کلمه جو
صفحه اصلی

interregnum


معنی : فاصله، فترت، دوره حکومت موقتی
معانی دیگر : دوران میان پادشاهی (دوران بی پادشاهی در میان سلطنت دو نفر)، دوران فترت، دوران فروهشتگی، تعلیق (اندروایی) دولت، فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر

انگلیسی به فارسی

فترت، فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر، دوره حکومت موقتی، فاصله


interregnum، فترت، دوره حکومت موقتی، فاصله


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: interregna, interregnums
مشتقات: interregnal (adj.)
(1) تعریف: the interval between the end of one reign or regime and the start of another.

(2) تعریف: any period when a state is without a ruler or when the usual functions of government are suspended.

(3) تعریف: any interruption, pause, or gap in the continuity of something.
مشابه: interval

• period of time between the end of one king's rule and the beginning of the next, time when a country has no ruler or official government; freedom from some authority; pause, interval
an interregnum is the period between the end of one ruler's reign and the beginning of the next ruler's reign.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] فترت

مترادف و متضاد

فاصله (اسم)
distance, interval, hiatus, interruption, space, intermittence, blank, spacing, timeout, interspace, interlude, discontinuity, interim, interregnum, interstice, lacuna

فترت (اسم)
interval, weakness, recess, interregnum

دوره حکومت موقتی (اسم)
interregnum

جملات نمونه

1. Before the end of the Interregnum he had amassed a modest fortune and had begun styling himself gentleman.
[ترجمه ترگمان]قبل از پایان ترم، ثروت modest را جمع کرده بود و خود را یک جنتلمن تشکیل داده بود
[ترجمه گوگل]قبل از پایان Interregnum او ثروت متوسط ​​را جمع کرده بود و خود را نجیب زاده طراحی کرده بود

2. The interregnum produced by the King's removal facilitated a sudden and dramatic resurgence of the Whigs.
[ترجمه ترگمان]فترتی که شاه پدید آورده بود باعث رونق مجدد ویگها شد
[ترجمه گوگل]رنجهای ناشی از حذف پادشاه موجب تشدید ناگهانی و ظهور ویگ ها شد

3. He shared Clifford's concern about the interregnum.
[ترجمه ترگمان]او نگرانی کلی فورد را در مورد فترت در نظر گرفته بود
[ترجمه گوگل]او نگرانی کلیفورد را در مورد وقایع بین المللی به اشتراک گذاشت

4. No one in the interregnum seemed to feel final responsibility, and so matters drifted along.
[ترجمه ترگمان]چنین به نظر می رسید که هیچ کسی نیز چنین مسئولیتی را احساس نمی کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید هیچ کس در بینظیری احساس مسئولیت نهایی را نداشته است و به همین ترتیب مسائل به وجود می آید

5. Fear intensified during the interregnum between Herbert Hoover and Franklin D.
[ترجمه ترگمان]ترس در دوران فترت بین هربرت هوور و فرانکلین دی تشدید شد
[ترجمه گوگل]ترس در طول وقفه بین هربرت هوور و فرانکلین دشوار شد

6. There is no interregnum between the death of one sovereign and the accession of the next.
[ترجمه ترگمان]بین مرگ یک پادشاه و جلوس بر تخت سلطنت بعدی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]بین مرگ یکی از حاکمیت و پیوستن به آینده هیچ اختلافی وجود ندارد

7. The Special Group itself was infected with interregnum uncertainties.
[ترجمه ترگمان]گروه ویژه نیز به تعیین عدم قطعیت ها مرتبط بود
[ترجمه گوگل]گروه ویژه خود را با عدم اطمینان بینابینی آلوده کرد

8. His plan a shortened interregnum never saw the light of day.
[ترجمه ترگمان]نقشه وی کاهش یافته بود، زیرا حکومت موقت هرگز روشنایی روز را ندید
[ترجمه گوگل]طرح او یک تداخل کوتاه مدت هرگز نور روز را دید

9. Robinson spent the years of the civil war and Interregnum building up business interests and achieving prominence in City politics.
[ترجمه ترگمان]رابینسون سال ها جنگ داخلی و ایجاد منافع تجاری و کسب شهرت در سیاست شهر را گذراند
[ترجمه گوگل]رابینسون سالها جنگ داخلی و Interregnum را صرف ساختن منافع تجاری و رسیدن به اهمیت در سیاست شهر کرد

10. We write as partners in a practice which is presently enduring a three month interregnum.
[ترجمه ترگمان]ما به عنوان شریک در عمل می نویسیم که در حال حاضر یک دوره موقتی را تحمل می کند
[ترجمه گوگل]ما به عنوان یک همکار در یک عمل است که در حال حاضر سه ماه مذاکره را ادامه می دهد

11. This rapidly changing eighteenth-century upper class reaped the rewards of the political settlement hard-won in 1688 after civil war and the interregnum.
[ترجمه ترگمان]این طبقه بالاتر از قرن هجدهم در سال ۱۶۸۸ پس از جنگ داخلی و فترت، به پاداش سازش سیاسی به سختی شکست خورد
[ترجمه گوگل]این طبقه به سرعت در حال تغییر کلاس بالاتری در قرن هجدهم، پاداش هایی را از حل سیاسی که در سال 1688 پس از جنگ داخلی و میانجیگری به دست آمد، به دست آورد


کلمات دیگر: