کلمه جو
صفحه اصلی

memorandum


معنی : یادداشت، تذکاریه، نامه غیر رسمی
معانی دیگر : یادداشت (دیپلماسی: خلاصه ی مطالب مورد بحث یا خلاصه ی علل - وزارتخانه ها و غیره: نامه ی غیر رسمی از یک اداره به اداره ی دیگر) (memo هم می گویند)، خلاصه ی رویدادها و مشاهدات، کوته یادنامه، نت، یادداشت شخصی (برای به خاطر سپردن یا به یاد آوردن)، اطلاعیه، قولنامه، شرکتنامه

انگلیسی به فارسی

یادداشت، نامه غیر رسمی، تذکاریه


یادداشت، تذکاریه، نامه غیر رسمی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: memoranda, memorandums
(1) تعریف: a short written reminder.
مترادف: memo, note, reminder
مشابه: jotting, line

- A memorandum was sent around the office concerning the date of the company picnic.
[ترجمه ترگمان] گزارشی درباره تاریخ پیک نیک شرکت در دفتر نوشته شده بود
[ترجمه گوگل] یک یادداشت در اطراف دفتر مربوط به تاریخ پیک نیک شرکت فرستاده شد

(2) تعریف: an informal written message, as between two employees or departments in the same business or other organization.
مترادف: memo
مشابه: letter, line, message, note

(3) تعریف: in law, a record or written statement or summary, as of the terms of an agreement.
مترادف: brief
مشابه: minutes, note, record, summary

(4) تعریف: an informal but official diplomatic communication.
مشابه: note

• reminder, note, memo
a memorandum is a written report that is prepared for a person or a committee in order to provide them with information about a particular matter.
a memorandum is also an informal diplomatic communication between governments which often summarizes a particular point of view.
an office memorandum is a note which is sent to other people or departments within a company that contains information relating to work; a formal use.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] یادداشت، تذکاریه

مترادف و متضاد

یادداشت (اسم)
note, reminiscence, record, memoir, annotation, notation, memo, memorandum, minute, chit

تذکاریه (اسم)
memo, memorandum

نامه غیر رسمی (اسم)
memo, memorandum

note


Synonyms: announcement, chit, diary, directive, dispatch, epistle, jotting, letter, memo, message, minute, missive, notation, notice, record, reminder, tickler


written note


Synonyms: announcement, chit, diary, directive, dispatch, epistle, jotting, letter, message, minute, missive, notation, notice, record, reminder, tickler


جملات نمونه

1. The delegation submitted a memorandum to the Commons on the blatant violations of basic human rights.
[ترجمه ترگمان]این هیات یک یادداشت به مجلس عوام در مورد نقض آشکار حقوق بشر اساسی ارائه کرد
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره در مورد نقض آشکار حقوق بنیادین، یادداشتی به مشترکین ارائه داد

2. The memorandum was dated 23 August, 200
[ترجمه ترگمان]این یادداشت به تاریخ ۲۳ اوت، ۲۰۰ تن رسید
[ترجمه گوگل]این یادداشت روز 23 آگوست سال 200 بود

3. The three countries have signed a memorandum pledging to work together.
[ترجمه ترگمان]این سه کشور یک یادداشت متعهد به هم کاری با یکدیگر را امضا کرده اند
[ترجمه گوگل]این سه کشور، یک یادداشت را امضا کردند که متعهد به همکاری باشد

4. Michael Davis has prepared a memorandum outlining our need for an additional warehouse.
[ترجمه ترگمان]مایکل دیویس یادداشتی را آماده کرده است که حاکی از نیاز ما به یک انبار اضافی است
[ترجمه گوگل]مایکل دیویس یک یادداشت را برای توضیح نیاز ما به انبار اضافی آماده کرده است

5. The memorandum was dated 23 August, 200
[ترجمه ترگمان]این یادداشت به تاریخ ۲۳ اوت، ۲۰۰ تن رسید
[ترجمه گوگل]این یادداشت روز 23 آگوست سال 200 بود

6. The two sides have signed a memorandum of understanding aimed at ending the conflict.
[ترجمه ترگمان]طرفین یک یادداشت تفاهم با هدف پایان دادن به درگیری ها امضا کرده اند
[ترجمه گوگل]دو طرف به منظور پایان دادن به مناقشات، تفاهم نامه ای را امضا کردند

7. I now have pleasure in enclosing an Information memorandum which should be read in conjunction with this letter.
[ترجمه ترگمان]حال من از ارسال یک یادداشت اطلاعاتی که باید در ارتباط با این نامه خوانده شود لذت می برم
[ترجمه گوگل]من هم اکنون در حال ضبط یک یادداشت اطلاعاتی هستم که باید در رابطه با این نامه بخوانم

8. We thought it right to publish the memorandum to help the House understand the background to the instrument.
[ترجمه ترگمان]ما فکر کردیم که این حق را داریم که این تذکاریه را برای کمک به مجلس برای درک پس زمینه ابزار منتشر کنیم
[ترجمه گوگل]ما تصور می کردیم که حق انتشار تفاهم نامه ای را برای کمک به مجلس درک پس زمینه این ابزار داشته باشیم

9. This precipitated a memorandum from the Chief Technical Officer to the effect that architects were not to question quantity surveyors' valuations!
[ترجمه ترگمان]این امر یک یادداشت را از افسر ارشد فنی به این مضمون تسریع کرد که معماران موظف به سوال از valuations های کمیت نبودند!
[ترجمه گوگل]این یک یادداشت از مأمور ارشد فنی بود که به این نتیجه رسید که معماران نمی بایست ارزیابی های کمیته های کمیت را مورد سوال قرار دهند!

10. A memorandum to a scholar or department can be sent when special reports are sought.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که گزارش ها خاص مورد جستجو قرار می گیرند، یک یادداشت برای یک متخصص یا دپارتمان را می توان ارسال کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که گزارش های خاص مورد نظر می شود، یک یادداشت به محقق یا بخش ارسال می شود

11. What is said in a letter or memorandum is partly how it is said.
[ترجمه ترگمان]آنچه در یک نامه یا یادداشت گفته می شود تا حدودی این است که چگونه گفته می شود
[ترجمه گوگل]آنچه در نامه یا یادداشت آمده است، تا حدی است که گفته می شود

12. The interdepartmental memorandum on the case landed on the desk of a senior officer in counter-intelligence called Johann Prinz.
[ترجمه ترگمان]یادداشت بین اداره ای در مورد این پرونده بر روی میز یک افسر ارشد در ضد جاسوسی به نام یوهان Prinz فرود آمد
[ترجمه گوگل]یادداشت وزارتخانه در مورد این پرونده به روی میز یک افسر ارشد ضد انفجاری به نام یوهان پرینز فرود آمد

13. By submitting to the cabinet the so-called Mosley Memorandum of 1930, he brought matters to a head.
[ترجمه ترگمان]وی با ارسال به کابینه، یادداشت so را در سال ۱۹۳۰ به عنوان سر مطرح کرد
[ترجمه گوگل]با ارائه مدارک موسلی از سال 1930 به کابینه، او مسائل را به سر برد

14. A memorandum released Friday by Rep.
[ترجمه ترگمان]یک یادداشت که روز جمعه توسط نماینده مجلس منتشر شد
[ترجمه گوگل]یک یادداشت منتشر شده جمعه توسط Rep

15. The memorandum was remitted to the officers of both bodies for detailed consideration and report at a subsequent meeting.
[ترجمه ترگمان]این یادداشت به افسران هر دو هیات برای بررسی دقیق و گزارش در جلسه بعدی پرداخت شد
[ترجمه گوگل]این یادداشت به افسران هر دو نهاد برای بررسی دقیق و گزارش در یک جلسه بعدی منتقل شد

پیشنهاد کاربران

اساس نامه

یادداشت تفاهم، تفاهم نامه

صورت جلسه

memorandum of association با articles of association فرق میکنه. ولی متاسفانه در برخی سایتهای دیکشنری و حتی در وبسایت آبادیس، هر دو را یکسان معنا کرده اند.
memorandum of association یعنی شرکتنامه
articles of association یعنی اساسنامه شرکت
شرکتنامه و اساسنامه دو چیز کاملا متفاوتی هستند.

memorandum of association را میشه قرارداد مشارکت یا قرارداد شرکت هم معنا کرد.

پیش نویس

قرارداد ، یادداشت نامه ، یادداشت

دیپلماسی:قراداد تفاهم نامه


کلمات دیگر: