کلمه جو
صفحه اصلی

sib


معنی : خویش و قوم، خویشی، منسوب نسبی، برادر یا خواهر
معانی دیگر : خویشاوند، همخون، برادر، خواهر، (مردم شناسی) تیره، خاندان، منسوب

انگلیسی به فارسی

sib، خویشی، منسوب نسبی، برادر یا خواهر، خویش و قوم


خویش وقوم، منسوب، منسوب نسبی، برادر یا خواهر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: related by blood; akin.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a relative, esp. a brother or sister.

(2) تعریف: a group of persons descended unilineally from a common ancestor, either actually or by tradition.

• brother or sister, one who has the same parents as another person; kinsman, family member; group of people who share a common ancestor (anthropology)
having the same parents, related as brother or sister; sharing a common ancestor

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] تنی ؛ برادر یا خواهری که از یک پدر و مادر به وجود آمده باشند .

مترادف و متضاد

خویش و قوم (اسم)
kindred, kin, kinfolk, sib

خویشی (اسم)
relationship, kinship, kin, propinquity, sib

منسوب نسبی (اسم)
sib

برادر یا خواهر (اسم)
sib, sibling

جملات نمونه

1. This aircraft, HB - SIB, is intended to operate in stints of around five days and nights.
[ترجمه ترگمان]این هواپیما، HB - SIB قصد دارد تا در مدت پنج روز و چند شب در مناطق مختلف فعالیت کند
[ترجمه گوگل]این هواپیما، HB - SIB، در نظر گرفته شده است که در حدود پنج روز و شب اجرا شود

2. Methods Both sib - pairs and random case - control designs were used.
[ترجمه ترگمان]روش ها هر دوی طرح های sib - زوج و طرح های کنترل موردی تصادفی مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]روشها: از هر دو روش Sib - Couples و Case - Control تصادفی استفاده شد

3. A second is that SIB, like Mr Madoff's advisory business, was a strange hybrid.
[ترجمه ترگمان]دومی این است که SIB، مانند کسب وکار مشاوره ای آقای Madoff، یک هیبرید عجیب بود
[ترجمه گوگل]دوم این است که SIB، مانند کسب و کار مشاوره آقای مدافف، هیبرید عجیب و غریب بود

4. SIB was not really a bank, for it took in deposits but did not make loans.
[ترجمه ترگمان]SIB واقعا یک بانک نبود، چرا که این بانک سپرده گذاری می کرد، اما وام نمی گرفت
[ترجمه گوگل]SIB واقعا یک بانک نبود، زیرا سپرده ها را سپری کرد اما وام نگرفت

5. Now, SIB is the youngest and one of the most dynamic and potential departments in SISU.
[ترجمه ترگمان]امروزه، جوان ترین و یکی از dynamic و potential بخش های in است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، SIB جوان ترین و یکی از پویاترین و پتانسیل ترین بخش های SISU است

6. Besides, the concepts, such as SIB and multiple energy function sheets, are explained by picture.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این مفاهیم، مانند SIB و sheets چند گانه انرژی، توسط تصویر توضیح داده می شوند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مفاهیم، ​​مانند SIB و چندین ورق عملکرد انرژی، با تصویر توضیح داده شده است

7. The integration of three subsystems of the project ISEE: Design Structure Editor System (DSE), C Software Testing Environment (CSTE) and Software Information Base (SIB) are described.
[ترجمه ترگمان]یکپارچه سازی سه زیر سیستم پروژه ISEE: سیستم ویرایشگر ساختار طراحی (DSE)، محیط تست نرم افزار C (CSTE)و پایگاه اطلاعات نرم افزار (SIB)شرح داده می شوند
[ترجمه گوگل]ادغام سه زیر سیستم پروژه ISEE Design System Editor System (DSE)، C تست محیطی نرم افزار (CSTE) و پایگاه اطلاعاتی نرم افزار (SIB) شرح داده شده است

8. There are, further, the Gothic sibia, Anglo - Saxon sib, Old High German sippia, sippa, kindred.
[ترجمه ترگمان]بیشتر از این وجود دارد، سبک گوتیک sibia، sib Anglo، sippia، sippa، kindred
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، سیبیا گوتیک، سگ انگلیسی آنگلوساکسون، سپیپای قدیم آلمانی بالا، سپیپا، نوعی خواهر و برادر وجود دارد

9. DVB Multimedia Home Plafform ( DVB - MHP ), the European standardfor SIB, is introduced.
[ترجمه ترگمان]Plafform خانه چندرسانه ای DVB (DVB - MHP)، the SIB اروپایی معرفی شده است
[ترجمه گوگل]DVB Multimedia Home Plafform (DVB-MHP)، استاندارد اروپایی برای SIB معرفی شده است

10. Because WS-Notification is implemented as part of the Application Server service integration bus (SIB), an instance of SIB and an SIB member [existing server(s)] have to be created first.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که اطلاع دهنده به عنوان بخشی از سرویس دهنده سرویس دهنده سرویس دهنده سرویس (SIB)اجرا می شود، یک نمونه از SIB و یک عضو SIB [ سرور موجود ] باید ابتدا ایجاد شوند
[ترجمه گوگل]از آنجا که WS-Notification به عنوان بخشی از سرویس مجتمع سرویس سرور سرویس (SIB) اجرا می شود، ابتدا باید یک نمونه از SIB و یک عضو SIB [سرورهای موجود] ایجاد شود


کلمات دیگر: