کلمه جو
صفحه اصلی

pawnbroker


معنی : مرتهن، گروگیر، بنگاه رهنی، وامده
معانی دیگر : گروبردار، صاحب مغازه ی گروبرداری و کارگشایی، کارگشا، گرو گیر، صاحب بنگاه رهنی، وام ده

انگلیسی به فارسی

بنگاه رهنی، گروگیر، وام ده، مرتهن


لنگ بازرگان، مرتهن، بنگاه رهنی، گروگیر، وامده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person whose business is making loans at interest, secured by personal property left with him or her.

• moneylender who takes property as security deposit
a pawnbroker is a person who lends you money if you give them something that you own. the pawnbroker can sell that thing if you do not pay back the money before a certain time.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] صاحب بنگاه کارگشایی

مترادف و متضاد

مرتهن (اسم)
mortgagee, pawnbroker

گروگیر (اسم)
mortgagee, pawnbroker, pawnee

بنگاه رهنی (اسم)
pawnbroker, pawnshop

وامده (اسم)
scrivener, pawnbroker

جملات نمونه

1. Today's pawnbrokers operate within well-defined financial regulations.
[ترجمه ترگمان]امروزه pawnbrokers در مقررات مالی تعریف شده به خوبی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]پوندبروکاران امروز در مقررات مالی دقیق تعریف می شوند

2. He finally redeemed his watch from the pawnbroker.
[ترجمه ترگمان]بالاخره ساعتش را از بنگاه رهنی نجات داد
[ترجمه گوگل]او در نهایت ساعت خود را از بازپرداخت بازپرداخت کرد

3. Pawnbrokers had a role in society, and it was one which writers in social and literary reviews were constantly querying.
[ترجمه ترگمان]Pawnbrokers نقشی در جامعه داشت و یکی از آن نویسندگانی است که در مجلات اجتماعی و ادبی به طور مداوم پرس و جو می کردند
[ترجمه گوگل]پلنگبرزها در جامعه نقش داشتند و این یکی بود که نویسندگان در بررسیهای اجتماعی و ادبیات دائما پرسش می کردند

4. The business of pawnbrokers, which consists in lending money upon pledges of goods, is the subject of special statutory regulation.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار of، که شامل قرض دادن پول به تعهدات کالا می شود، موضوع مقررات قانونی خاص است
[ترجمه گوگل]کسب و کار pledgebrokers، که شامل قرض دادن پول بر اساس تعهدات کالا، موضوع مقررات قانونی خاص است

5. I finally redeemed my watch from the pawnbrokers.
[ترجمه ترگمان] بالاخره ساعتم رو از \"pawnbrokers\" نجات دادم
[ترجمه گوگل]من بالاخره ساعت مچی خود را از بازرگانان بازخرید کردم

6. In fact, from 1785 all pawnbrokers had to register.
[ترجمه ترگمان]در واقع، در واقع در سال ۱۷۸۵، همه کس مجبور شد ثبت نام کند
[ترجمه گوگل]در واقع، از سال 1785 همه بازرگانان باید ثبت نام کنند

7. I felt very wicked taking them to a pawnbroker, and then I sent the money to Giulia.
[ترجمه ترگمان]خیلی احساس بدی داشتم که آن ها را به یک بنگاه رهنی می بردم و بعد پول را به Giulia فرستادم
[ترجمه گوگل]من احساس خجالت می کردم که آنها را به یک بازپرداخت قرعه کشی تبدیل کنم و سپس پول را به جولیا فرستادم

8. There were 000 pawnbrokers in Greater London in the 1960S, but in ten years the number dropped to 150.
[ترجمه ترگمان]There در دهه ۱۹۶۰ در لندن بزرگ یافت شد اما در عرض ده سال تعداد آن ها به ۱۵۰ نفر کاهش یافت
[ترجمه گوگل]000 لانگبروکر در لندن بزرگ در دهه 1960 وجود داشت، اما در ده سال تعداد به 150 نفر کاهش یافت

9. Money borrowed from a pawnbroker did not have to be repaid for fifteen months.
[ترجمه ترگمان]پولی که از یک بنگاه رهنی قرض گرفته بود نباید به پانزده ماه پرداخت می شد
[ترجمه گوگل]پول از یک بازپرداخت قرض گرفته شده نباید برای پانزده ماه بازپرداخت شود

10. A pawnbroker is a person who carries on the business of accepting goods by way of security for a loan.
[ترجمه ترگمان]کارمند بنگاه رهنی شخصی است که تجارت کالا را به وسیله وثیقه برای یک وام حمل می کند
[ترجمه گوگل]یک بازپرداخت مالی شخصی است که در انجام وظیفه پذیرش کالاها به وسیله امنیت وام عمل می کند

11. He redeemed his ring from the pawnbroker.
[ترجمه ترگمان]حلقه را از گرو گرو درآورد
[ترجمه گوگل]او حلقه خود را از بازپرداخت مالی استفاده کرد

12. A pawnbroker is a on the business of accepting goods by way security for a loan.
[ترجمه ترگمان]یک بنگاه رهنی برای پذیرش کالا از طریق تامین امنیت برای یک وام است
[ترجمه گوگل]یک بازرگان بانکی در زمینه پذیرش کالاهای امنیتی از طریق وام است

13. Pawnbroker: I am not here to tell you the time.
[ترجمه ترگمان] من اینجا نیستم که بهت زمان رو بگم
[ترجمه گوگل]Pawnbroker من اینجا نیستم که زمان را بگویم

14. Having paid off the pawnbroker, I now had my watch out of hock.
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه پول بنگاه رهنی را پرداخت کردم ساعت خود را از گرو در بیرون آوردم
[ترجمه گوگل]پس از جریمه نقدی پرداخت می شد، حالا ساعت ها ماندم

15. A pawnbroker will still be a pawnbroker.
[ترجمه ترگمان]یک بنگاه رهنی هنوز هم بنگاه رهنی است
[ترجمه گوگل]یک pledgebroker همچنان یک pledgebroker خواهد بود

اصطلاحات

pawnbroker's shop

مغازه‌ی کارگشایی و گروبرداری


پیشنهاد کاربران

کارگشا،
a dealer licensed to lend money at a specified rate of interest in exchange for objects that are deposited as security and they can sell if the person leaving the objects does not pay an agreed amount of money in an agreed time.
"his best suit had been redeemed from the pawnbrokers"

نزول خور

سمسار


کلمات دیگر: