کلمه جو
صفحه اصلی

penalize


معنی : تنبیه کردن، جریمه کردن، تاوان دادن
معانی دیگر : تاوان گرفتن، به کیفر رساندن، در موقعیت نامساعد قرار دادن

انگلیسی به فارسی

جریمه کردن، تاوان دادن، تنبیه کردن


جریمه کردن، تنبیه کردن، تاوان دادن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: penalizes, penalizing, penalized
مشتقات: penalizable (adj.), penalization (n.)
(1) تعریف: to inflict a penalty on (a person or group).
متضاد: reward
مشابه: fine, punish

- The skater was penalized for omitting a required jump.
[ترجمه ترگمان] اسکیت باز به خاطر حذف پرش مورد نیاز، جریمه شد
[ترجمه گوگل] اسکیت باز برای حذف یک پرش مورد نیاز جریمه شد
- The judge penalized the company for unfair hiring practices.
[ترجمه ترگمان] قاضی این شرکت را بخاطر اعمال ناعادلانه استخدام جریمه کرد
[ترجمه گوگل] قاضی این شرکت را به خاطر اقدامات غیرقانونی استخدام مجازات کرد

(2) تعریف: to declare punishable or inflict a punishment for (an act, offense, or the like).
مشابه: punish

- This type of offense is penalized severely in this state.
[ترجمه ترگمان] این نوع توهین به شدت در این وضعیت جریمه می شود
[ترجمه گوگل] این نوع جرم در این حالت به شدت مجازات می شود

(3) تعریف: to impose a disadvantage or handicap on.
متضاد: favor

- The educational system penalizes children whose parents are unwilling or incapable of giving them extra help.
[ترجمه ترگمان] سیستم آموزشی کودکان را تحت نظر قرار می دهد که والدینشان تمایلی به کمک به آن ها ندارند
[ترجمه گوگل] نظام آموزشی کودکان را که والدینشان تمایلی به کمک اضافی ندارند مجازات می کنند

• punish, give a penalty; (law) declare something or an action punishable by regulation or by a law (also penalise)
if someone is penalized for something, they are made to suffer some disadvantage because of it.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] جریمه کردن، تنبیه کردن، مجازات کردن، در مضیقه قرار دادن

مترادف و متضاد

تنبیه کردن (فعل)
amerce, punish, flog, castigate, penalize, chastise, scourge, horsewhip, reprimand

جریمه کردن (فعل)
fine, penalize, assess, mulct, sconce

تاوان دادن (فعل)
penalize, compensate, retaliate, remunerate, requite, indemnify

punish


Synonyms: amerce, castigate, chasten, chastise, condemn, correct, discipline, dock, fine, handicap, hit with, impose penalty, inflict handicap, judge, mulct, put at disadvantage, scold, slap with, throw the book at


Antonyms: excuse, forgive, pardon, reward


جملات نمونه

1. The Detroit Lions were penalized fifteen yards for their rough play.
تیم "دیترویت لاینز" به خاطر بازی خشن پانزده هزار دولار جریمه شد

2. We were penalized for not following tradition.
ما به خاطر پیروی نکردن از سنّت تنبیه شدیم

3. Mrs. Robins penalized us for doing the math problem in ink.
خانم "رابینز" به خاطر اینکه تمرین های ریاضی را با مرکّب نوشتیم ما را تنبیه کرد

4. to penalize a team 10 yards for unnecessary roughness
به خاطر خشونت بی مورد تیم را 10 یارد جریمه کردن

5. to penalize unlicensed drivers
رانندگان بدون گواهینامه را جریمه کردن

6. The new law appears to penalize the poorest members of society.
[ترجمه ترگمان]قانون جدید به نظر می رسد که فقیرترین اعضای جامعه را جریمه کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد قانون جدید به اعضای فقیر جامعه مجازات کند

7. The House of Representatives voted to penalize him for ethics violations.
[ترجمه ترگمان]مجلس نمایندگان به او رای داد که او را بخاطر تخلفات اخلاقی جریمه کند
[ترجمه گوگل]مجلس نمایندگان رای داد تا او را به خاطر نقض اخلاق مجازات کند

8. They will not penalize their employees for leaving to take a child to the doctor.
[ترجمه ترگمان]آن ها کارمندان خود را جریمه نخواهند کرد تا کودک را به پزشک ببرند
[ترجمه گوگل]آنها کارکنان خود را برای ترک فرزند به دکتر متهم نمی کنند

