کلمه جو
صفحه اصلی

diaper


معنی : پارچهء قنداق، گل و بوته کشیدن، گل و بوته دار کردن، کهنهء بچه را عوض کردن
معانی دیگر : کهنه ی بچه، پارچه ی قنداق، جله، کشال بند، پوشک، پوشک کردن، جله ی بچه را عوض کردن، کهنه ء بچه را عو­ کردن

انگلیسی به فارسی

پارچه قنداق، گل و بوته دارکردن، گل و بوته کشیدن، کهنه بچه را عوض کردن


پوشک، پارچهء قنداق، گل و بوته کشیدن، گل و بوته دار کردن، کهنهء بچه را عوض کردن


انگلیسی به انگلیسی

• absorbent cloth worn by babies (as underpants)
put a diaper on
a diaper is a nappy; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] نقشه خشتی - نقشه لوزی

مترادف و متضاد

پارچهء قنداق (اسم)
diaper

گل و بوته کشیدن (فعل)
diaper

گل و بوته دار کردن (فعل)
diaper

کهنهء بچه را عوض کردن (فعل)
diaper

جملات نمونه

1. a disposable diaper
پوشک یکبار مصرف

2. we need to change the baby's diaper
لازم است که کهنه ی بچه را عوض کنیم.

3. Will you change the baby's diaper?
[ترجمه ترگمان]پوشک بچه رو عوض می کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا پوشک بچه را تغییر می دهید؟

4. Make sure you put the baby's diaper on before you start feeding her. I learned this lesson the hard way .
[ترجمه matilda] مطمئن شو که پوشک بچه رو قبل از اینکه بهش غذا بدی، بپوشونی من این درسیست که به سختی یاد گرفتم.
[ترجمه ترگمان]مطمئن شو که پوشک بچه رو قبل از اینکه بهش غذا بدی، روش بذاری من این درس رو به سختی یاد گرفتم
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که پوشک نوزاد را قبل از شروع تغذیه او قرار دهید این درس را به سختی آموختم

5. I bathed him and changed his diaper.
[ترجمه ترگمان]او را شستم و پوشکش را عوض کردم
[ترجمه گوگل]من او را شسته و پوشک خود را تغییر دادم

6. Wait a minute while I change her diaper .
[ترجمه ترگمان] یه دقیقه صبر کن تا پوشکش رو عوض کنم
[ترجمه گوگل]یک دقیقه صبر کنید تا پوشک او را تغییر دهید

7. It is easily damaged by friction as the diaper rubs against it.
[ترجمه ترگمان]به راحتی با اصطکاک و مالش دادن پوشک به آن آسیب می بیند
[ترجمه گوگل]آن را به راحتی توسط اصطکاک آسیب می رساند به عنوان پوشک در برابر آن پاک

8. The youngest child was wearing a soiled diaper.
[ترجمه ترگمان]بچه کوچک تر یک پوشک کثیف پوشیده بود
[ترجمه گوگل]جوان ترین کودک پوشک سالم بود

9. She was wearing a disposable diaper.
[ترجمه ترگمان] اون یه پوشک مسخره پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او یک پوشک یکبار مصرف داشت

10. There is an unconfirmed suggestion that Diaper was ordained priest in 17
[ترجمه ترگمان]یک پیشنهاد تایید نشده وجود دارد مبنی بر اینکه Diaper در سن ۱۷ سالگی به مقام کشیشی منصوب شده است
[ترجمه گوگل]یک پیشنهاد غیرقابل اعتباری وجود دارد که در 17 سالگی کاپیتان تعویض شد

11. The baby never has colic, thrush, diaper rash, infant acne, or cradle cap.
[ترجمه ترگمان]نوزاد هرگز دل درد، thrush، rash، جوش های نوزاد، یا کلاه گهواره ندارد
[ترجمه گوگل]کودک هیچ وقت کولیک، ریفلاکس، بثورات پوشک، آکنه نوزاد یا کلاه گنجه ندارد

12. The columns and arches are painted in diaper and other patterns in indian red, black and white.
[ترجمه ترگمان]ستون ها و قوس های مربوط به پوشک و دیگر الگوهای موجود در هند قرمز، سیاه و سفید رنگ آمیزی شده اند
[ترجمه گوگل]ستون ها و آرک ها در پوشک و الگوهای دیگر در قرمز، سیاه و سفید هند رنگ می شوند

13. Miss Vicki was twisted around pulling at her diaper.
[ترجمه ترگمان] خانوم ویکی داره پوشکش رو جمع می کنه
[ترجمه گوگل]خانم ویکی در اطراف کشیدن پوشک او پیچ خورده بود

14. A diaper design was then card-wired on to the shell using a template and a straight-edge.
[ترجمه ترگمان]سپس یک طراحی پوشک با استفاده از یک الگو و یک لبه صاف به پوسته متصل شد
[ترجمه گوگل]سپس یک طراحی پوشک با استفاده از یک قالب و یک خط مستقیم به پوسته با سیم کشی متصل شد

We need to change the baby's diaper.

لازم است که کهنه‌ی بچه را عوض کنیم.


a disposable diaper

پوشک یکبار مصرف


پیشنهاد کاربران

پوشک

کهنه بچه

پوشک یک بار مصرف

کهنه بچه را عوض کردن
به واژه nappy دقت کنید


پوشَکیدن.
م. ث
اگر بچه را نپوشکی، آنوقت بدن - اش می زخمد.

( British ) Nappy, کهنه بچه


کلمات دیگر: