1. palatable and nutritious food
خوراک خوشمزه و مغذی
2. The truth, as always, is slightly less palatable.
[ترجمه ترگمان]حقیقت، همان طور که همیشه است، کمی کم تر خوشایند است
[ترجمه گوگل]حقیقت، همانطور که همیشه، کمی خوشمزه تر است
3. The truth is not always very palatable.
[ترجمه ترگمان]حقیقت همیشه خوشایند نیست
[ترجمه گوگل]حقیقت همیشه دلپذیر نیست
4. The meal was barely palatable.
[ترجمه ترگمان] غذا به سختی مطبوع بود
[ترجمه گوگل]غذا به شدت خوشایند بود
5. The food is now palatable, and the medical treatment first-rate.
[ترجمه ترگمان]این غذا اکنون خوشایند است و نرخ درمان پزشکی اولیه است
[ترجمه گوگل]غذا در حال حاضر لذت بخش است و اولین درمان پزشکی است
6. His scepticism and irony make his musings palatable to a Western ear.
[ترجمه ترگمان]بدبینی و کنایه او تفکرات خود را برای یک گوش غرب خوشایند می سازد
[ترجمه گوگل]شک و تردید او موجب افسردگی او به گوش غربی می شود
7. Dinner was sardines and stew, made palatable by two lots of vodka.
[ترجمه ترگمان]شام، ساردین و ساردین بود و دو گیلاس ودکا به مشام می رسید
[ترجمه گوگل]شام ساردین ها و خورش ها بود که توسط دو ودکا ساخته شده بود
8. If this is making atrocities palatable for not a few concerned citizens the aftertaste is a bit too much.
[ترجمه ترگمان]اگر این مساله به مذاق برخی از شهروندان علاقمند نیست، aftertaste کمی بیش از حد است
[ترجمه گوگل]اگر این باعث خجالت زدن خوشنام برای چند نفر از شهروندان نگران، پس از گل دهی کمی بیش از حد است
9. Barley straw is soft and palatable, and is widely used as bulk feed for beef cattle.
[ترجمه ترگمان]کاه جو نرم و خوشایند است و به طور گسترده به عنوان غذای عمده برای گوشت گاو مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]نی کاه نرم و خوشمزه است و به طور گسترده ای به عنوان خوراک فله ای برای گاو گوشتی استفاده می شود
10. Overfertilization by nitrogen may also make trees more palatable to insects.
[ترجمه ترگمان]هم چنین Overfertilization توسط نیتروژن ممکن است درختان را برای حشرات خوشایند سازد
[ترجمه گوگل]بیش از حد از طریق نیتروژن، ممکن است درختان را به حشرات ترجیح دهد
11. Public financing is more palatable, however, when combined with other, more popular reforms such as limits on campaign spending.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تامین مالی عمومی بیشتر خوشایند است، با این حال، وقتی همراه با دیگر اصلاحات محبوب تری مانند محدودیت هزینه های کمپین باشد
[ترجمه گوگل]با این وجود، تامین مالی عمومی، با اصلاحات دیگر، مانند محدودیت در هزینه های کمپین، ترکیب شده است
12. He excelled in conveying information in a palatable, humorous, and exciting form to a general audience.
[ترجمه ترگمان]او در انتقال اطلاعات به یک شکل مطبوع، خنده دار و هیجان انگیز برای مخاطبان عمومی برتر بود
[ترجمه گوگل]او در تحویل اطلاعات در یک فرم خوشمزه، طنزآمیز و هیجان انگیز به مخاطب عمومی، عالی عمل کرد
13. The new invention was nutritious, palatable, cheap and simple to make.
[ترجمه ترگمان]اختراع جدید مغذی، خوشایند، ارزان و ساده بود
[ترجمه گوگل]اختراع جدید مغذی، خوشمزه، ارزان و ساده بود
14. They changed the wording of the advertisement to make it more palatable to women.
[ترجمه ترگمان]آن ها کلمات آگهی را تغییر دادند تا آن را برای زنان خوشایند جلوه دهند
[ترجمه گوگل]آنها اصطلاح آگهی را تغییر دادند تا آن را برای زنان جذاب تر کند
15. Some of the dialogue has been changed to make it more palatable to an American audience.
[ترجمه ترگمان]برخی از این گفتگو تغییر کرده است تا آن را برای مخاطبان آمریکایی مناسب تر کند
[ترجمه گوگل]بعضی از گفتگوها تغییر کرده است تا مخاطبان آمریکایی را بیشتر دوست داشته باشند