کلمه جو
صفحه اصلی

grandiosity


معنی : بزرگ نمایی، پر طمطراقی
معانی دیگر : پر طمطراقی، بزرگ نمایی

انگلیسی به فارسی

پر طمطراقی، بزرگ نمایی


انگلیسی به انگلیسی

• magnificence; grandeur, splendor; overly formal or pompous manner; flamboyance

دیکشنری تخصصی

[روانپزشکی] بزرگ منشی

مترادف و متضاد

بزرگ نمایی (اسم)
grandiosity

پر طمطراقی (اسم)
grandiosity

جملات نمونه

1. The unashamed grandiosity of Nicholas Maw s Solo Sonata completed her programme.
[ترجمه ترگمان]The unashamed of Solo Nicholas، برنامه خود را به پایان رساندند
[ترجمه گوگل]سرود ناسالم نیکلاس ماو سولو سوناتا برنامه خود را تکمیل کرد

2. Bridge vehemence in Kinmen grandiosity, the shape grand view, the tone is special, having become the marking of San Franciscos.
[ترجمه ترگمان]تندروی پل در grandiosity Kinmen، دیدگاه بزرگ، این لحن مخصوص است، که به عنوان نماد سن Franciscos شناخته می شود
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز بودن پل در قوت Kinmen، نمایش بزرگ شکل، تن خاص است، تبدیل شدن به علامت گذاری از سان فرانسیسکو

3. The grandiosity reaches the stainless steel ware department is the generation that a profession sells various stainless steel cutlery and each kind of elegant smoke urns to sell the point.
[ترجمه ترگمان]The به بخش محصولات فولاد ضد زنگ می رسد، نسلی است که حرفه فروش کارد و چنگال استیل ضد زنگ مختلف را به فروش می رساند
[ترجمه گوگل]جنبشی که به بخش صنایع فولاد ضد زنگ می رسد نسل است که یک حرفه حرفه ای فروش کارد و چنگال های مختلف از جنس استنلس استیل و هر نوع urns دود ظریف به فروش نقطه

4. The Thai Buddhist temple external appearance shape grandiosity grand view, the building decorate delicately unsurpassed, possess"Thai art museum" beautiful call, is Thailand culture of pick.
[ترجمه ترگمان]معبد بودایی تایلند شکل ظاهری grandiosity را شکل می دهد، که ساختمان با ظرافت عالی تزیین شده و \"موزه هنر تایلند\" را زیبا می نامد، فرهنگ of تایلند است
[ترجمه گوگل]ظاهر خارجی معبد معبد تایلندی بودایی شکل grandiosity نمایش بزرگ، ساختمان تزئین ظریف بی حد و حصر، possess'Thai هنر موزه تماس زیبا، فرهنگ تایلند انتخاب است

5. From my study, I got to realize the grandiosity of the water conservancies and their importance to our country, which largely aroused my interest in this field.
[ترجمه ترگمان]از مطالعه من، باید the آب و اهمیت آن ها برای کشورمان را درک کنم، که تا حد زیادی علاقه مرا در این زمینه برانگیخته بود
[ترجمه گوگل]از مطالعه من، من باید متوجه شدم که حفظ سلامتی آب و اهمیت آنها برای کشور ما، که منجر به منافع من در این زمینه شد

6. It impresses us with a kind of grandiosity, strength, splendor and its fervidity.
[ترجمه ترگمان]این سبک ما را به نوعی خودبزرگ بینی، قدرت، شکوه و fervidity تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]ما با نوعی گرایش، قدرت، شکوه و شکوه و عظمت آن را تحت تاثیر قرار می دهیم

7. They wind up with the same self-styled grandiosity; they've just found a more interesting way to get to the same point.
[ترجمه ترگمان]آن ها با همان خودبزرگ بینی به شکل خود رشد می کنند؛ آن ها به تازگی راه جالبی پیدا کرده اند تا به همان نقطه برسند
[ترجمه گوگل]آنها با همان گرایش به سبک خود تکمیل می شوند؛ آنها فقط یک راه جالب برای رسیدن به همان نقطه پیدا کرده اند

8. Benito Mussolini talked with blustering grandiosity of building Fascist Italy into a second Roman Empire.
[ترجمه ترگمان]بنیتو موسولینی با grandiosity blustering از ساختن ایتالیای فاشیست به امپراطوری دوم روم سخن می گفت
[ترجمه گوگل]بنیتو موسولینی با غرورآفرینی فاکسیستی ایتالیا در امپراتوری دوم روم صحبت کرد

9. In a bit of cloak-and-dagger grandiosity, the firms dubbed their collaboration Team Themis, after a titan of Greek mythology who embodied natural law.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که یک غول از اساطیر یونانی که متضمن حقوق طبیعی بود، به عنوان grandiosity خنجر و خنجر به تیم هم کاری خود Themis لقب دادند
[ترجمه گوگل]در بعضی از سر و صدای کتک زدن، شرکت ها همکاری خود را تیم Themis نامیدند، پس از یک اسطوره یونانی یونانی که قانون طبیعی را ترسیم می کرد

10. Integral designed with novelty, delicate style and comprehensive function, the hotel and considerably grandiosity.
[ترجمه ترگمان]انتگرالی با تازگی، سبک ظریف و عملکرد جامع، هتل و خودبزرگ بینی به طور قابل توجهی طراحی شده است
[ترجمه گوگل]یکپارچه با نوآوری، سبک ظریف و عملکرد جامع طراحی شده است، هتل و قابل توجهی بزرگ

11. And to what adolescent striving to define an identity do inflated self-esteem and grandiosity not appear attractive?
[ترجمه ترگمان]و برای کدام یک از نوجوانان که تلاش می کند هویت خود را تعریف کند، اعتماد به نفس کاذب و خودبزرگ بینی، جذاب به نظر نمی رسد؟
[ترجمه گوگل]و به چه روشی برای شناختن هویت نوجوانان، اعتماد به نفس و غرور خود را افزایش می دهد؟

12. A patient would be "brought to the hospital in a flurry of excitement, discussed on medical rounds with professorial grandiosity" and then sent home to die.
[ترجمه ترگمان]بیمار در اثر هیجان شدیدی به بیمارستان آورده می شود و در مورد دور پزشکی با grandiosity حرفه ای بحث و تبادل نظر می کند و سپس به خانه فرستاده می شود تا بمیرد
[ترجمه گوگل]یک بیمار به شدت هیجان آور به بیمارستان منتقل می شود، در مورد دوره های پزشکی با سرپرستی استاد مورد بحث قرار می گیرد و سپس به خانه می رود

13. They usually hold tremendous conviction about the correctness and importance of their own ideas as well. This grandiosity can contribute to poor judgment and impulsive behavior.
[ترجمه ترگمان]آن ها معمولا اعتقاد زیادی در مورد درستی و اهمیت ایده های خودشان دارند این grandiosity می تواند به قضاوت ضعیف و رفتار تکانشی کمک کند
[ترجمه گوگل]آنها معمولا اعتقاد زیادی نسبت به صحت و اهمیت ایده های خود دارند این گرایش میتواند به قضاوت ضعیف و رفتار تحریککننده کمک کند

14. Social networking websites can provide narcissists with forums where they pursue their addiction to grandiosity while maintaining shallow relationships.
[ترجمه ترگمان]وب سایت های شبکه های اجتماعی می توانند narcissists را با فروم ها فراهم کنند که در آن آن ها اعتیاد خود را به خودبزرگ بینی، در حالی که روابط سطحی را حفظ می کنند، دنبال کنند
[ترجمه گوگل]وب سایت های شبکه های اجتماعی می توانند اعتیاد خود را به انجمن هایی ارائه دهند که در آن اعتیاد خود را به شدت ادامه می دهند و در عین حال حفظ رابطه های کم عمق

پیشنهاد کاربران

با شکوه
پر طمطراق

خودبزرگ پنداری


کلمات دیگر: