کلمه جو
صفحه اصلی

ewe


معنی : میش، گوسفند ماده
معانی دیگر : (گوسفند ماده) میش

انگلیسی به فارسی

میش، گوسفند ماده


گوساله، میش، گوسفند ماده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a full-grown female sheep.

- The ewe gave birth to two lambs in the night.
[ترجمه ترگمان] او در شب دو گوسفند را به دنیا آورد
[ترجمه گوگل] دو تا بز زنبور عسل در شب زد

• female sheep
a ewe is an adult female sheep.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] گوسفند ماده - میش

مترادف و متضاد

میش (اسم)
ewe

گوسفند ماده (اسم)
ewe

جملات نمونه

1. this ewe is unable to milk her babies
این میش قادر به شیردادن به بچه هایش نیست.

2. There were 810 breeding ewes, ewe lambs, and rams on offer.
[ترجمه ترگمان]از ewes، میش، میش، میش گوسفند، و از عهده این کار بر می آمد
[ترجمه گوگل]810 نژاد گاو، بره موش و قوچ در نظر گرفته شد

3. The ewe milks well.
[ترجمه ترگمان]میش نیز به خوبی عمل می کند
[ترجمه گوگل]شیردهی ماوی خوب است

4. And this lamb needs ewe . . . the adoption agency that's proud of its woolly ways.
[ترجمه ترگمان]و این بره به ewe نیاز داره که به روش های پشمی خودش افتخار می کنه
[ترجمه گوگل]و این گوسفند نیاز به مادر دارد آژانس تصویب که از راه های پشمالو خود افتخار می کند

5. The MacSharry package would reduce headage limits for ewe premiums in less-favoured areas from 000 to 750 ewes.
[ترجمه ترگمان]این بسته پیشنهادی محدودیت های headage را برای حق بیمه میش در مناطق - از ۰۰۰ تا ۷۵۰ میش کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]بسته MacSharry می تواند محدودیت هایی را برای حق بیمه جوجه های مزرعه در مناطق کمتر از حد از 000 تا 750 جوجه کاهش دهد

6. Each ewe received one set of the monozygotic twins.
[ترجمه ترگمان]هر ewe یک دسته از دوقلوهای به هم چسبیده را دریافت کرده بود
[ترجمه گوگل]هر زنبورداری یک مجموعه از دوقلوهای مونوزیگوت را دریافت کرد

7. Then Abraham set seven ewe lambs of the flock by themselves.
[ترجمه ترگمان]آنگاه ابراهیم هفت گوسفند میش را از گله جدا کرد
[ترجمه گوگل]سپس ابراهیم هفت هفت گله گوسفند را با خود برد

8. Abraham set apart seven ewe lambs from the flock.
[ترجمه ترگمان]ابراهیم هفت راس گوسفند را از گله جدا کرد
[ترجمه گوگل]ابراهیم هفت هفت موش را از گله جدا کرد

9. Little Mary was her ewe lamb.
[ترجمه ترگمان]ماری کوچولو، میش lamb بود
[ترجمه گوگل]کوچک مریم بره موش او بود

10. To copulate with ( a ewe ) . Used of a ram.
[ترجمه ترگمان]برای ارتباط دادن با (یک میش) مورد استفاده یک قوچ
[ترجمه گوگل]برای مقابله با (یک گوسفند) استفاده از یک قوچ

11. Her daughter Nancy is an ewe lamb to her.
[ترجمه ترگمان]دخترش نانسی lamb برای او است
[ترجمه گوگل]دختر او نانسی یک بره موش برای او است

12. The first mating of ewe is 10~12 month and average lambing rate is 111 36 %.
[ترجمه ترگمان]اولین جفت گیری از میش، ماهی ۱۰۱۲ است و نرخ زایمان به طور متوسط حدود ۳۶ درصد است
[ترجمه گوگل]اولین جفت گیری بز 10 تا 12 ماه می باشد و متوسط ​​میزان برهنه 111 تا 36 درصد است

13. Eventually the Blackface ewe will give birth to a new genetically identical Finn Dorset ewe.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، میش Blackface نسل جدیدی از ewe Dorset را از نظر ژنتیکی به دنیا خواهد آورد
[ترجمه گوگل]در نهایت گوساله Blackface تولد یک گوجهفرنگی تازه فنتانیک ژنتیکی جدید را می دهد

14. It is probably quite unpleasant for the ewe, too.
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد برای the هم ناخوش آیند است
[ترجمه گوگل]این احتمالا برای گوسفند نیز بسیار ناخوشایند است


کلمات دیگر: