کلمه جو
صفحه اصلی

intertribal


میان قبیله ای، میان ایلی

انگلیسی به فارسی

میان قبیله‌ای، میان ایلی


متقابل


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of tribal.

• between different tribes

جملات نمونه

1. Amongst themselves the Zuwaya did not divide into classes, nor did any inter-tribal division mark a class division.
[ترجمه ترگمان]در میان خود، Zuwaya به طبقات تقسیم نمی شدند، و هیچ تمایز بین قبایل اختلاف طبقاتی را نشان نمی داد
[ترجمه گوگل]در بین خود Zuwaya به طبقات تقسیم نشده بود و هیچ تقسیم بین قبیله نشانه تقسیم بندی طبقاتی نبود

2. The country was torn apart by fierce intertribal hostilities.
[ترجمه ترگمان]این کشور با کینه و خصومت شدید از هم جدا شده بود
[ترجمه گوگل]این کشور به وسیله خصومت های شدید و متضاد از بین رفته است

3. This is an intertribal matter. Don't make moral judgments.
[ترجمه ترگمان]این یک موضوع intertribal است قضاوت اخلاقی نکن
[ترجمه گوگل]این یک ماده متقابل است قضاوت های اخلاقی نکنید

4. The origin of traditional Chinese martial arts is closely connected with fishing and hunting of ancient people and their intertribal fights.
[ترجمه ترگمان]منشا هنرهای رزمی چینی سنتی با ماهیگیری و شکار مردمان باستانی و نبرده ای their ارتباط نزدیکی دارد
[ترجمه گوگل]منشا هنرهای رزمی سنتی چینی با ماهیگیری و شکار مردم باستانی و مبارزه های متقابل آن ارتباط دارد

5. Following the grand entry, both participants and spectators were invited to join the dance circle for an intertribal dance.
[ترجمه ترگمان]به دنبال ورودی بزرگ، هم شرکت کنندگان و هم تماشاچیان دعوت شدند که به حلقه رقص برای رقص intertribal ملحق شوند
[ترجمه گوگل]پس از ورود بزرگ، هر دو شرکت کننده و تماشاگران برای پیوستن به رقص رقص برای رقص بینظیر دعوت شدند

6. However, some researchers have suggested that the invention of weapons such as spears and bows and arrows made intertribal warfare among early humans so lethal that group selection did take over.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی محققان پیشنهاد کرده اند که اختراع سلاح مانند نیزه و کمان و کمان در بین انسان های اولیه به حدی مرگبار بوده است که انتخاب گروه به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]با این حال، برخی از محققان پیشنهاد کرده اند که اختراع سلاح هایی مانند اشیاء و کمان ها و فلش ها در میان انسانهای زودهنگام جنگ های متقابل را ایجاد می کند و این امر باعث می شود که انتخاب گروهی بیش از پیش مورد انتقاد قرار گیرد

7. At least 185 people were killed in another bout of intertribal fighting in South Sudan.
[ترجمه ترگمان]حداقل ۱۸۵ نفر در مسابقه دیگری از intertribal در جنوب سودان کشته شدند
[ترجمه گوگل]حداقل 185 نفر در جنگ دیگری در جنوب سودان جنوبی کشته شدند

8. He says there is a new trend of violence in the Upper Nile State, which is very different from the intertribal inter-tribal violence that used to occur there.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که روند جدیدی از خشونت در دولت نیل علیا وجود دارد که بسیار متفاوت از خشونت های داخلی intertribal است که قبلا در آنجا رخ داده است
[ترجمه گوگل]او می گوید روند خشونت جدیدی در ایالت نیل بالا وجود دارد، که بسیار متفاوت از خشونت های بین نژادی بین قبیله ای است که در آنجا رخ می دهد


کلمات دیگر: