کلمه جو
صفحه اصلی

den


معنی : خلوتگاه، کمینگاه، غار، لانه، کنام، دزدگاه
معانی دیگر : (حیوان وحشی) کنام، کومه، گندانه، (دزدان و غیره) پنهان گاه، دیدارگاه، مرکز، پاتوق، (اتاق کوچک و راحت برای مطالعه یا تفکر و استراحت) خلوتگاه، جای دنج، اتاق کوچک و نامرتب و کثیف، (پیشاهنگی) جوخه ی شیربچگان، مخفف: دانمارک

انگلیسی به فارسی

غار، کنام، کمین‌گاه، دزدگاه، خلوتگاه، لانه


دون، لانه، کمینگاه، غار، کنام، خلوتگاه، دزدگاه


انگلیسی به انگلیسی

• lair, cave; hole; squalid room; cozy room; television room
a den is the home of certain types of wild animals such as foxes or lions.
your den is a quiet room in your house where you can go to study or carry on with a hobby without being disturbed; used in american english.
a den is also a secret place where people meet, usually for dishonest purposes.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] مخفف Denier - دنیر ( نمره لیف یا نخ فیلامنتی که عبارتست از وزن 9000 متر لیف یانخ فیلامنتی بر حسب گرم )

مترادف و متضاد

Synonyms: entertaining family room, library, media room, playroom, recreation room, rec room, rumpus room, studio, TV room


خلوتگاه (اسم)
adytum, sanctum, penetralia, boudoir, den, place of retirement, retired place, private place

کمینگاه (اسم)
den, ambuscade, forestall

غار (اسم)
den, hole, crypt, bay tree, cave, cavern, grotto, grot, laurel tree

لانه (اسم)
den, lair, nest

کنام (اسم)
den, lair

دزدگاه (اسم)
den

cavern, hideaway


Synonyms: atelier, burrow, cave, cloister, couch, cubbyhole, haunt, hideout, hole, hotbed, lair, lodge, nest, retreat, sanctuary, sanctum, shelter, snuggery, study


room for relaxation or informal


جملات نمونه

1. a den of iniquity
لانه ی شرارت

2. a den of tigers and lions
کنام پلنگان و شیران

3. the rabbit creeps into its den
خرگوش به لانه ی خود می خزد.

4. after lunch she goes to her den and studies or relaxes
بعد از نهار به اتاق دنج خود می رود و مطالعه یا استراحت می کند.

5. soon the house was turned into a den of thieves
دیری نپایید که آن خانه به لانه دزدان تبدیل گشت.

6. Beard the lion in his den.
[ترجمه ترگمان] سر شیر رو به محل his نبر
[ترجمه گوگل]ریش شیر در دنجش

7. If you don’t enter a tiger’s den, you can’t get his cubs.
[ترجمه ترگمان]اگر وارد لانه یک ببر نشی، نمی تونی بچه هاش رو بگیری
[ترجمه گوگل]اگر شما یک ببر را وارد نکنید، می توانید توله های او را دریافت نکنید

8. There is a big fox den on the back hill.
[ترجمه ترگمان]یه لانه روباه گنده روی تپه پشتی هست
[ترجمه گوگل]یک تپه روباه بزرگ در تپه عقب وجود دارد

9. The snakes den up during the winter.
[ترجمه ترگمان]مار در طول زمستان لانه می کند
[ترجمه گوگل]مار ها در طول زمستان رد می شوند

10. He thought of New York as a den of iniquity.
[ترجمه ترگمان]به نیویورک به عنوان کنام شرارت در نظر گرفته بود
[ترجمه گوگل]او از نیویورک به عنوان یک جرم گناه فکر کرد

11. Tom bearded the lion in its den.
[ترجمه ترگمان]تام شیر را در لانه خود داشت
[ترجمه گوگل]تام در حال غسل کردن شیر است

12. Den left the next day, needing to make a clean break .
[ترجمه ترگمان]سپس روز بعد رفت، احتیاج به استراحت داشت
[ترجمه گوگل]دون روز بعد را ترک کرد، نیاز به یک استراحت تمیز داشت

13. They made themselves a den in the woods.
[ترجمه ترگمان]خودشان را در جنگل لانه کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها خود را در جنگل ها می گذرانند

14. The kids are watching television in the den.
[ترجمه ترگمان]بچه ها در لانه تلویزیون تماشا می کنند
[ترجمه گوگل]بچه ها در حال تماشای تلویزیون هستند

15. The old woman wanted to den up.
[ترجمه ترگمان]پیرزن می خواست به کنام خود برود
[ترجمه گوگل]زن قدیم خواستار انصراف بود

16. Den had dug a deep hole in the centre of the garden.
[ترجمه ترگمان]سپس سوراخی در وسط باغ ایجاد کرده بود
[ترجمه گوگل]جورج سوراخ عمیق را در مرکز باغ حفر کرده بود

17. Her mother was convinced that London was a den of iniquity.
[ترجمه ترگمان]مادرش قانع شده بود که لندن کنام شرارت است
[ترجمه گوگل]مادرش متقاعد شده بود که لندن دروغ گناه بود

18. Father retreated to his den.
[ترجمه ترگمان]پدر به کنام خود پناه برد
[ترجمه گوگل]پدر عقب نشینی کرد

a den of tigers and lions

کنام پلنگان و شیران


Soon the house was turned into a den of thieves.

دیری نپایید که آن خانه به لانه دزدان تبدیل گشت.


After lunch she goes to her den and studies or relaxes.

بعد از نهار به اتاق دنج خود می‌رود و مطالعه یا استراحت می‌کند.


پیشنهاد کاربران

جای دنج

خلوتگاه. غار. کمینگاه. لانه

حوضچه

den : واژه ی دن انگلیسی با واژه ی دنج فارسی و ترکی به معنی جای آرام و جای ساکت و خلوت همریشه می باشد . در زبان ترکی به آن" نین " به معنی لانه ی مرغ نیز گفته می شود .
شهریار گفته :
من تویوق تک ، اؤز نینیمده دوستاغام ایللر بویو // بیر خوروز یوللا تاپام من بلکی بو "نین" دن نجات
من مانند مرغی ، سالهاست که در لانه خود زندانیم //خروسی بفرست تا بلکه از این لانه مرغ نجات پیدا کنم
( شهریار ، گزیدهٔ اشعار ترکی ، انس و جن )

Come into my rent - stabilized den

مخفیگاه


کلمات دیگر: