کلمه جو
صفحه اصلی

misrepresentation


اشتباه کاری، نمایش غیر واقعی

انگلیسی به فارسی

اشتباه کاری


ارائه اطلاعات نادرست


انگلیسی به انگلیسی

• inaccurate or distorted description

دیکشنری تخصصی

[حقوق] تدلیس، قلب واقعیت، القاء شبهه

جملات نمونه

1. I never saw such a glaring example of misrepresentation.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت چنین نمونه ای از اشتباه را ندیده بودم
[ترجمه گوگل]من هرگز چنین نمونه ای پر از نادرستی ندیده ام

2. The documentary was a misrepresentation of the truth and bore little resemblance to actual events.
[ترجمه ترگمان]این مستند جعلی بود و شباهت اندکی به وقایع واقعی داشت
[ترجمه گوگل]این مستند غلطی از حقیقت بود و شباهت کمی به حوادث واقعی داشت

3. The MP laughed off the remarks as media misrepresentation.
[ترجمه ترگمان]نماینده مجلس این اظهارات را به عنوان ارائه اطلاعات نادرست رسانه ای به سخره گرفت
[ترجمه گوگل]این کمپانی از این سخنان به عنوان رسانه غلط سخن می گوید

4. I wish to point out your misrepresentation of the facts.
[ترجمه ترگمان]می خواهم تعبیر نادرستی درباره حقایق را به شما نشان دهم
[ترجمه گوگل]من مایلم اشاره ای به سوءاستفاده از حقایق شما باشد

5. Rescission is one remedy available for misrepresentation under the Misrepresentation Act 196 s
[ترجمه ترگمان]rescission یک روش درمانی برای ارائه اطلاعات نادرست تحت قانون misrepresentation است
[ترجمه گوگل]محکومیت یک معامله برای بدرفتاری در قانون اسرار ناپذیر 196 ساله است

6. A misrepresentation or misdescription could result in the landlord being unable to enforce the terms of the agreement.
[ترجمه ترگمان]یک ارائه اطلاعات نادرست یا نادرست می تواند منجر به این شود که صاحبخانه قادر به اجرای مفاد قرارداد نباشد
[ترجمه گوگل]بدرفتاری یا نادرست بودن ممکن است موجب شود صاحبخانه قادر به اجرای مفاد توافقنامه نباشد

7. By that misrepresentation the accused obtained both property and a pecuniary advantage.
[ترجمه ترگمان]با ارائه اطلاعات نادرست، این متهم هر دو دارایی و سود مالی را به دست آورد
[ترجمه گوگل]با این بدبختی، متهم هر دو مزیت و مزیت مالی به دست آورد

8. It was held that the seller made a misrepresentation.
[ترجمه ترگمان]نوشته شده بود که فروشنده ارائه اطلاعات نادرست کرده است
[ترجمه گوگل]برگزار شد که فروشنده جعلی ارائه داد

9. a long and elaborate misrepresentation.
[ترجمه ترگمان]یک اشتباه بلند و استادانه است
[ترجمه گوگل]بدرفتاری طولانی و دقیق

10. The vitiating feature was undue influence or misrepresentation on the part of the debtor unknown to the creditor.
[ترجمه ترگمان]ویژگی vitiating تاثیر بی مورد و یا اطلاعات نادرست در بخشی از بدهکار بدهکار به بستانکار بود
[ترجمه گوگل]ویژگی ناقص بودن نفوذ و یا بدبختی ناشی از بدهکار ناشناخته به اعتباردهنده بود

11. A statement is not an actionable misrepresentation unless it induced the other party to enter the contract.
[ترجمه ترگمان]یک عبارت ارائه اطلاعات نادرست قابل اجرا نیست مگر اینکه طرف دیگر را ترغیب کند که قرارداد را وارد کند
[ترجمه گوگل]یک بیانیه، بدرفتاری قابل اعمال نیست، مگر آنکه باعث شود طرف دیگر وارد قرارداد شود

12. I understand that any misrepresentation of information may result in revoking acceptance or terminating my enrolment.
[ترجمه ترگمان]من درک می کنم که هرگونه اطلاعات نادرست درباره اطلاعات ممکن است منجر به لغو پذیرش یا پایان دادن ثبت نام من شود
[ترجمه گوگل]من می دانم که هر گونه سوءاستفاده از اطلاعات ممکن است منجر به لغو پذیرش یا پایان ثبت نام من شود

13. Under - representation and misrepresentation are two forms of discrimination against ethnic minorities in Canadian media.
[ترجمه ترگمان]تحت نمایش و ارائه اطلاعات نادرست، دو نوع تبعیض علیه اقلیت های نژادی در رسانه های کانادا وجود دارد
[ترجمه گوگل]در زیر نمایندگی و بدلکاری، دو نوع تبعیض علیه اقلیت های قومی در رسانه های کانادایی است

14. This Policy shall be voidable misrepresentation, misdescription or non - disclosure in any material particular.
[ترجمه ترگمان]این سیاست باید ارائه اطلاعات نادرست، صریح یا غیر افشا در هر چیز خاص باشد
[ترجمه گوگل]این خط مشی باید به گونه ای غلط، نادرست یا عدم افشاگری در موارد خاص باشد

پیشنهاد کاربران

تدلیس ( حقوق )

حقوقی :
تدلیس


تحریف

اشتباهات، تحریفات

بازنمایی نادرست

تدلیس
در مباحث حقوقی

اشنبله جلوه دادن

قلب واقعیت
تحریف واقعیت

بدنمایی

تدلیس ، تبلیس


کلمات دیگر: