کلمه جو
صفحه اصلی

chains

انگلیسی به فارسی

زنجیر


دیکشنری تخصصی

[نساجی] عیوب پرز تابدار و بدون تاب چسبیده به نخ در طول کم آن

جملات نمونه

1. chains of love
قیود عشق

2. mountain chains of youthful topography
سلسله جبال دارای پستی و بلندی های نافرسوده

3. prisoners cramped in chains
زندانیانی که در قل و زنجیر گرفتار شده بودند

4. tanks ride on chains
تانک روی زنجیر حرکت می کند.

5. the criminals were in chains
جنایتکاران در کند و زنجیر بودند.

6. we have nothing to lose but our chains
چیزی که نداریم از دست بدهیم مگر غل و زنجیرهایمان.

7. at the first sign of snow or icing, cars are required to use chains
اتومبیل ها ملزم هستند که با اولین علامت برف یا یخبندان زنجیر ببندند.

پیشنهاد کاربران

زنجیر
She had a gold chain around her neck.
a length of heavy chain

رستوران های زنجیره ای


کلمات دیگر: