کلمه جو
صفحه اصلی

dissoluble


معنی : جدا شدنی، حل شدنی، تجزیه پذیر، قابل حل
معانی دیگر : وشودنی، وارفتنی

انگلیسی به فارسی

حل‌شدنی، تجزیه‌پذیر، قابل‌حل، جداشدنی


قابل حل است، حل شدنی، تجزیه پذیر، قابل حل، جدا شدنی


انگلیسی به انگلیسی

• can be dissolved, soluble

دیکشنری تخصصی

[نساجی] حل شدنی - تجزیه پذیر - قابل حل - جدا شدنی

مترادف و متضاد

جدا شدنی (صفت)
detachable, separable, dissoluble, precipitant, severable

حل شدنی (صفت)
dissoluble, soluble, dissolvable, solvable

تجزیه پذیر (صفت)
dissoluble

قابل حل (صفت)
dissoluble, soluble, solvable

جملات نمونه

1. Is a marriage dissoluble?
[ترجمه ترگمان]a dissoluble؟
[ترجمه گوگل]آیا ازدواج حلال است؟

2. The dissoluble protein content in immature corn seeds and storage protein content in mature corn seeds increased if the corn ears were treated with NCMC.
[ترجمه ترگمان]پروتیین dissoluble در دانه ذرت نابالغ و مقدار پروتیین ذخیره در دانه های سویا بالغ، در صورتی که گوش های ذرت با NCMC تیمار شدند، افزایش یافت
[ترجمه گوگل]محتوای پروتئین محلول در دانه های ذرت نابالغ و محتوای پروتئین ذخیره سازی در دانه های ذرت بالغ اگر گوش های ذرت با NCMC درمان شوند افزایش می یابد

3. The dissolution of dissoluble salt, existing as cementation, leads to the escape and migration of sand particulates, which is the direct reason leading to the change of reservoir parameters.
[ترجمه ترگمان]انحلال نمک dissoluble، موجود به عنوان cementation، منجر به فرار و مهاجرت ذرات ماسه می شود که دلیل مستقیم تغییر پارامترهای مخزنی است
[ترجمه گوگل]انحلال نمک حل کننده، که به عنوان سیمان سازی موجود است، منجر به فرار و مهاجرت ذرات شن و ماسه می شود که علت مستقیم آن تغییر پارامترهای مخزن است

4. For the waste material, we bury those dissoluble ones and burn those indissoluble ones.
[ترجمه ترگمان]برای مواد زائد، آن ones را دفن می کنیم و آن رشته های ناگسستنی را آتش می زنیم
[ترجمه گوگل]برای مواد زائد، ما آن دسته از مواد قابل انحلال را دفن می کنیم و آنها را از بین می بریم

5. Method:It is performed by using gelatin sponge and dissoluble gauze soaked with haemostatic to press the surface, or by using haemostatic directly on the surface.
[ترجمه ترگمان]روش: با استفاده از اسفنج ژلاتین و گاز dissoluble آغشته به haemostatic برای فشردن سطح، یا با استفاده از haemostatic مستقیما بر روی سطح انجام می شود
[ترجمه گوگل]روش: با استفاده از اسفنج ژلاتین و گازسوز حل می شود که با فشار خون به سطح فشار داده می شود یا با استفاده از هموستاتیک مستقیم روی سطح انجام می شود

6. Oil is not dissoluble in water.
[ترجمه ترگمان]نفت در آب شناور نیست
[ترجمه گوگل]روغن در آب حل نمی شود

7. Objective:Decide on a suitable dissoluble oxygen condition of penicillin fermentation.
[ترجمه ترگمان]هدف: در یک شرایط مناسب اکسیژن مناسب برای تخمیر پنی سیلین تصمیم بگیرید
[ترجمه گوگل]هدف: تصمیم گیری در مورد شرایط اکسیژن محلول اکسیژن تخمیر پنسیلین

8. The quantity of dissoluble oxygen can affect the efficiency directly of the purification and being sources the wastewater of maize starch.
[ترجمه ترگمان]مقدار اکسیژن dissoluble می تواند به طور مستقیم بازده تصفیه و منابع آب of ذرت را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه گوگل]مقدار اکسیژن محلول ممکن است به طور مستقیم بر میزان کارایی تصفیه تأثیر بگذارد و منبع پساب خروج از نشاسته ذرت باشد

9. Concrete dissoluble erosion is essential disease of concrete dam.
[ترجمه ترگمان]فرسایش بتن بتن، یک بیماری ضروری از سد بتن است
[ترجمه گوگل]فرسایش محلول بتن بیماری ضروری برای سد بتن است

10. The method of titrimetric analysis of dissoluble carbonate in water glass has been established.
[ترجمه ترگمان]روش آنالیز titrimetric کربنات کلسیم در شیشه آب ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]روش تجزیه و تحلیل نیترومتریک کربنات محلول در شیشه آب ایجاد شده است

11. The trend of dissoluble protein content of scions is the same as the dissoluble sugar content.
[ترجمه ترگمان]گرایش پروتئین dissoluble of، همان مقدار قند dissoluble است
[ترجمه گوگل]روند محتوای پروتئین حل کننده از اسطوخودوس همان مقدار قند قابل حل است

12. Candy yuan store not only energy, dissoluble still into chroma of dextrose adjustment blood sugar.
[ترجمه ترگمان]Candy یوان نه تنها انرژی را ذخیره می کند، بلکه هنوز هم به chroma of قند خون نیاز دارد
[ترجمه گوگل]یوان آب نبات فروشگاه نه تنها انرژی، هنوز هم به رنگ از تنظیم قند خون تنظیم شده است

13. Conclusion:Dissoluble oxygen have an important influence on penicillin fermentation.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اکسیژن dissoluble تاثیر مهمی بر روی تخمیر پنی سیلین دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اکسیژن محلول در اثر تخمیر پنی سیلین نقش مهمی دارد

14. If emotions were dissoluble, I guess my heart would have long been dissolved into this cup of bitter coffee.
[ترجمه ترگمان]اگر emotions dissoluble بود، فکر می کنم قلب من مدت ها پیش در این فنجان قهوهی تلخ حل می شد
[ترجمه گوگل]اگر احساسات حل شود، حدس می زنم که قلب من مدتهاست که در این فنجان قهوه تلخ حل شده است

15. The content of dissoluble organic matter in quaternary source rock of biogenic gas is about
[ترجمه ترگمان]محتوای مواد آلی dissoluble در سنگ منبع کواترنری گاز biogenic مورد بحث است
[ترجمه گوگل]محتوای مواد آلی قابل حل در سنگهای چهارگوشه ای گاز بیوگرافی، حدود است


کلمات دیگر: