کلمه جو
صفحه اصلی

jural


قانونی، قضایی، حقوقی، jura دوره ء زمین شناسی ژوراسیک

انگلیسی به فارسی

( jura ) دوره زمین شناسی ژوراسیک


انگلیسی به انگلیسی

• (law) of law, legal; pertaining to rights and obligations

دیکشنری تخصصی

[حقوق] قضایی، قانونی، مربوط به رویه قضایی، مربوط به حقوق و تکالیف طبیعی

جملات نمونه

1. Although, from jural look, at present most cooperative.
[ترجمه ترگمان]اگرچه، از نظر jural، در حال حاضر بیشتر تعاونی است
[ترجمه گوگل]اگر چه، از نگاه قانونی، در حال حاضر بیشتر تعاونی

2. Jural department decides so: Get in flavour the other side agrees and make not the behavior of ghost calls encroach him (she) person body abbreviation " the gender is annoyed " .
[ترجمه ترگمان]بخش jural تصمیم می گیرد که این کار را انجام دهد: از طرف دیگر این کار را انجام دهید و نه رفتار روح مزاحم او را آزار می دهد (او)به عنوان \"جنسیت\" به عنوان \"جنسیت\" آزار دهنده است
[ترجمه گوگل]اداره جورال تصمیم می گیرد تا: عطر و طعم را از طرف دیگر قبول کند و رفتار خویشاوندان روح را درک نکنید (تضاد) بدن او را «جنس آزار دهنده است»

3. This practice need to focus on political education, jural education and national solidarity education.
[ترجمه ترگمان]این تمرین نیاز به تمرکز بر آموزش سیاسی، آموزش jural و آموزش همبستگی ملی دارد
[ترجمه گوگل]این تمرین نیاز به تمرکز بر آموزش سیاسی، آموزش عرفی و آموزش همبستگی ملی دارد

4. Because of the important jural station of the system of dissolution of the contract, the investigation of this system has important significance either in theory or in practice.
[ترجمه ترگمان]به دلیل ایستگاه مهم jural سیستم انحلال قرارداد، بررسی این سیستم دارای اهمیت ویژه ای در تئوری و یا در عمل است
[ترجمه گوگل]به دلیل ایستگاه قانونی مهم سیستم تخریب قرارداد، بررسی این سیستم در نظریه یا در عمل مهم است

5. The main body with national jural nonfeasance joins suit.
[ترجمه ترگمان]بدنه اصلی با jural های ملی به هم متصل می شوند
[ترجمه گوگل]بدن اصلی با غیرفعالیت ملی قانونی به قضیه پیوست

6. But from jural tell, the set up shop on the net, want long-term big batch to sell only profit sexual commodity, have management quality, must handle business license.
[ترجمه ترگمان]اما از دیدگاه jural، تاسیس یک فروشگاه در تور، خواستار دسته ای بزرگ و بلند مدت برای فروش فقط سود فروش سود، داشتن کیفیت مدیریت، و باید دارای مجوز تجاری باشد
[ترجمه گوگل]اما از جور می گوید، فروشگاه راه اندازی شده در شبکه، می خواهند مجموعه ای بزرگ در طول مدت زمانی که فقط کالای جنسی را به فروش برسانند، دارای کیفیت مدیریت باشند، باید مجوز کسب و کار را اداره کنند

7. At present the measure of jural lack effective, just bring about what this group is to be indulged.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، معیار of فاقد اثربخشی است، فقط به این معنی است که این گروه چه کاری باید انجام شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، اندازه گیری ضعف قانونی موثر است، فقط در مورد آنچه که این گروه باید تحسین شود

8. Meaning autonomy is market economy in jural inevitable choice.
[ترجمه ترگمان]استقلال معنایی، اقتصاد بازار در انتخاب اجتناب ناپذیر jural است
[ترجمه گوگل]معنی استقلال اقتصاد بازار در انتخاب اجتناب ناپذیر قانونی است

9. However, only on condition that it makes juristical connection with social real-life can the virtual estate be involved into the normalization of jural realm.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تنها در شرایطی که ارتباط juristical با زندگی واقعی اجتماعی را ایجاد می کند، ممکن است ملک مجازی در نرمال سازی قلمرو jural دخالت داشته باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، تنها در شرایطی که ارتباط جغرافیایی با زندگی واقعی زندگی می تواند املاک مجازی در عادی شدن قلمرو قانونی قرار گیرد

10. Hearing system, which is the outcome of modern democratic politics, has its significant value and strength in the course of constructing a modern jural society.
[ترجمه ترگمان]سیستم شنوایی، که نتیجه سیاست دموکراتیک مدرن است، در مسیر ایجاد یک جامعه مدرن jural، ارزش و قدرت قابل توجهی دارد
[ترجمه گوگل]سیستم شنوایی که نتیجۀ سیاست های دموکراتیک مدرن است، ارزش و قدرت قابل توجهی در ایجاد یک جامعه مدرن قانونی دارد

11. Xiao Yun: Yeah. . . people say that there is one park every five hundred meters. Some famous parks are Baihe Park, Civil Exercise Park and Jural Park.
[ترجمه ترگمان]Xiao یون: بله مردم می گویند که هر پانصد متر یک پارک وجود دارد برخی از پارک های مشهور عبارتند از پارک Baihe، پارک ورزش شهری و پارک jural
[ترجمه گوگل]شیائو یون: آره مردم می گویند که یک پارک در هر پنج صد متر وجود دارد برخی از معروف پارک ها عبارتند از بیک پارک، پارک ورزش عمومی و پارک جورال

12. The ingredients of the law of tax, which refer to all the jural factors of tax, are the general Abstract of the main contents of the law of tax in a country.
[ترجمه ترگمان]اجزای قانون مالیات، که به همه عوامل jural مالیات اشاره دارد، چکیده محتوای اصلی قانون مالیات در یک کشور است
[ترجمه گوگل]مواد تشکیل دهنده قانون مالیات، که اشاره به همه عوامل مالی قانونی است، خلاصه اصلی محتوای اصلی قانون مالیات در یک کشور است

13. The liability basis and indemnity foundation are quite different according to respective jural relation between litigants.
[ترجمه ترگمان]اساس مسیولیت و اساس جبران خسارت با توجه به رابطه jural مربوطه بین طرفین دعوی کاملا متفاوت است
[ترجمه گوگل]مبنای مسئولیت و بنیاد پاداش، با توجه به ارتباطات قانونی بین افراد متعهد، کاملا متفاوت است

14. Not of patent application, without droit, what be used by other random is jural do not protect without proclaimed in writing.
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از کاربرد حق اختراع، بدون حق droit، آنچه که به طور تصادفی به کار گرفته شود، jural است که بدون اعلان کتبی از آن حمایت نمی کنند
[ترجمه گوگل]بدون درخواست ثبت اختراع، بدون droit، چه چیزی توسط تصادفی دیگر مورد استفاده قرار می گیرد، قانونی را بدون اعلام اعلام شده در نوشتن محافظت نمی کند


کلمات دیگر: