کلمه جو
صفحه اصلی

diamond


معنی : خشت، الماس، لوزی، خال خشتی، زمین بیس بال
معانی دیگر : (ورق بازی - معمولا جمع) خشت، وابسته به برگزاری جشن شصت سالگی (یا هفتاد و پنج سالگی) هرچیز، الماس مصنوعی (که در صنعت کاربرد دارد)، الماس شیشه بری، (جمع) جواهرات (مزین به الماس)، (بیس بال) زمین بازی (که لوزی شکل است)، الماسی، الماس مانند، الماس آذین، الماس آذین کردن، در ورق خال خشتی

انگلیسی به فارسی

الماس، لوزی، (در ورق) خال خشتی، زمین بیسبال


الماس، لوزی، خشت، خال خشتی، زمین بیس بال


انگلیسی به انگلیسی

• precious stone; rhombus, shape having four equal sides
a diamond is a hard, bright precious stone.
a diamond is also a shape with four straight sides of equal length which are not at right angles to each other.
diamonds is one of the four suits in a pack of playing cards.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] پشم پهلوهای گوسفند داون - نوعی نخ دولای فانتزی فاستونی - طرح لوزی در پارچه
[ریاضیات] لوزی، الماس، خشت

مترادف و متضاد

خشت (اسم)
adobe, brick, diamond, bat, ingot, spear

الماس (اسم)
diamond, bort

لوزی (اسم)
lozenge, rhomb, diamond, rhomboid

خال خشتی (اسم)
diamond

زمین بیس بال (اسم)
diamond

جملات نمونه

1. diamond field
سرزمین الماس خیز

2. a diamond implanted in a gold ring
الماسی که در انگشتر طلا کار گذاشته شده است

3. a diamond is a valuable gem
الماس گوهر گرانبهایی است.

4. a diamond of the first water is perfectly transparent
یک الماس درجه یک کاملا شفاف است.

5. a diamond ring
انگشتر الماس

6. a diamond valued at $50 thousand
الماسی که ارزش آن 50 هزار دلار برآورد شده است

7. a diamond with ten facets
الماس ده پخ

8. faked diamond
الماس ساختگی

9. imitation diamond
الماس بدلی

10. industrial diamond
الماس صنعتی

11. the diamond was entire and not fractured
آن الماس یکپارچه و بدون ترک خوردگی بود.

12. the diamond wedding anniversary of that aged couple
جشن شصتمین سال ازدواج آن زن و شوهر پیر

13. this diamond ring is an expensive piece of jewelry
این انگشتر الماس،جواهر پر قیمتی است.

14. a diamond in the rough
1- الماس نتراشیده 2- (شخص یا چیز) خوب ولی از کار درنیامده،عالی ولی نیازمند به ممارست و آمایش

15. cut diamond
الماس تراشیده

16. a flawed diamond
الماس نقص دار

17. a priceless diamond
الماس پربها (که نمی توان قیمت روی آن گذاشت)

18. a rough diamond
الماس نتراشیده

19. a ten-point diamond
الماس به وزن یک دهم قیراط

20. a true diamond
الماس اصل

21. the brilliance of a diamond under sunshine
درخشش الماس در نور آفتاب

22. the octagonal surfaces of diamond
وجوه هشت ضلعی الماس

23. the recogition of a genuine diamond
تشخیص یک الماس حقیقی

24. when queen victoria was celebrating her diamond jubilee
هنگامی که ملکه ویکتوریا جشن شصتمین سال تاجگذاری خود را برگزار می کرد

25. the skill with which he facetted the great diamond
مهارتی که با آن الماس بزرگ را تراشید

26. A fully cut brilliant diamond has 68 facets.
[ترجمه ترگمان]یک الماس به طور کامل دارای ۶۸ وجه است
[ترجمه گوگل]الماس درخشان کاملا برش دارای 68 عیار است

27. He was hocus-pocussed into buying an artificial diamond ring.
[ترجمه ترگمان]او مشغول خرید یک حلقه الماس مصنوعی بود
[ترجمه گوگل]او به خرید یک حلقه الماس مصنوعی متوسل شده بود

28. The diamond thief double-crossed his partners and gave them only worthless fake jewels.
[ترجمه ب گنج جو] الماس دزده به رفقاش نارو زد، چیزی که به اونا تحویل داد جواهرات تقلبی بی ارزش بودن.
[ترجمه ترگمان]دزد الماس خیز برداشت و به آن ها فقط جواهرات تقلبی داد
[ترجمه گوگل]دزد الماس دو بار از شرکای خود عبور کرد و تنها جواهرات جعلی نادان را به آنها داد

29. That's not a real diamond necklace, it's just a fake!
[ترجمه ترگمان]این یک گردن بند الماس واقعی نیست، فقط یک جعلی است!
[ترجمه گوگل]این یک گردنبند الماس واقعی نیست، فقط یک جعلی است!

30. The diamond ring is the most expensive.
[ترجمه ترگمان]حلقه الماس گران ترین است
[ترجمه گوگل]حلقه الماس گران تر است

a diamond ring

انگشتر الماس


queen of diamonds

بی‌بی خشت


When Queen Victoria was celebrating her diamond jubilee.

هنگامی که ملکه ویکتوریا جشن شصتمین سال تاجگذاری خود را برگزار می‌کرد.


the diamond wedding anniversary of that aged couple

جشن شصتمین سال ازدواج آن زن و شوهر پیر


اصطلاحات

a diamond in the rough

1- الماس نتراشیده 2- (شخص یا چیز) خوب ولی از کار درنیامده، عالی ولی نیازمند به ممارست و آمایش


پیشنهاد کاربران

الماس

الماس
truth bliss The welfare of love is like a diamond in the heart of man.
سعادت حقیقی رفاه عشق مانند الماس در قلب انسان است.

لوزی

سرزمین الماس. . . خشت

تندستت


Crown diamon به معنای تاج الماس است

الماس
جمله نمونه:
Fans of this football player call him diamond
طرفداران این بازیکن فوتبال او را الماس مینامند

الماس طلا

He gave a diamond ring to his mother as a gift
او به مادرش یک انگشتر الماس هدیه داد
🛠🛠

خال خشت در ورق بازی

اط آسمان افتاده

نسخیر ناپذیر


الماس . زمین بیسبال مثل لوزی



کلمات دیگر: