کلمه جو
صفحه اصلی

milking

انگلیسی به انگلیسی

• act of drawing milk from the udder of a cow or another animal

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] شیر دوشی

جملات نمونه

1. She bailed a cow up for milking.
[ترجمه ترگمان]یه گاو رو برای شیر گرفتن آزاد کرد
[ترجمه گوگل]او گاو را برای شیر دوش گرفت

2. The government was accused of milking the people.
[ترجمه ناصر هاشم زاده] دولت متهم به دوشیدن ( سوء استفاده مالی ) از مردم شد.
[ترجمه ترگمان]دولت متهم به شیردوشی مردم بود
[ترجمه گوگل]دولت متهم به شیر دادن مردم بود

3. He's just milking the company dry.
[ترجمه ترگمان]او تازه در حال شیر دادن است
[ترجمه گوگل]او فقط شیرین شرکت خشک است

4. He seems to be milking the incident for all it's worth .
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او در حال milking در این حادثه است
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد این حادثه را شیرین می کند برای همه آن ارزش است

5. Milking a cow by hand is a skilled process.
[ترجمه ترگمان]تبدیل کردن یک گاو به دست یک فرآیند ماهر است
[ترجمه گوگل]شیر گاو به صورت دستی فرآیند ماهرانه است

6. They had risen at 30 to do the milking.
[ترجمه ترگمان]آن ها ۳۰ سال از خواب برخاسته بودند تا شیر دوشی را شیر بدهند
[ترجمه گوگل]آنها به مدت 30 سال به شیرینی رسیده بودند

7. She is milking her success for all it's worth.
[ترجمه ترگمان]او برای هر چیزی که ارزش دارد، در حال شیر دادن است
[ترجمه گوگل]او موفقیت خود را برای همه ارزش هایش شیرین می کند

8. The cows will be in for milking soon.
[ترجمه ترگمان]گاوها بزودی آزاد خواهند شد
[ترجمه گوگل]گاوها به زودی شیردوشی خواهند کرد

9. His illegal deals were steadily milking the profits from the business.
[ترجمه ترگمان]معاملات غیر قانونی او به طور پیوسته سود حاصل از تجارت را می دوشید
[ترجمه گوگل]معاملات غیر قانونی او به طور مداوم سود خود را از کسب و کار milking

10. Those with milking herds had a ready market for farm gate sales of butter and cheese.
[ترجمه ترگمان]کسانی که شیر می دوشید بازار آماده برای فروش بزرگ کره و پنیر داشتند
[ترجمه گوگل]کسانی که گله های شیردوشی داشتند بازار خوبی برای فروش دروازه های کشاورزی و پنیر بود

11. In the evening after milking she walked in the garden alone, thinking about it.
[ترجمه ترگمان]آن شب، پس از آنکه شیر دوشی را در باغ دید، تنها به فکر آن افتاد
[ترجمه گوگل]در شب بعد از شیردوشی او در باغچه به تنهایی رفت و به آن فکر کرد

12. They had just been moved into a new milking shed and they were in completely strange surroundings.
[ترجمه ترگمان]تازه اسباب کشی کرده بودند و در یک انبار شیر فروشی نقل مکان کرده بودند و در محیط کاملا عجیبی قرار داشتند
[ترجمه گوگل]آنها فقط به یک انبار شیرینی جدید منتقل شده بودند و آنها در محیط کاملا عجیب و غریب بودند

13. The farmer hasn't finished milking.
[ترجمه ترگمان]برزگر هنوز شیر دوشی را تمام نکرده است
[ترجمه گوگل]کشاورز دوش نیاورده است

14. They are using it - milking it for their own financial gain.
[ترجمه ترگمان]آن ها از آن برای رسیدن به سود مالی خود استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]آنها از آن استفاده می کنند - آن را برای سود مالی خود شیرین می کنند


کلمات دیگر: