کلمه جو
صفحه اصلی

licensee


معنی : لیسانسیه، دارنده پروانه، صاحب جواز
معانی دیگر : دارنده ی جواز (یا پروانه یا گواهینامه و غیره)، پرگدار، پروانه دار

انگلیسی به فارسی

پروانه دار، صاحب جواز، دارنده پروانه، لیسانسیه


گواهینامه، دارنده پروانه، صاحب جواز، لیسانسیه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one to whom a license is given or issued.

• one who holds a licence, one who has been granted a license
a licensee is a person who has been given a licence, especially a licence to sell alcoholic drinks.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] دارنده پروانه

مترادف و متضاد

لیسانسیه (اسم)
graduate, bachelor, licentiate, licensee

دارنده پروانه (اسم)
licentiate, licensee

صاحب جواز (اسم)
licensee

جملات نمونه

1. The ITV licensee lost its franchise to Carlton TV.
[ترجمه ترگمان]The ITV franchise را به تلویزیون کارلتون از دست داد
[ترجمه گوگل]مجوز ITV حق امتیاز خود را به Carlton TV از دست داد

2. Advances was publicly identified as the licensee for mifepristone.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت ها در ملا عام به عنوان the برای mifepristone شناخته شد
[ترجمه گوگل]پیشرفتها به صورت مجوز برای mifepristone شناخته شده بودند

3. No licensee may sell liquor without a licence; to do so is a criminal offence.
[ترجمه ترگمان]ممکن است کسی بدون جواز مجاز مشروب بفروشد و چنین کاری را مرتکب شده باشد
[ترجمه گوگل]بدون مجوز ممکن است مشروبات الکلی بدون مجوز به فروش برساند برای انجام این یک جرم جنایی است

4. Microport thinks it is the first Unix Labs licensee to make the compiler available in shrinkwrapped form.
[ترجمه ترگمان]Microport فکر می کند که این اولین آزمایشگاه یونیکس برای ساختن کامپایلر موجود در فرم shrinkwrapped است
[ترجمه گوگل]Microport فکر می کند که اولین مجوز یونیکس آزمایشگاه ها است تا کامپایلر را در فرم کوچک قرار دهد

5. Where the licensee holds a residential or restaurant licence it can lead to disqualification of the licensee.
[ترجمه ترگمان]در جایی که the دارای مجوز مسکونی یا رستورانی است، می تواند منجر به رد صلاحیت باطل اینترنتی شود
[ترجمه گوگل]در صورتی که مجوز دارای مجوز مسکونی یا رستوران باشد، می تواند منجر به رد صلاحیت مجوز شود

6. We'd clear them out for the licensee if he was having trouble.
[ترجمه ترگمان]اگر او دچار مشکل شده بود آن ها را برای داشتن پروانه آزاد می کردیم
[ترجمه گوگل]اگر او مشکلی داشته باشد، آنها را برای مجوز دریافت می کنیم

7. One software licensee inadvertently neglected to en crypt the " key " that unlocks DVD movie disks.
[ترجمه ترگمان]یک نرم افزار licensee به طور غیر عمد تا en \"کلید\" که دیسک های فیلم دی وی دی را ضبط می کرد، غفلت شده بود
[ترجمه گوگل]یک نرمافزار نرمافزاری به طور غریزی به غفلت از «کلیدی» که دیسکهای فیلم DVD را باز میکند، نادیده گرفته میشود

8. While licensee pays the license fee but obtains the right to implement the patent.
[ترجمه ترگمان]در حالی که پروانه امتیاز مجاز را پرداخت می کند، اما حق اجرای حق ثبت اختراع را به دست می آورد
[ترجمه گوگل]در حالی که گواهینامه پرداخت هزینه مجوز را پرداخت می کند، اما حق استفاده از حق ثبت اختراع را به دست می آورد

9. As the licenser and licensee, the legal subjects in the copyright license contracts under the network environment have new characters.
[ترجمه ترگمان]به عنوان the و licensee، موضوعات قانونی در قراردادهای مجوز کپی رایت در زیر محیط شبکه دارای نویسه های جدید هستند
[ترجمه گوگل]به عنوان مجوز و مجوز، افراد حقوقی در پروانه حق تکثیر قرارداد تحت محیط شبکه دارای شخصیت های جدید هستند

10. As the licensee, it is your responsibility ensure that these violations have been rectified.
[ترجمه ترگمان]به عنوان the، مسیولیت شما تضمین این است که این تخلفات اصلاح شده اند
[ترجمه گوگل]به عنوان مجوز، مسئولیت شما این است که این تخلفات را رفع کنید

11. Licensor desires to grant to the licensee for agreed sum of money as provided herein, and Licensee desires to obtain from Licensor, non-assignable, geographically restrictive license.
[ترجمه ترگمان]licensor خواهان اعطای حق امتیاز برای مبلغی که در اینجا فراهم شده است، و licensee مایل به اخذ مجوز از licensor، non، و مجوز محدود به لحاظ جغرافیایی
[ترجمه گوگل]مجوز دهنده تمایل به مجوز را برای مبلغ توافق شده به عنوان ارائه شده در اینجا ارائه می دهد، و مجوز صدور مجوز را از مجوز دهنده مجوز، مجوز غیر مجاز، مجوز محدودیت جغرافیایی می گیرد

12. Licensee shall keep the Licensed Materials free and clear of all claims, liens and encumbrances.
[ترجمه ترگمان]licensee باید مواد Licensed عاری از هرگونه ادعا، liens و encumbrances را آزاد نگه دارد
[ترجمه گوگل]مجوز باید مواد مجاز را آزاد و از تمام ادعا، حق انحصاری و محکومیت پاک کند

13. Our company as the licensee the MM 2 H programme, can as the sponsor.
[ترجمه ترگمان]شرکت ما به عنوان the the ۲ H، می تواند به عنوان اسپانسر باشد
[ترجمه گوگل]شرکت ما به عنوان مجوز برنامه MM 2 H می تواند به عنوان حامی مالی باشد

14. Licensee: A person, company, etc. to a license is granted.
[ترجمه ترگمان]licensee: یک فرد، شرکت و غیره
[ترجمه گوگل]مجوز: شخص، شرکت، و غیره به مجوز اعطا شده است

15. The transferee must be an existing licensee of the same fish culture zone as the applicant.
[ترجمه ترگمان]انتقال دهنده باید یک امتیاز existing موجود از یک منطقه کشت ماهی به عنوان متقاضی باشد
[ترجمه گوگل]انتقال دهنده باید یک مجوز موجود در همان منطقه کشت ماهی به عنوان متقاضی باشد

پیشنهاد کاربران

گیرنده امتیاز ( علاوه بر کلیه معانی ذکر شده در بالا )

صاحب چیزی . مالک چیزی بودن

جوازداران


کلمات دیگر: