1. peremptory ideas about right and wrong
عقاید کوته فکرانه درباره ی درست و غلط
2. a peremptory manner
رفتار آمرانه
3. the peremptory rejection of two jurors
نپذیرفتن بی چون و چرای دونفر از اعضای هیئت منصفه
4. the peremptory use of force
به کار بردن مصممانه ی زور
5. the loud, peremptory shout of the ship's siren
صدای بلند و فرمان وار آژیر کشتی
6. His peremptory tone of voice irritated everybody.
[ترجمه ترگمان]لحن قاطع و آمرانه او همه را خشمگین می ساخت
[ترجمه گوگل]صدای اعتراضی او باعث تحریک همه مردم شد
7. He started issuing peremptory instructions.
[ترجمه ترگمان]او شروع به صدور دستور آمرانه کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به صدور دستورالعمل های اجباری کرد
8. With a brief, almost peremptory gesture he pointed to a chair.
[ترجمه ترگمان]با حرکتی مختصر و تقریبا آمرانه به صندلی اشاره کرد
[ترجمه گوگل]با یک حرکت کوتاه، تقریبا دلسوزانه او به صندلی اشاره کرد
9. The letter was peremptory in tone.
[ترجمه ترگمان]نامه آمرانه بود
[ترجمه گوگل]این نامه به تنهایی قابل قبول بود
10. She was highly critical of the insensitive and peremptory way in which the cases had been handled.
[ترجمه ترگمان]او به شیوه ای بسیار حساس و قاطع که مورد رسیدگی قرار گرفته بود، انتقاد می کرد
[ترجمه گوگل]او به شدت از شیوه ای غیر حساس و غیرمعمول برخوردار بود که در آن پرونده ها مورد رسیدگی قرار گرفته بودند
11. The officer issued peremptory commands.
[ترجمه ترگمان]افسر دستورهای آمرانه صادر کرد
[ترجمه گوگل]این افسر دستورات اعتراضی صادر کرد
12. If he found her tone peremptory he gave no sign of it.
[ترجمه ترگمان]اگر لحن صدایش آمرانه بود، هیچ اثری از آن ندید
[ترجمه گوگل]اگر او تنبیه او را پیدا کرد، هیچ نشانه ای از آن نداشت
13. Then each side can exercise 23 peremptory challenges, excusing jurors without having to cite a cause.
[ترجمه ترگمان]سپس هر دو طرف می توانند ۲۳ چالش قطعی را تمرین کنند و از هیات منصفه درخواست کنند بدون اینکه دلیلی برای این موضوع ذکر کنند
[ترجمه گوگل]سپس هر یک از طرفین میتوانند 23 چالش جدی را تحمل کنند، اعتراف به اعضای هیئت مدیره بدون نیاز به ذکر دلیل
14. He is peremptory even with a doorbell button.
[ترجمه ترگمان]حتی با دکمه ای در تماس هم قاطع نیست
[ترجمه گوگل]او حتی با فشار دکمهی زنگ میزبان است
15. She developed a peremptory and fussy disposition.
[ترجمه ترگمان]او حالت آمرانه و fussy به خود گرفت
[ترجمه گوگل]او یک حالت دلسوزانه و سرسختانه را توسعه داد
16. He had a peremptory blunt butting even bullying manner.
[ترجمه ترگمان]رفتار خشن و peremptory داشت که حتی او را آزار می داد
[ترجمه گوگل]او تا به حال شیطانی غیرمعمول، حتی با انگیزه قلدری
17. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!