9. New laws will penalize firms that continue to pollute the environment.
[ترجمه ترگمان]قوانین جدید شرکت هایی را جریمه خواهد کرد که به آلوده کردن محیط زیست ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]قوانین جدید شرکت هایی را که به آلودگی محیط زیست ادامه می دهند، مجازات می کنند

10. Number twenty-five, do not penalize for articulation errors.
[ترجمه ترگمان]شماره بیست و پنج، خطاهای بیان را جریمه نکنید
[ترجمه گوگل]شماره بیست و پنج، برای اشتباهات مفصلی جریمه نمی شود

11. It would penalize foreign companies for energy investments in those two nations -- even if legal under their own laws.
[ترجمه ترگمان]این لایحه شرکت های خارجی را برای سرمایه گذاری انرژی در آن دو کشور جریمه خواهد کرد - حتی اگر تحت قوانین خودشان قانونی باشند
[ترجمه گوگل]این ممکن است شرکت های خارجی را برای سرمایه گذاری های انرژی در دو کشور مجازات کند - حتی اگر قانونی در قوانین خود باشد

12. How can a referee penalize a player?
[ترجمه ترگمان]چگونه داور می تواند یک بازیکن را جریمه کند؟
[ترجمه گوگل]چگونه داور یک بازیکن را مجازات می کند؟

13. Each Member shall prohibit and penalize any kind of victimization a seafarer for filing a complaint.
[ترجمه ترگمان]هر عضو هر گونه of را جریمه و جریمه می کند تا شکایت را پر کند
[ترجمه گوگل]هر عضو باید هر نوع قربانی کردن یک مهاجر را برای ثبت شکایت ممنوع و مجازات کند

14. Yet, the electorate does not penalize politicians when they fail to deliver these services.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، رای دهندگان وقتی این خدمات را ارائه نمی دهند، سیاستمداران را جریمه نمی کند
[ترجمه گوگل]با این حال، رای دهندگان هنگامی که نتوانند این خدمات را تحویل دهند، سیاستمداران را مجازات نمی کند

15. PENALIZE: a coat that is short or overall even.
[ترجمه ترگمان]PENALIZE: یک کت کوتاه و یا حتی کلی
[ترجمه گوگل]کت را کوتاه یا حتی کوچکتر ببندید

16. To penalize by fining or demanding forfeiture.
[ترجمه ترگمان]جریمه کردن با جریمه کردن و یا درخواست توقیف
[ترجمه گوگل]برای جریمه کردن با جریمه یا درخواست مجازات

17. It would be unfair to penalize those without a job.
[ترجمه ترگمان]ناعادلانه است که بدون یک شغل، جریمه را جریمه کنید
[ترجمه گوگل]این امر غیرمنصفانه است که افراد بدون کار را مجازات کنند

18. Characters can penalize close - combat opponent's accuracy by subtracting their Defense from his dice pool.
[ترجمه ترگمان]شخصیت می تواند دقت حریف را با کم کردن Defense از لبه طاس خود جریمه کند
[ترجمه گوگل]شخصیت ها می توانند به دقت محکوم شوند - با دفاع از دشمن خود از دفاعی خود دفاع می کنند

19. The new law will penalize businesses that treat minorities unfairly.
[ترجمه ترگمان]قانون جدید شرکت هایی را جریمه خواهد کرد که به طور ناعادلانه با اقلیت ها رفتار می کنند
[ترجمه گوگل]قانون جدید برای کسب و کارهایی که اقلیت ها را ناعادلانه اداره می کنند، مجازات خواهد شد

to penalize unlicensed drivers

رانندگان بدون گواهینامه را جریمه کردن


to penalize a team 10 yards for unnecessary roughness

به‌خاطر خشونت بی‌مورد تیم را 10 میلیارد جریمه کردن


پیشنهاد کاربران

اجحاف کردن در حقِ

منظور تنبیه یا جریمه ناعادلانه است

ریاضیات: حدف یا کاهش تاثیر یک پارامتر در معادله

مجازات کردن و تنبیه کردن
برای ادارات و یا سازمان های متخلف به کار می ره که به این طریق یک سری از حقوق و امتیازات رو ازشون میگیرن

جَریمِهیدن.
تَنبیهیدن.

جریمه یا تنبیه کردن


کلمات دیگر: