نگاه می دارد.
10. the sight of the building gave me the hump
دیدن آن ساختمان مرا غمزده کرد.
11. if i pass this test, i'll be over the hump
اگر در این امتحان قبول شوم مشکل بزرگی را پشت سر گذاشته ام.
12. He made her hump.
[ترجمه ترگمان]قوز کرد و قوز کرد
[ترجمه گوگل]او کلاه خود را ساخته است
13. I'll be over the hump when I've done this exam — then there'll be just two left.
[ترجمه ترگمان]وقتی این امتحان رو انجام دادم، از روی قوز بالا می ام - پس فقط دوتا باقی مونده
[ترجمه گوگل]وقتی که این امتحان را انجام دادم، بیش از حد می افتم - سپس فقط دو نفر باقی خواهند ماند
14. Once the personal-computer industry gets over that hump, there will finally be speed to burn.
[ترجمه ترگمان]زمانی که صنعت کامپیوتر شخصی بالای آن کوهان برسد، در نهایت سرعت سوختن خواهد بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که صنعت کامپیوتر شخصی بیش از این گربه می شود، در نهایت سرعت سوختن خواهد بود
15. I sat down on its rounded hump.
[ترجمه ترگمان]روی برآمدگی گرد و گرد آن نشستم
[ترجمه گوگل]من بر روی گرد و غبار گردنم نشستم
16. It could not have been easy to hump awkward loads up and down the wobbly death trap.
[ترجمه ترگمان]قوز بالا قوز بالا و پایین رفتن از تله مرگ آسان نبود
[ترجمه گوگل]این آسان نیست که بتوانیم بارهای ناخوشایند را به دام انداختن دامنه مرگ وحشتناک بکشیم
17. The car has a big hump in the middle of the rear floor, because of the rear-wheel drive mechanism.
[ترجمه ترگمان]خودرو قوز بزرگی در وسط کف عقبی دارد، زیرا مکانیزم محرک پشت چرخ عقب است
[ترجمه گوگل]به دلیل مکانیسم رانندگی چرخ عقب، ماشین در وسط کف عقب یک قاپ بزرگ دارد
18. But we are over the hump now.
[ترجمه ترگمان] ولی الان دیگه از the رد شدیم
[ترجمه گوگل]اما ما اکنون در حال قدم زدن هستیم