کلمه جو
صفحه اصلی

papilla


معنی : نوک پستان، پستانک، استطاله بافتی، برامدگی نوک دار، برامدگی کوچک
معانی دیگر : برجستگی کوچک و پستانک مانند، پستانچه، (نادر) نوک پستان، پاپیل، زائده بافتی ریشه پر و موی سر و بدن و امثال ان

انگلیسی به فارسی

پت، نوک پستان، برآمدگی نوک دار، برآمدگی کوچک،پاپیل، پستانک، زائده بافتی ریشه پر و موی سر و بدن و امثال ان، استطاله بافتی


پاپیلا، نوک پستان، استطاله بافتی، برامدگی نوک دار، برامدگی کوچک، پستانک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: papillae
مشتقات: papillar (adj.), papillose (adj.), papillosity (n.)
• : تعریف: a small bodily projection that resembles a nipple, such as a taste bud on the tongue, a protuberance at the root of a hair, or a pimple.

• nipple; nipple-like projection; wart, pimple

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] پُرز ؛ زائده ای که سطح برخی از بافتهای پوششی بدن مانند روده و معده را می پوشاند .

مترادف و متضاد

نوک پستان (اسم)
breast, nipple, pap, teat, papilla, tit, dug

پستانک (اسم)
teat, papilla, pacifier

استطاله بافتی (اسم)
papilla

برامدگی نوک دار (اسم)
papilla

برامدگی کوچک (اسم)
papilla, splint

جملات نمونه

1. In particular the two distinct forms of papillae on the jaw, open tentacle pores and small tentacle scales.
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، دو شکل متمایز of بر روی فک، منافذ باز و scales کوچک را باز می کنند
[ترجمه گوگل]به طور خاص، دو فرم متمایز پاپیل ها در فک، منافذ شکم باز و مقیاس های کوچک شکسته

2. The oral papillae form a continuous series, there are no significant gaps between the papillae.
[ترجمه ترگمان]The دهانی یک مجموعه پیوسته را شکل می دهد، هیچ شکاف قابل توجهی بین papillae وجود ندارد
[ترجمه گوگل]پاپیل های دهان به شکل یک سری پیوسته تشکیل می شوند، شکاف قابل توجهی بین پاپیل ها وجود ندارد

3. These shields are obscured by the supplementary papillae and by papillae arising on the shields themselves.
[ترجمه ترگمان]این سپر به وسیله the مکمل و by ناشی از خود سپر پنهان می شوند
[ترجمه گوگل]این سپرها توسط پاپیل های مکمل و پاپیلا هایی که بر روی خود سپر ظاهر می شوند، پنهان می شوند

4. Cervical papillae occur anteriorly in the oesophageal region, and caudal papillae posteriorly at the tail.
[ترجمه ترگمان]مهره های گردنی به صورت anteriorly در ناحیه oesophageal دیده می شوند و در دم به سمت عقب papillae می شوند
[ترجمه گوگل]پاپیل های گردنی به صورت قدام در ناحیه غذا، و پاپیلاهای قوزی به عقب در دم رخ می دهند

5. These papillae form an almost continuous series with 4 or similar papillae associated with the second oral tentacle pore.
[ترجمه ترگمان]این papillae یک سری تقریبا پیوسته با ۴ یا مشابه papillae مشابه با منفذ tentacle ثانویه دارند
[ترجمه گوگل]این پاپیل ها یک سری تقریبا مستمر با 4 یا مشابه پاپیل های مرتبط با منافذ شفاف دهانی شفاف تشکیل می دهند

6. There are two distal oral papillae on each side of the jaw forming a continuous series with the infradental papillae.
[ترجمه ترگمان]دو سیگنال شفاهی دور در هر طرف فک تشکیل می شوند که یک سری پیوسته با the papillae تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]دو پاپیلال دهان دیستال در هر طرف فک وجود دارد که یک سری پیوسته با پاپیلاهای اپیدورالال ایجاد می شود

7. The oral papillae are reduced and resemble large flattened granules.
[ترجمه ترگمان]The شفاهی کاهش می یابند و به دانه های درشت مسطح شباهت دارند
[ترجمه گوگل]پاپیل های دهان کاهش یافته و شباهت زیادی به گرانول های پهن شده دارند

8. The lesions extended into the duodenum beyond the papilla of Vater.
[ترجمه ترگمان]جراحت های ناشی از زخم معده به اثنی عشر منتهی می شد
[ترجمه گوگل]ضایعات به دوازدهه فراتر از پاپیل Vater گسترش یافته است

9. Distal to the oral papillae the second oral tentacle pore is particularly prominent.
[ترجمه ترگمان]distal به the شفاهی دیگر منافذ دهانی باز به طور خاص برجسته است
[ترجمه گوگل]دیافراگمی به پاپیل های دهان، دومین حفره خلفی دهانی شایع است

10. The distal papillae appear to form a continuous series with the superficial tentacle scales of the second oral tentacle pore.
[ترجمه ترگمان]The دور به نظر می رسد یک سری پیوسته با مقیاس های tentacle سطحی از منافذ دهانی باز دوم تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]پاپیل های دندانی به نظر می رسد یک سری پیوسته با مقیاس شاخک های سطحی دوم منافذ شفق قطبی ایجاد کنند

11. The oral papillae are reduced resembling irregularly arranged, enlarged granules.
[ترجمه ترگمان]The شفاهی به شکل نامنظم و نامنظم، به طور نامنظم و نامنظم کاهش می یابند
[ترجمه گوگل]پاپیل های دهان کاهش می یابد و شباهت به گرانول های بزرگ و مرتب مرتب شده است

12. In a few specimens this papillae may be partially divided giving the appearance of being two papillae.
[ترجمه ترگمان]در برخی نمونه ها این papillae ممکن است به طور جزئی به ظاهر دو papillae تقسیم شوند
[ترجمه گوگل]در چند نمونه این پاپیل ها ممکن است تا حدی تقسیم شوند که ظاهر دو پاپیلا را تشکیل می دهند

13. There is usually one pointed apical papilla sometimes two or three flanked on each side by 3-4 pointed oral papillae.
[ترجمه ترگمان]معمولا یکی از آن ها به عنوان برجستگی نوک دار اشاره دارد که گاهی دو یا سه ضلع در هر طرف به وسیله ۳ - ۴ به papillae شفاهی اشاره می شود
[ترجمه گوگل]معمولا یک پاپیل آپیکالی وجود دارد که گاهی اوقات دو یا سه طرفه از طرف پاپیلاهای خوراکی 3-4 الیه قرار دارند

14. The jaws are armed with spine-like mouth papillae, otherwise covered by thick skin which obscures the associated plates.
[ترجمه ترگمان]آرواره هایش مجهز به دهانه ستون فقرات مانند papillae هستند که در غیر این صورت با پوستی ضخیم پوشانده شده اند که صفحات مرتبط را تار می کند
[ترجمه گوگل]فک ها با پاپیل های دهان مانند نخاعی مسلح هستند، در غیر این صورت پوشیده از پوست ضخیم است که صفحات مربوطه را پنهان می کند

the papillae on the surface of the tongue

برجستگی‌های کوچک (پستانچه‌های) روی سطح زبان


پیشنهاد کاربران

papilla ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: مامینه
تعریف: برآمدگی یا برجستگی کوچکی شبیه به نوک پستان


کلمات دیگر: