1. an institution that is dedicated to reforming criminals
موسسه ای که وقف اصلاح تبهکاران شده است
2. the institution of marriage
رسم زناشویی
3. the institution of this custom dates back to the safavid period
برقراری این رسم به دوران صفویان برمی گردد.
4. a benevolent institution
موسسه ی خیریه (نیکوکاری)
5. a literary institution
بنیاد ادبی
6. a living institution
یک سازمان پر فعالیت
7. a respectable institution
یک موسسه ی خوش نام
8. a mental health institution
تیمارگاه بیماران روانی
9. the family is a fundamental social institution
خانواده یک نهاد اساسی اجتماعی است.
10. the tea break has become an institution in many offices
تنفس برای صرف چای در خیلی از ادارات رسم شده است.
11. among us, getting together on fridays had become a family institution
در میان ما گردهمایی روز جمعه یک سنت خانوادگی شده بود.
12. Bernard works at the same institution as Arlette.
[ترجمه ترگمان]برنارد در همان موسسه به نام Arlette کار می کند
[ترجمه گوگل]برنارد در همان موسسه به عنوان Arlette کار می کند
13. The institution of a Freedom of Information Act has had a significant effect.
[ترجمه ترگمان]قانون آزادی عمل اطلاعات اثر قابل توجهی داشته است
[ترجمه گوگل]نهاد قانون آزادی اطلاعات تأثیر قابل توجهی داشته است
14. Fish and chips became a national institution in Britain.
[ترجمه ترگمان]ماهی و چیپس به یک موسسه ملی در بریتانیا تبدیل شد
[ترجمه گوگل]ماهی و تراشه یک موسسه ملی در بریتانیا بود
15. May Day has become a venerable institution.
[ترجمه ترگمان]روز ماه مه به یک موسسه مشهور تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]روز مهمی تبدیل به یک نهاد محترم شده است
16. The European Parliament is not an institution which excites interest in voters.
[ترجمه ترگمان]پارلمان اروپا نهادی نیست که توجه رای دهندگان را به خود جلب کند
[ترجمه گوگل]پارلمان اروپا نهادی است که منافع رای دهندگان را تحریک می کند
17. This degree programme is fully accredited by the Institution of Electrical Engineers.
[ترجمه ترگمان]این برنامه به طور کامل توسط موسسه مهندسان برق معتبر شناخته می شود
[ترجمه گوگل]این برنامه درجه کاملا توسط موسسه مهندسان برق معتبر است
18. Marriage is a sacred institution.
[ترجمه ترگمان]ازدواج یک موسسه مقدس است
[ترجمه گوگل]ازدواج یک نهاد مقدس است
19. My uncle has become quite an institution at the club!
[ترجمه ترگمان]عموی من در باشگاه به طور کامل یک موسسه شده است!
[ترجمه گوگل]عموی من کاملا یک موسسه در باشگاه است!