کلمه جو
صفحه اصلی

payable


معنی : قابل پرداخت، پرداختی، وابسته به پرداخت
معانی دیگر : (چک - با: to) در وجه، پرداختنی، سررسیده، به موعد پرداخت رسیده، (معدن و غیره) سودآور، (جمع) حساب های پرداختنی

انگلیسی به فارسی

پرداختنی، قابل پرداخت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: due to be paid, as a debt.
مترادف: due, owing, receivable
مشابه: demandable, outstanding

(2) تعریف: capable of being paid.

- Write the check payable to me.
[ترجمه ترگمان] the چک را برای من بنویس
[ترجمه گوگل] چک را برای من بفرست

• can be paid; may be settled
if an amount of money is payable, it has to be paid or it can be paid.
if a cheque is made payable to you, it has your name written on it to indicate that you are the person who will receive the money.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] قابل پرداخت

مترادف و متضاد

قابل پرداخت (صفت)
due, liable, solvable, solvent, payable, exigible

پرداختی (صفت)
payable

وابسته به پرداخت (صفت)
payable

to be paid


Synonyms: due, mature, maturing, obligatory, outstanding, overdue, owed, owing, receivable, unpaid, unsettled


Antonyms: paid, settled


جملات نمونه

1. payable to mehri
در وجه مهری

2. The full fee is payable on enrolment.
[ترجمه ترگمان]هزینه کامل قابل پرداخت است
[ترجمه گوگل]هزینه کامل در ثبت نام قابل پرداخت است

3. Tax is payable on the interest.
[ترجمه ترگمان]مالیات بر منافع قابل پرداخت است
[ترجمه گوگل]مالیات بر سود است

4. The full fee is payable on enrollment.
[ترجمه ترگمان]هزینه کامل در زمینه ثبت نام، قابل پرداخت است
[ترجمه گوگل]هزینه کامل در ثبت نام قابل پرداخت است

5. The mortgage is payable in monthly instalments.
[ترجمه ترگمان]این وام در اقساط ماهیانه قابل پرداخت است
[ترجمه گوگل]وام مسکن در اقساط ماهانه قابل پرداخت است

6. This check is payable on demand.
[ترجمه ترگمان]این چک به تقاضا قابل پرداخت است
[ترجمه گوگل]این چک قابل تقدیر است

7. Purchase tax was not payable on goods for export.
[ترجمه ترگمان]مالیات خرید برای صادرات قابل پرداخت است
[ترجمه گوگل]مالیات بر کالاها برای صادرات قابل پرداخت نیست

8. The rent is payable in advance .
[ترجمه ترگمان]مبلغ اجاره از قبل قابل پرداخت است
[ترجمه گوگل]اجاره قابل پیش پرداخت است

9. Please make your cheque payable to WWF.
[ترجمه ترگمان]لطفا چک خود را به سازمان WWF تبدیل کنید
[ترجمه گوگل]لطفا چک خود را به WWF پرداخت کنید

10. State pensions become payable to women at age 60.
[ترجمه ترگمان]حقوق بازنشستگی دولت در سن ۶۰ سالگی قابل پرداخت است
[ترجمه گوگل]بازنشستگی دولت برای زنان در سن 60 سالگی قابل پرداخت است

11. Cheques/postal orders should be crossed and made payable to Newmarket Promotions.
[ترجمه ترگمان]سفارش های پستی باید عبور داده شوند و قابل پرداخت به Newmarket Promotions باشند
[ترجمه گوگل]چک ها / دستورات پستی باید برداشته شوند و به Promotions Newmarket پرداخت شوند

12. This amount is payable immediately.
[ترجمه ترگمان]این مقدار بلافاصله قابل پرداخت است
[ترجمه گوگل]این مقدار بلافاصله قابل پرداخت است

13. It is a bill payable upon sight.
[ترجمه ترگمان]این It است که به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]این لایحه قابل پرداخت است

14. The final dividend, payable on July is reduced to 1p.
[ترجمه ترگمان]سود نهایی قابل پرداخت است که در ماه ژوئیه قابل پرداخت است
[ترجمه گوگل]سود نهایی که در ماه جولای قابل پرداخت است به 1 پوند کاهش می یابد

15. A refundable deposit is payable on arrival.
[ترجمه ترگمان]سپرده غیرقابل استرداد در هنگام ورود قابل پرداخت است
[ترجمه گوگل]سپرده قابل پرداخت پس از ورود قابل پرداخت است

payable to Mehri

در وجه مهری



کلمات دیگر: