کلمه جو
صفحه اصلی

meritorious


معنی : شایسته، مستحق
معانی دیگر : درخور ستایش، ثواب، ارزشمند، شایان، سزاوار، شاینده

انگلیسی به فارسی

شایسته، مستحق


شایستگی، شایسته، مستحق


انگلیسی به انگلیسی

• deserving praise, excellent, outstanding, worthy

دیکشنری تخصصی

[حقوق] دارای حقانیت، ماهوی، مربوط به ماهیت (دعوی)

مترادف و متضاد

شایسته (صفت)
able, good, qualified, apt, fit, worthy, competent, proper, sufficient, suitable, meet, apropos, befitting, intrinsic, seemly, becoming, deserving, meritorious

مستحق (صفت)
worthy, just, deserving, meritorious

honorable, commendable


Synonyms: admirable, boss, choice, creditable, deserving, estimable, excellent, exemplary, golden, good, laudable, meritable, noble, praisable, praiseworthy, right, righteous, thankworthy, top drawer, virtuous, winner, world-beating, worthy


Antonyms: corrupt, dishonorable, immoral, improper, unworthy, wrong


جملات نمونه

1. meritorious services
خدمات شایان

2. it is meritorious to help others free of charge
کمک رایگان به دیگران ثواب دارد.

3. He was praised for his meritorious service.
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر خدمت meritorious تحسین شد
[ترجمه گوگل]او برای خدمات شایسته اش ستایش شد

4. He wrote a meritorious theme about his visit to the cotton mill.
[ترجمه ترگمان]اون یه موضوع شایسته رو در مورد ملاقاتش با کارخونه پنبه نوشته
[ترجمه گوگل]او یک موضوع شایسته در مورد سفر وی به کارخانه پنبه نوشت

5. They argued that if their deeds were meritorious, they had nothing to fear from the light of public analysis and discussion.
[ترجمه ترگمان]آن ها استدلال می کردند که اگر کار آن ها مهر به مهر باشد، از نور تجزیه و تحلیل و بحث عمومی چیزی برای ترسیدن وجود نداشت
[ترجمه گوگل]آنها استدلال کردند که اگر اعمالشان شایسته بود، هیچ چیزی برای نگرانی از تحلیل و بحث عمومی نداشتند

6. Belief is involuntary; nothing involuntary is meritorious or reprehensible. A man ought not to be considered worse or better for his belief. Percy Bysshe Shelley
[ترجمه ترگمان]اعتقاد به غیر ارادی است؛ هیچ چیز غیر ارادی یا سزاوار سرزنش نیست یک مرد نباید بدتر از این به نظر برسد پرسی شلی Shelley
[ترجمه گوگل]اعتقاد غیر داوطلبانه است هیچ چیز غیرمعمول نجابت و قابل تحمل نیست یک مرد نباید به خاطر اعتقادش بدتر یا بهتر شود پرسی بیسه شلی

7. He sensed their grim satisfaction, something meritorious in the air, some old grievance righted at last.
[ترجمه ترگمان]او احساس رضایت آمیز آن ها را احساس کرد، چیزی که در هوا meritorious بود و سرانجام چند شکایت قدیمی بر سر زبان ها افتاد
[ترجمه گوگل]او رضایت مخرب خود را دریافت کرد، چیزی شایسته ای در هوا داشت، برخی از شکایات قدیمی که در گذشته رخ داد

8. These scholarships are awarded to meritorious students regardless of their backgrounds.
[ترجمه ترگمان]این بورسیه ها بدون در نظر گرفتن پس زمینه های آن ها، به شایان تمجید اعطا می شوند
[ترجمه گوگل]این بورس تحصیلی صرف نظر از زمینه های آنها به دانشجویان شایسته اهدا می شود

9. He has also received a meritorious service award from Rotary Down Under.
[ترجمه ترگمان]وی همچنین جایزه meritorious را از روتاری داون به دست آورده است
[ترجمه گوگل]او همچنین جایزه خدمات روحانی را از Rotary Down Under دریافت کرده است

10. Carolyn is a recipient of the Citation for Meritorious Service.
[ترجمه ترگمان]کارولین گیرنده سرویس Citation است
[ترجمه گوگل]کارولین دریافت کننده استناد برای خدمات شایسته است

11. He meant to win golden opinions by meritorious exertion, by ingenious learning, by amiable compliance.
[ترجمه ترگمان]قصدش این بود که عقاید طلایی را با تلاش ماهرانه، با یاد گرفتن و آموزش عالی، به نحو احسن انجام دهد
[ترجمه گوگل]او به معنای پیروی از ادعاهای طلایی توسط اعمال شایسته، با یادگیری هوشمندانه، با پذیرش دوستانه بود

12. Scala was a meritorious public servant.
[ترجمه ترگمان]scala یه نوکر خیلی خوب بود
[ترجمه گوگل]اسکالا یک خدمتکار دولتی بود

13. He was praised for his meritorious service as governor general.
[ترجمه ترگمان]او از خدمت گزاری او به عنوان فرماندار ستایش می کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان معاون فرماندار به خاطر خدمات شایسته اش ستایش کرد

14. TFT 6758 meritorious service weeks True Color code examples, colorful Oh! Definitely a good thing!
[ترجمه ترگمان]TFT یاد شده در هفته خدمات شایان ستایش، مثال های کد رنگ حقیقی، رنگین کمانی! قطعا چیز خوبی بود!
[ترجمه گوگل]TFT 6758 هفته خدمات شایسته True Color Code examples، colorful Oh! قطعا یک چیز خوب است!

15. They preformed meritorious deeds in the fight to defend the frontiers of our motherland.
[ترجمه ترگمان]از مرزه ای سرزمین مادری خود دفاع می کنند تا از مرزه ای سرزمین ما دفاع کنند
[ترجمه گوگل]آنها در مبارزه برای دفاع از مرزهای سرزمین مادری ما اقدامات شایسته ای انجام دادند

It is meritorious to help others free of charge.

کمک رایگان به دیگران ثواب دارد.


meritorious services

خدمات شایان



کلمات دیگر: