کلمه جو
صفحه اصلی

persistency


معنی : دوام، ابرام، اصرار، پافشاری، سماجت
معانی دیگر : persistence : اصرار

انگلیسی به فارسی

( persistence =) اصرار، ابرام، پافشاری، دوام، سماجت


پایداری، دوام، پافشاری، اصرار، ابرام، سماجت


انگلیسی به انگلیسی

• diligence; stubbornness; continuity

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] تداوم شیر دهی

مترادف و متضاد

دوام (اسم)
abidance, persistence, durability, permanence, life, strength, substance, continuity, subsistence, continuance, solidity, persistency, perdurability, perpetuity, permanency

ابرام (اسم)
persistence, confirmation, request, importunity, persistency

اصرار (اسم)
persistence, perseverance, tenacity, importunity, persistency, insistence, yen, insistency

پافشاری (اسم)
persistence, persistency, insistence, insistency

سماجت (اسم)
persistence, persistency, pertinacity, insistence

جملات نمونه

1. The purpose and persistency of the aberree was hindered in ratio to the amount of emotional charge within his engram bank.
[ترجمه ترگمان]هدف و persistency این aberree نسبت به مقدار بار عاطفی در بانک engram به تاخیر افتاد
[ترجمه گوگل]هدف و ماندگاری aberree در نسبت به میزان ضرر عاطفی درون بانک انگرام مانع شد

2. PHP Object Persistent Database. PODB is implementing persistency by reachability approach.
[ترجمه ترگمان]پایگاه داده هایپو کراتیک (PHP) PODB در حال اجرای persistency با رویکرد reachability است
[ترجمه گوگل]پی اچ پی پایگاه داده پایدار PODB پیروی از رویکرد قابلیت دستیابی است

3. F - wave: normal persistency at the left tibial nerve and left peroneal nerve stimulation.
[ترجمه ترگمان]موج اف: نرمال سازی نرمال در عصب چپ چپ و تحریک اعصاب پرونئال به سمت چپ
[ترجمه گوگل]F - موج پایدار طبیعی در عصب تیبالی سمت چپ و تحریک عصب پروونئال چپ

4. Systems and processes for identification should ensure persistency and consistency.
[ترجمه ترگمان]سیستم ها و فرآیندهای شناسایی باید ثبات و ثبات را تضمین کنند
[ترجمه گوگل]سیستم ها و فرآیندهای شناسایی باید پایداری و ثبات را تضمین کنند

5. For storage persistency, an interaction management and corresponded data transfer algorithm is presented.
[ترجمه ترگمان]برای ذخیره سازی persistency، یک مدیریت تعامل و الگوریتم انتقال داده با هم ارایه می شوند
[ترجمه گوگل]برای تداوم ذخیره سازی، مدیریت تعامل و الگوریتم انتقال اطلاعات مطابق ارائه شده است

6. Did they explore with tireless persistency the ancient root dialects of the vanished world?
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها با لجاجت بی پایان خود راجع به زبانه ای باستانی جهان ناپدید شده بودند؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها با کشیدگی خستگی ناپذیر گویش ریشه های باستانی جهان نابود کشف کردند؟

7. I was nettled by her persistency.
[ترجمه ترگمان]از لجاجت او برآشفته بودم
[ترجمه گوگل]من از طرز ماندگاری آن استفاده می کردم

8. Therefore, the different characteristics of religious hospitals possibly affect the persistency of their organizational commitments.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ویژگی های متفاوت بیمارستان های مذهبی احتمالا بر persistency تعهدات سازمانی آن ها تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]بنابراین، ویژگی های مختلف بیمارستان های مذهبی احتمالا بر پایداری تعهدات سازمانی آنها تاثیر می گذارد

9. External file storage is more flexible but does not benefit from database - managed persistency and integrity.
[ترجمه ترگمان]ذخیره سازی فایل خارجی انعطاف پذیرتر است اما از persistency و تمامیت پایگاه داده پشتیبانی نمی کند
[ترجمه گوگل]ذخیره سازی فایل های خارجی انعطاف پذیر تر است، اما از پایداری و یکپارچگی مدیریت پایگاه داده برخوردار نیست

10. We should stick to and develop the heritage of persistency.
[ترجمه ترگمان]ما باید به آن پایبند باشیم و میراث of را توسعه دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید میراث ماندگاری را حفظ کنیم


کلمات دیگر: