کلمه جو
صفحه اصلی

notarize


(سند وغیر) به مهر و امضای سردفتر اسناد رسمی رساندن

انگلیسی به فارسی

(سند وغیر) به مهر و امضای سردفتر اسناد رسمی رساندن


تأیید اعتبار، محضر داری کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: notarizes, notarizing, notarized
مشتقات: notarization (n.)
(1) تعریف: to sign as a notary public, showing that a contract, affidavit, or other document is authentic.
مشابه: witness

- The document will not be considered valid until it is notarized.
[ترجمه ترگمان] سند تا زمان قانونی شدن معتبر نخواهد بود
[ترجمه گوگل] این سند تا زمانی که تأیید نشده باشد معتبر نخواهد بود

(2) تعریف: to have a notary public certify (a document).

• legalize with a stamp of a notary public, authenticate or attest to as a notary public (also notarise)

دیکشنری تخصصی

[حقوق] رسما تصدیق یا گواهی کردن (توسط سردفتر اسناد رسمی)

مترادف و متضاد

certify


Synonyms: attest, authenticate, document, endorse, register, sign and seal, swear, validate, verify, witness


جملات نمونه

1. We had to have the signature notarized.
[ترجمه ترگمان]باید امضای رو ثبت می کردیم
[ترجمه گوگل]ما باید مجوز را امضا کنیم

2. It is illegal under state law to notarize documents if a notary has a financial interest in the transaction.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که یک سردفتر اسناد مالی در این معامله داشته باشد، تحت قانون ایالتی غیر قانونی است
[ترجمه گوگل]در صورتی که یک دفتر اسناد رسمی صلاحیت مالی را در معامله دارا باشد، طبق قوانین ایالتی غیر قانونی اسناد رسمی را تأیید می کند

3. Schools are usually very willing to notarize these documents for the honor of having a graduate study abroad.
[ترجمه ترگمان]مدارس معمولا بسیار مایل هستند که این اسناد را به افتخار تحصیل در خارج از کشور به پایان برسانند
[ترجمه گوگل]مدارس معمولا مایل هستند مدارک را برای افتخار داشتن تحصیلات تکمیلی در خارج از کشور ضبط کنند

4. You must notarize your original version of your diploma and degree certificate.
[ترجمه ترگمان]شما باید نسخه اصلی خود را از دیپلم و مدرک خود کپی کنید
[ترجمه گوگل]شما باید نسخه اصلی گواهینامه دیپلم و مدرک خود را تأیید کنید

5. Electronics notarize is combination of tradition notarize and modern network. It can fix the electronics data on time, lower the special risk of the electronic commerce.
[ترجمه ترگمان]شرکت الکترونیک Electronics ترکیبی از notarize سنتی و شبکه مدرن است می تواند اطلاعات الکترونیکی را به موقع اصلاح کند، ریسک خاص تجارت الکترونیکی را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]الکترونیک notarize ترکیبی از سنت اسناد و مدارک و شبکه های مدرن است این می تواند اطلاعات الکترونیک را در زمان تعمیر، ریسک خاص تجارت الکترونیکی را کاهش دهد

6. The airline requires children travelling alone to have a notarized letter of consent from one or both parents.
[ترجمه ترگمان]این شرکت هواپیمایی به کودکانی نیاز دارد که به تنهایی سفر کنند تا یک نامه رسمی از رضایت از یک یا هر دو پدر و مادر داشته باشند
[ترجمه گوگل]شرکت های هواپیمایی به کودکان نیاز دارند که به تنهایی مسافرت کنند تا یک نامه از طرف یک یا هر دو والد رضایت داشته باشند

7. Secondly, it can supply formal system to erect the status of trust industry, notarize the current of mixed management in trust business, and offer the trust transaction mode.
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، می تواند سیستم رسمی را تامین کند تا وضعیت صنعت اعتماد را بنا کند و جریان مدیریت ترکیبی را در کسب وکار اعتماد ایجاد کند و حالت تراکنش اعتماد را ارایه دهد
[ترجمه گوگل]ثانیا، می تواند سیستم رسمی را برای ایجاد اعتماد در صنعت، تأیید جریان مدیریت مخلوط در تجارت اعتماد و ارائه حالت اعتماد معامله ارائه دهد

8. I will arrange accounting to go to Xi'an to Notarize the contract next Monday.
[ترجمه ترگمان]من ترتیب حسابداری را خواهم داد تا به Xi مراجعه کنم تا قرارداد دوشنبه آینده موکول شود
[ترجمه گوگل]من حسابداری را ترتیب خواهم داد تا به دوازدهم اسفند امضای قرارداد اسناد رسمی به Xi'an برگردم

9. I am personal to think it is necessary that premarital property notarize.
[ترجمه ترگمان]من شخصی هستم که فکر می کنم لازم است اموال قبل از ازدواج به ثبت برسد
[ترجمه گوگل]من شخصا فکر می کنم لازم است که اموال پیش از ازدواج مجددا تأیید شود

10. If the property like the house and car are bought before the marriage, you need not to notarize.
[ترجمه ترگمان]اگر ملک مانند خانه و اتومبیل قبل از ازدواج خریداری شده باشند، لازم نیست که از آن استفاده کنید
[ترجمه گوگل]اگر ملک مانند خانه و ماشین قبل از ازدواج خریداری شده باشد، مجبور نیستید تا حبس شوید

پیشنهاد کاربران

محضری کردن
رسمی کردن
ثبت رسمی کردن


کلمات دیگر: