کلمه جو
صفحه اصلی

peritoneum


معنی : صفاق، برون شامه رودهها
معانی دیگر : (کالبد شناسی) روده بند، اندرونه پوش

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی) روده بند، صفاق


پریتون، صفاق، برون شامه رودهها


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: peritonaea, peritonea
مشتقات: peritoneal (adj.)
• : تعریف: the membrane that lines the abdomen and encloses the abdominal organs.

• serous membrane lining the abdominal cavity (anatomy)

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] پریتونیوم، صفاق .

مترادف و متضاد

صفاق (اسم)
peritoneum

برون شامه روده ها (اسم)
peritoneum

جملات نمونه

1. The permeability of the mesothelium of the diaphragmatic peritoneum in rat was studied by intraperitoneal injection of Indian ink and rabbit blood and observed by electron microscopy.
[ترجمه ترگمان]تراوایی ناشی از mesothelium diaphragmatic در موش توسط تزریق intraperitoneal مرکب هند و خون خرگوش مورد مطالعه قرار گرفت و توسط میکروسکوپ الکترونی مشاهده شد
[ترجمه گوگل]نفوذ پذیری مزوتلیوم عصبی دیافراگم در موش ها با تزریق داخل صفاقی جوهر هندی و خون خرگوش و با استفاده از میکروسکوپ الکترونی مورد بررسی قرار گرفت

2. Bleeding may occur in the peritoneum or pericardium.
[ترجمه ترگمان]خونریزی ممکن است در ناحیه peritoneum یا pericardium رخ دهد
[ترجمه گوگل]خونریزی ممکن است در پریتون یا پریکارد رخ دهد

3. Paracolic sulci are lateral depressions of the peritoneum investing the cecum.
[ترجمه ترگمان]Paracolic sulci با فرورفتگی افقی the the قرار دارند
[ترجمه گوگل]سولتی پاراکولاریکی، افسردگی جانبی چشمی پوست است

4. Peritoneal factor infertility peritoneum such as scar tissue ( adhesions ) or endometriosis ( Figure 5 ).
[ترجمه ترگمان]factor عامل ناباروری، مانند بافت زخم (adhesions)و یا endometriosis (شکل ۵)
[ترجمه گوگل]پروتئین ناباروری فاکتور صفاقی مانند بافت اسکار (چسبندگی) یا اندومتریوز (شکل 5)

5. The peritoneum then reabsorbs the fluid.
[ترجمه ترگمان]سپس The سیال را باز می کند
[ترجمه گوگل]سپس پروتئین مایع را دوباره جذب می کند

6. Methods Into the inner ring road, separation peritoneum and abdominal transverse compartment of loose bodies and the creation preperitoneal space, home patch this gap.
[ترجمه ترگمان]روش های درون جاده کمربندی داخلی، جداسازی peritoneum و محفظه عرضی شکمی از اجسام آزاد و ایجاد فضای preperitoneal در خانه، این شکاف را به هم پیوند می دهد
[ترجمه گوگل]روش ها در داخل جاده حلقه درونی، مجرای شکاف دهانه و شکاف شکمی شکاف بدن و ایجاد فضای preperitoneal، صفحه اصلی این شکاف

7. Arrows point to the anterior rectus sheath, peritoneum, and fascia transversalis.
[ترجمه ترگمان]فلش ها به غلاف rectus قدامی، peritoneum و نوار پیوندی اشاره می کنند
[ترجمه گوگل]فلش ها به غلاف رکتوس قدام، پریتوئوم و فاکسیک ترورسالیس اشاره دارند

8. Usage:operations of gynecology, urology, stomach and intestine peritoneum and so on. The gut suture, made from qualified intestines-skin, is smooth, high tensility, and can be easily knotted.
[ترجمه ترگمان]کاربرد: عملیات مامایی، اورولوژی، معده و روده، و غیره The شکمی که از روده واجد شرایط ساخته شده اند صاف، tensility است و می توانند به راحتی گره خورده شوند
[ترجمه گوگل]عملیات استفاده از جراحی زنان، اورولوژی، مجاری معده و روده و غیره بخیه های روده ای، ساخته شده از روده های واجد، پوست، صاف، تندرستی بالا، و می تواند به راحتی گره خورده است

9. To conclude nursing experience about vaginoplasty with peritoneum.
[ترجمه ترگمان]برای خاتمه دادن به تجربه پرستاری در مورد vaginoplasty با peritoneum
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تجربه پرستاری در مورد واژینوپلاستی با پریتوم

10. Waste products in the bloodstream pass through the peritoneum into the dialysate.
[ترجمه ترگمان]مواد زاید در جریان خون از طریق peritoneum به the منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]محصولات زباله در جریان خون از طریق صفاق به دیالیزت منتقل می شود

11. The authors suggest that autogenous peritoneum may be an ideal biologic material for reconstruction of veins.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان پیشنهاد می کنند که autogenous peritoneum ممکن است یک ماده بیولوژیکی ایده آل برای بازسازی of باشد
[ترجمه گوگل]نویسندگان پیشنهاد می کنند که پروتئین اتوزومی ممکن است مواد بیولوژیکی ایده آل برای بازسازی رگ ها باشد

12. The lining inside your abdomen ( the peritoneum ) becomes the filter.
[ترجمه ترگمان]آستر شکم (the)به صافی تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]پوشش داخل شکم (پریتون) به فیلتر تبدیل می شود

13. The ventral nerve cord is covered externally by a peritoneum.
[ترجمه ترگمان]طناب عصبی شکمی به صورت خارجی توسط یک peritoneum پوشانده شده است
[ترجمه گوگل]طناب عصبی شکمی خارج از قسمت داخلی پریتوئن قرار گرفته است

14. Pelvic factor infertility is caused by conditions that affect the fallopian tubes, peritoneum, or uterus.
[ترجمه ترگمان]ناباروری عامل Pelvic ناشی از شرایطی است که بر لوله های fallopian، peritoneum یا رحم تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]ناباروری عامل بیماری سوزی ناشی از شرایطی است که بر روی لوله های فالوپی، پریتون یا رحم تاثیر می گذارد

15. To expose the anterior surface of the prostate, it is necessary to displace the peritoneum superiorly.
[ترجمه ترگمان]برای آشکار کردن سطح جلویی پروستات، جابجایی the superiorly ضروری است
[ترجمه گوگل]برای قرار دادن سطح قدام پروستات، لازم است که پریتون به طور قابل توجهی جایگزین شود


کلمات دیگر: