کلمه جو
صفحه اصلی

dirt


معنی : خاک، لکه، کثافت، چرک
معانی دیگر : شوخ، کالچ، خار، چخ، شوخگنی، پلشتی، کرفتی، نجاست، فژگندی، گل، خاک (به ویژه خاک باغچه)، گل و لای، (هرچیز ناخوشایند و تنفرانگیز) پلید، زننده، ناپاک، فساد، تباهی، فرومایگی، رذالت، کثافت کاری، نامردی، پست فطرتی، (سخن و نگارش و هنر) مخالف اخلاقیات، هرزه نگاری، هرزه گویی، هرزه دهانی، هرزگی، پشت سر دیگری حرف زدن، غیبت، گناه دیگری را شستن، وراجی، سعایت، سخن چینی، حرف های خاله زنکی، خاکی (در مقابل آسفالته و غیره)، (کان طلا) خاکه ی زاید (که طلای آن شسته شده است)

انگلیسی به فارسی

چرک، کثافت، لکه، خاک


انگلیسی به انگلیسی

• filth; soil, earth; obscene language
if there is dirt on something, there is dust, mud, or a stain on it.
dirt is also the earth on the ground.
a dirt road or track is made from earth without any gravel or tarmac laid on it.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] چرک - آلودگی - کثیف

مترادف و متضاد

gossip


Synonyms: buzz, intimate intelligence, juicy morsel, news, rumor, talk, the lowdown


خاک (اسم)
country, ground, land, earth, soil, grave, tomb, territory, clod, dirt, dust, glebe

لکه (اسم)
blotch, smut, spot, dot, glob, blur, mulct, smudge, freckle, taint, stain, smear, gall, blob, blot, nebula, pip, dirt, dapple, splotch, iron mold, smirch, smooch, soilure

کثافت (اسم)
filth, contamination, pollution, impurity, mire, muck, dirt, jakes, soilure

چرک (اسم)
filth, impurity, slag, fester, smear, dirt, corruption, pus, lymph, pyorrhea, pyorrhoea, soilure

grime, impurity


Synonyms: crud, dreck, dregs, excrement, feculence, filth, filthiness, gook, ground, gunk, mire, muck, mud, rottenness, scuz, sleaze, slime, smudge, smut, soil, stain, tarnish


Antonyms: cleanliness, pureness, purity, sterility


obscenity; immorality


Synonyms: chicanery, double-dealing, filth, fourberie, fraud, indecency, lubricity, pornography, smut


Antonyms: morality


soil


Synonyms: clay, dust, earth, loam, real estate, terra firma


جملات نمونه

1. dirt and filth matted their hair
چرک و کثافت موهای آنها را نمد مانند کرده بود.

2. a dirt road
جاده ی خاکی

3. a dirt road that unites a farm road with the main highway
جاده ی خاکی که راه روستایی را به شاهراه اصلی وصل می کند

4. the dirt and the poverty of the children appalled them
کثیفی و فقر کودکان،آنان را به رقت آورد.

5. the dirt of jealousy
پلیدی حسادت

6. the dirt they say about him does not deserve an answer
حرف هایی که پشت سر او می زنند استحقاق پاسخ را ندارد.

7. the appalling dirt and poverty of the children. . .
کثیفی و فقر رقت انگیز کودکان

8. they banked dirt on top of the tomb
روی قبر (مقداری) خاک انباشته کردند.

9. do someone dirt
(امریکا - خودمانی) به کسی صدمه زدن (از راه هرزه درایی یا شایعه پراکنی)،به ناحق رفتار کردن

10. hit the dirt
(خودمانی) خود را به زمین افکندن (مثلا برای احتراز از تیر خوردن)،(روی زمین) ولو شدن

11. throw (fling) dirt at somebody
پشت سر کسی بدگویی کردن

12. germs harbor in dirt
میکرب در کثافت زندگی می کند.

13. pavements yielded to dirt roads
اسفالت جای خود را به جاده ی خاکی داد.

14. there is more dirt to be uncovered at the parliament
در پالمان فساد بیشتری وجود دارد که باید از آن پرده برداری شود.

15. to gouge out dirt
لجن را بیرون کشیدن

16. white cloth shows dirt
پارچه ی سفید چرک تاب است.

17. hit the pay dirt
(عامیانه) ممر درآمد یا ثروت یا موفقیت را کشف کردن،کامیاب شدن

18. she stepped on sheep dirt
او روی کثافت گوسفند پا گذاشت.

19. the tractor scooped the dirt off the road and dumped it into the truck
تراکتور خاک ها را از جاده برمی داشت و توی کامیون خالی می کرد.

20. his movies are full of dirt
فیلم های او پر از هرزه درایی است.

21. how can i get the dirt off my hand?
چطور دست هایم را از کثافت پاک کنم ؟

22. she fell scrabbling on the dirt and begging
بر خاک چنگ می زد و التماس می کرد.

23. there was a lot of dirt under his fingernails
زیر ناخن هایش پر از چرک بود.

24. his bare feet were caked with dirt and mud
چرک و گل بر پاهای برهنه اش کبره بسته بود.

25. they dug the well and piled the dirt in the alley
آنها چاه را کندند و خاک آن را در کوچه انباشتند.

26. it was raining and the children's boots were covered with dirt
باران می آمد و پوتین های بچه ها از گل و لای پوشیده شده بود.

27. The road petered out into a dirt track.
[ترجمه ترگمان]کنار جاده کنار جاده خاکی به راه افتادند
[ترجمه گوگل]جاده به یک مسیر خاک رسیده است

28. Dirt bike trails crisscrossed the grassy furrows.
[ترجمه ترگمان]دوچرخه کثیفی از شیارهای پوشیده از چمن عبور می کرد
[ترجمه گوگل]مسیرهای دوچرخه سواری خالی از چاله ها عبور می کنند

29. She brushed the loose dirt off her coat.
[ترجمه ترگمان]گل شل را از کتش درآورد
[ترجمه گوگل]او کثیفش را از کتش پاک کرد

30. Wheels leave grooves in a dirt road.
[ترجمه ترگمان]چرخ ها شیارهای روی جاده خاکی را ترک می کنند
[ترجمه گوگل]چرخها شیارها را در یک جاده خاکی میگذارند

She stepped on sheep dirt.

او روی کثافت گوسفند پا گذاشت.


There was a lot of dirt under his fingernails.

زیر ناخن‌هایش پر از چرک بود.


how can I get the dirt off my hand?

چطور دستهایم را از کثافت پاک کنم؟


They dug the well and piled the dirt in the alley.

آنها چاه را کندند و خاک آن را در کوچه انباشتند.


It was raining and the children's boots were covered with dirt.

باران می‌آمد و پوتین‌های بچه‌ها از گلو لای پوشیده شده بود.


the dirt of jealousy

پلیدی حسادت


There is more dirt to be uncovered at the parliament.

در پالمان فساد بیشتری وجود دارد که باید از آن پرده‌برداری شود.


His movies are full of dirt.

فیلم‌های او پر از هرزه درایی است.


The dirt they say about him does not deserve an answer.

حرف‌هایی که پشت سر او می‌زنند، استحقاق پاسخ را ندارد.


a dirt road

جاده‌ی خاکی


اصطلاحات

do someone dirt

(امریکا - عامیانه) به کسی صدمه زدن (از راه هرزه‌درایی یا شایعه پراکنی)، به ناحق رفتار کردن


hit the dirt

(عامیانه) خود را به زمین افکندن (مثلاً برای احتراز از تیر خوردن)، (روی زمین) ولو شدن


throw (fling) dirt at somebody

پشت سر کسی بدگویی کردن


پیشنهاد کاربران

any substance that makes things dirty . چیز هایی که باعث کثیفی بعضی چیز ها مثل لباس می شوند .

کثیفی

any substance that makes things dirty

اتو . مدرک
i wish i had some dirt on him


هر چیزی که باعث کثیری بشود


هرچیزی که باعث کثیری شود😆

کیسه ی شن ( فیلمسازی )

هر چیزی که باعث کثیف شدن بشه

کثافت، کثیف🤧💩
Any substance that makes things dirty


کثیفی، مثل خاک😀

Any substance that make things dirty
کثیفی💩

Scandal, gossip

شایعات بی اساس. حرف های خاله زنکی,

هر چیزی که باعث کثیفی بشه🙃🙂

کثیفی
any substance that makes things dirty

آلودگی
آلاینده

Dirt :
۱. خاک ( مخصوصا خاکی که منظم نیست. یعنی توش کلی سنگ ریزه هست و توش خورده چوب و آت و آشغال و تیغ توش پیدا میشه. ) Soil - loose earth
۲. کثافت - چیزی که باعث کثیف شدن چیزای تمیز میشه
۳. فرد بی ارزش و بدردنخور

Dirty : کثیف - خاکی - چیزی که تمیز و پاکیزه نیست

a dirt road =جاده خاکی


کلمات دیگر: