1. gutter press
(انگلیسی) مجله منافی اخلاق
2. a gutter boy
پسر فقیر و بی سرپرست
3. leaves have choked the gutter
برگ ها جوی را مسدود کرده اند.
4. mud had filled the gutter
گل و لای جوی را بسته بود.
5. he had fallen into the gutter and his clothes were a sight
توی جوی افتاده بود و لباس هایش تماشایی شده بود.
6. the boy strode over the gutter
پسر بایک گام از جوی رد شد.
7. water began flowing in the gutter
آب در جوی روان شد.
8. barefooted children were playing in the gutter
بچه های پا برهنه در جوی بازی می کردند.
9. dead branches had damed up the gutter
شاخ و برگ مرده (یا پوسیده) جوی را بند آورده بود.
10. they manhandled their car out of the gutter
آنها با زور بازو اتومبیل خود را از جوی بیرون آوردند.
11. by hard scrabbling he succeeded in pulling the cart out of the gutter
با تقلای سخت موفق شد گاری را از جوی بیرون بیاورد.
12. The gutter has filled up with mud.
[ترجمه ترگمان]جوی آب پر از گل است
[ترجمه گوگل]چاله پر از گل است
13. He picked her out of the gutter and made her a great lady.
[ترجمه ترگمان]او را از جوی آب بیرون آورد و به او یک خانم بزرگ داد
[ترجمه گوگل]او را بیرون ریخت و او را یک بانوی بزرگ ساخت
14. The workers are dishing a gutter.
[ترجمه ترگمان]کارگرها در حال افتادن از جوی آب هستند
[ترجمه گوگل]کارگران در حال شستشو هستند
15. The gutter channel and fittings simply clip into the brackets.
[ترجمه ترگمان]کانال فاضلاب و اتصالات به سادگی به داخل پرانتز کشیده می شوند
[ترجمه گوگل]کانال زهکشی و اتصالات به طور کلی به براکت ها بستگی دارد
16. An hour runs down a gutter into a drain.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت تو فاضلاب میره تو فاضلاب
[ترجمه گوگل]یک ساعت یک قاشق را به یک تخلیه رها می کند