1. incontrovertible evidences
شواهد انکار ناپذیر
2. incontrovertible facts
حقایق مسلم
3. We have incontrovertible evidence of what took place.
[ترجمه ترگمان]ما یه مدرک incontrovertible از چیزی که اتفاق افتاد داریم
[ترجمه گوگل]ما شواهد بی قید و شرطی از آنچه اتفاق افتاده است
4. CCTV provided incontrovertible evidence that he was at the scene of the crime.
[ترجمه ترگمان]دوربین های مدار بسته شاهدی دال بر این موضوع بودند که او در صحنه جرم بوده است
[ترجمه گوگل]دوربین مداربسته شواهد غیرقابل پیش بینی نشان داد که او در صحنه جنایت بوده است
5. Her logic is utterly incontrovertible.
[ترجمه ترگمان]منطق او کاملا incontrovertible
[ترجمه گوگل]منطق او کاملا غیر قابل انکار است
6. It is incontrovertible that there has been long-continued subsidence on many oceanic atolls.
[ترجمه ترگمان]این مسلم است که فرونشست طولانی در بسیاری از جزایر atolls اقیانوسی وجود داشته است
[ترجمه گوگل]این غیرقابل پیشبینی است که فروپاشی طولانی مدت در بسیاری از اتولهای اقیانوسها وجود داشته است
7. It was far from incontrovertible evidence of what Gloria had suggested and Neil had confirmed.
[ترجمه ترگمان]این شواهد حاکی از incontrovertible چیزی بود که گلوریا پیشنهاد کرده بود و نیل تایید کرده بود
[ترجمه گوگل]آن دور از شواهد غیرقابل پیش بینیی بود که گلوریا پیشنهاد کرده بود و نیل تایید کرده بود
8. There is incontrovertible evidence that Wallenberg did not die in 194
[ترجمه ترگمان]شواهد قطعی و غیرقابل انکار وجود دارد که Wallenberg در ۱۹۴ (۱۹۴)از بین نرفته است
[ترجمه گوگل]شواهد غیر قابل انکار وجود دارد که والنبرگ در سال 194 درگذشت
9. These are all incontrovertible facts.
[ترجمه ترگمان] اینا همه حقایق incontrovertible
[ترجمه گوگل]این همه حقایق غیرقابل انکار است
10. What about the. . . Cretan thalassocracy, whose catastrophic demise is. . . incontrovertible?
[ترجمه ترگمان]در مورد \"Cretan thalassocracy\" که مرگ مصیبت بار کیه، incontrovertible؟
[ترجمه گوگل]در مورد تلاسکراستان کرتان، که مرگ فاجعه آمیز آن است غیر قابل انکار
11. No, I mean in an incontrovertible way. In a way no man could deny.
[ترجمه ترگمان] نه، منظورم اینه که توی یه راه incontrovertible به طوری که هیچ مردی نمی توانست انکار کند
[ترجمه گوگل]نه، منظور من در یک روش غیر قابل انکار است به هیچ وجه هیچ انسانی نمیتواند انکار کند
12. The evidence of brain injury is incontrovertible.
[ترجمه ترگمان]شواهد آسیب مغزی غیرقابل انکار است
[ترجمه گوگل]شواهدی از آسیب مغزی غیر قابل انکار است
13. This principle advanced by Lenin remains an incontrovertible truth.
[ترجمه ترگمان]این اصل به وسیله لنین یک حقیقت مسلم است
[ترجمه گوگل]این اصل که توسط لنین پیشرفت کرده است، حقیقتی غیرقابل انکار است
14. It is incontrovertible that the current administrative procedure law should be revised.
[ترجمه ترگمان]این مسلم است که قانون حاکم فعلی باید بازنگری شود
[ترجمه گوگل]غیر قابل انکار است که قانون پروسه اداری فعلی باید تجدید نظر شود