محمدرضا شاه پهلوی (۱۲۹۸ـ۱۳۵۹ش)
دومین و آخرین پادشاه سلسله پهلوی (۱۳۲۰ـ۱۳۵۷) فرزند رضاشاه و تاج الملوک (آیروملو تیموری). در ۱۳۰۴ ولیعهد ایران شد. دروس ابتدایی را در مدرسه نظام تهران گذراند و در ۱۳۱۰ برای ادامه آموزش به سوئیس رفت و در ۱۳۱۵ به تهران بازگشت و برای آموزش عالی به دانشکده افسری رفت و پس از آن از طرف رضاشاه به ریاست بازرسی ارتش منصوب گردید. در ۱۳۱۸ به دستور رضاشاه با فوزیه دختر ملک فؤاد اول پادشاه سابق مصر (خواهر ملک فاروق اول پادشاه وقت مصر) ازدواج کرد. شهناز، اولین فرزند محمدرضا شاه حاصل این ازدواج بود. در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ پس از استعفای رضاشاه به سلطنت رسید و فرمان عفو کلیه زندانیان سیاسی را داد و بخشی از املاک مردمی را که در زمان رضاشاه مصادره شده بود به آنان بازگردانید و بخش زیادی را به دولت واگذار کرد. در ۱۳۲۲ و در جریان برگزاری کنفرانس تهران، ملاقات های مختصری با چرچیل و روزولت و استالین داشت. از حوادث بزرگ این سال ها، تشکیل دولت های خودمختار آذربایجان و مهاباد (۱۳۲۴ـ۱۳۲۵) و سرنگونی آن ها توسط ارتش بود. احمد قوام که نقش مؤثری در خروج نیروهای نظامی شوروی از ایران داشت، برکنار گردید و عبدالحسین هژیر به جای او نشست. در ۱۳۲۷، به موجب قانونی که به تصویب مجلس رسید، کلیه املاکی را که در آغاز سلطنت به دولت واگذار کرده بود، به وی عودت داده شد. وی در همین سال از فوزیه جدا شد و دو سال بعد با ثریا اسفندیاری ازدواج کرد. در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ و در جریان بازدید از دانشگاه تهران مورد سوءِ قصد ناصر فخر آرایی قرار گرفت و جراحت مختصری برداشت. پس از این واقعه، حکومت نظامی برقرار گردید و حزب توده غیرقانونی اعلام شد. مجلس مؤسسان که انتخاب آن با دخالت های وسیع ارتش و دولت انجام شده بود، در اردیبهشت ۱۳۲۸، ماده ۴۸ قانون اساسی را تغییر داد و حق انحلال مجلس و یا مجلسین را به شاه واگذار کرد. با اوج گیری نهضت ملی شدن صنعت نفت، اقتدار شاه رو به کاهش نهاد و پس از آن که دولت دکتر مصدق تشکیل گردید (۱۳۳۰)، نفوذ و قدرت شاه بیش از پیش کاهش یافت. او در تیر ماه ۱۳۳۱، طبق فرمانی دکتر محمد مصدق را برکنار کرد و احمد قوام را به صدارت برگزید اما شورش مردم به ویژه در شهر تهران و رویارویی آنان با نیروهای نظامی در ۳۰ تیر، سبب عقب نشینی شاه و بازگشت مجدد دکتر مصدق به صدارت شد. در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ طبق فرمانی، دکتر مصدق را عزل کرد و سرلشکر زاهدی را به صدارت برگزید اما با مقاومت دکتر مصدق شکست خورد و شاه با همسرش به عراق و سپس به ایتالیا گریخت. در ۲۸ مرداد دولت مصدق با دخالت امریکا و حمایت آن از اعادۀ سلطنت به شاه ساقط گردید و سرلشکر زاهدی ریاست دولت را در دست گرفت و شاه در روز ۳۱ مرداد به کشور بازگشت. چندی پس از کودتا، قرارداد کنسرسیوم نفت به امضا رسید. شاه در ۱۳۳۳، زاهدی را برکنار کرد و حسین علاء را به جای او گماشت. ساواک که بعدها نقش بسیار مؤثری در گسترش اقتدار شاه یافت در همین سال ها تأسیس گردید. او در ۱۳۳۷ از ثریا اسفندیاری جدا شد و در ۱۳۳۸ با فرح دیبا ازدواج کرد. رشد تناقضات اجتماعی و حمایت دولت امریکا از دکتر امینی سبب انتخاب او به صدارت گردید. شاه که از این امر ناخشنود بود، پس از سفر به امریکا، موافقت آن دولت را جلب کرد و اجرای تغییرات را برعهده گرفت و پس از بازگشت به ایران دکتر امینی را برکنار کرد و اسدالله علم را به صدارت گماشت. در این دوره اصول شش گانه معروف به انقلاب سفید شاه و ملت تدوین گردید و در رفراندوم ششم بهمن ۱۳۴۱ تصویب شد و پس از آن اعتراضات مخالفان، نظیر قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به رهبری روحانیت به ویژه امام خمینی (ره)، و شورش عشایری فارس و کهگیلویه سرکوب گردید. در اوایل دورۀ منصور، لایحه مصونیت قضایی مستشاران امریکا (کاپیتولاسیون) به تصویب مجلسین رسید (۱۳۴۳) و همین امر بار دیگر موجب اعتراضات مخالفان و در رأس آنان امام خمینی (ره) شد که در نهایت موجب تبعید امام به ترکیه و از آن جا به نجف شد. از آن پس، مبارزات روحانیت و گروه های مذهبی با شدت بیشتری علیه وی ادامه یافت. پس از ترور منصور در بهمن ۱۳۴۳، شاه، امیرعباس هویدا، وزیر دارایی کابینه قبلی را به صدارت برگزید. شاه در فروردین ۱۳۴۴ مورد سوءِ قصد سرباز وظیفه ای به نام رضا شمس آبادی قرار گرفت اما صدمه ای ندید. مجلس مؤسسان سوم در مرداد ۱۳۴۶ تشکیل شد و ماده ۴ متمم قانون اساسی را به صورتی که مورد نظر شاه بود، تغییر داد. در ۱۳۴۶ تاج گذاری کرد و در ۱۳۵۰ با هزینه هنگفتی جشن های ۲۵۰۰ساله را برگزار نمود. در بهمن ۱۳۴۹ مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه آغاز شد که با واکنش شدید و خشن روبه رو گردید و پس از آن اختناق گسترده ای بر کل کشور مسلط شد و ساواک بر همه امور کشور تسلط یافت. دولت ایران که در ۱۳۳۴ به عضویت پیمان بغداد (سنتو) درآمده بود، در این سال ها به متحد طراز اول امریکا در منطقه تبدیل شد. ارتش ایران در سال های ۱۳۵۲ـ۱۳۵۵ به کمک سلطان قابوس پادشاه عُمان رفت و به جنگ با چریک های کمونیست ظفار پرداخت و موجب پیروزی دولت عمان شد. دولت ایران در این سال ها با حمایت نسبی از شورش ملامصطفی بارزانی رهبر کردهای عراقی، مانع از پیروزی ارتش عراق شد اما پس از توافقات الجزیره در ۱۳۵۴/۱۹۷۵، این حمایت ها قطع شد و کردها شکست خوردند. شاه در اسفند ۱۳۵۳، احزاب ایران نوین و مردم را منحل کرد و تأسیس حزب رستاخیز را اعلام و صراحتاً اظهار داشت هرکه نخواهد در این حزب وارد شود باید از کشور خارج شود. پس از انتخاب جیمی کارتر به ریاست جمهوری امریکا حمایت آن دولت از بعضی اعمال رژیم شاه کاستی گرفت و شاه ناگزیر از تغییراتی شد و از شدت فشارها و خفقان سیاسی کاست و به این ترتیب دور جدید فعالیت های سیاسی بعضی گروه های سیاسی قدیمی و کانون های روشنفکری و دانشجویان معترض دانشگاه ها به ویژه انجمن های اسلامی دانشجویی آغاز شد. انتشار مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات به تاریخ ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ که در آن اتهامات ناروایی به امام خمینی (ره) نسبت داده شده بود، مبارزه با رژیم شاه را کیفیتی متفاوت بخشید و باعث حضور گروه های وسیع تری از مردم متدین در مبارزه شد. این مبارزات که روحانیت در آن نقش عمده ای داشت در عرض چند ماه (تا شهریور ۱۳۵۷) گسترش فراوان یافت و به بسیاری از شهرهای کشور کشیده شد. اعلام حکومت نظامی در تعدادی از شهرهای بزرگ کشور مانع از ادامه مبارزات نشد و شاه پس از حوادث ۱۳ آبان ۱۳۵۷ در تلویزیون ظاهر شد و با عذرخواهی از مردم قول داد که گذشته را جبران کند. با این همه جنبش مردم هم چنان ادامه یافت و شاه ناگزیر به بعضی رجال قدیمی روی آورد و پس از انتخاب شاپور بختیار به صدارت، خود به همراه خانواده اش در ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ از ایران خارج شد و به مصر رفت و پس از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و سقوط رژیم سلطنتی به مراکش عزیمت کرد و بعد از آن مدتی در میان باهاما و مکزیک و نیویورک و پاناما سرگردان بود و سرانجام به قاهره بازگشت و در ۵ مرداد ۱۳۵۹ در همان شهر درگذشت. محمدرضاشاه مردی مغرور و متفرعن، جاه طلب و مداخله جو بود. دخالت های مستبدّانۀ او در همه امور کشور با تمام اصول قانون اساسی مشروطه مغایرت داشت. در دوران دوم سلطنت او یعنی بعد از کودتای امریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تقریباً کلیه رجال سابقه دار سیاسی ایران از دور خارج شدند و گروهی اغلب تکنوکرات جای آنان را گرفتند. در این دوران هرگونه اعتراض اجتماعی نظیر اعتصابات کارگری و دانشجویی و گروه های مبارز اسلامی به شدت سرکوب شده و ساواک بر اقدامات خود علیه مخالفان افزود. در همین دوران بعضی برنامه های توسعه و عمران انجام شد که نتایجی نیز به همراه داشت. شاه از دوستان رژیم صهیونیستی بود و دولت ایران، شاید نخستین دولت جهان اسلامی به شمار می آمد که رژیم اسرائیل را به صورت «دوفاکتو» شناخته بود. شاه از دوستان نزدیک انور سادات رئیس جمهور پیشین مصر بود و در ترغیب او به صلح جداگانه با اسرائیل نقش داشت. شاه از سه ازدواج خود پنج فرزند داشت که اولین آن ها از فوزیه و چهار نفر دیگر از فرح دیبا بودند. او تألیفاتی نیز داشته است که عبارت اند از مأموریت برای وطنم (تهران، ۱۳۴۰)، زندگی رضاشاه در کتاب مردان خودساخته، انقلاب سفید (تهران، ۱۳۴۵)، به سوی تمدن بزرگ (تهران، ۱۳۵۶)، پاسخ به تاریخ (نیویورک، ۱۹۸۰). مجموعه سخنرانی ها و مصاحبه ها و پیام های او نیز در دَه مجلد منتشر شده است (تهران، ۱۳۵۶).
دومین و آخرین پادشاه سلسله پهلوی (۱۳۲۰ـ۱۳۵۷) فرزند رضاشاه و تاج الملوک (آیروملو تیموری). در ۱۳۰۴ ولیعهد ایران شد. دروس ابتدایی را در مدرسه نظام تهران گذراند و در ۱۳۱۰ برای ادامه آموزش به سوئیس رفت و در ۱۳۱۵ به تهران بازگشت و برای آموزش عالی به دانشکده افسری رفت و پس از آن از طرف رضاشاه به ریاست بازرسی ارتش منصوب گردید. در ۱۳۱۸ به دستور رضاشاه با فوزیه دختر ملک فؤاد اول پادشاه سابق مصر (خواهر ملک فاروق اول پادشاه وقت مصر) ازدواج کرد. شهناز، اولین فرزند محمدرضا شاه حاصل این ازدواج بود. در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ پس از استعفای رضاشاه به سلطنت رسید و فرمان عفو کلیه زندانیان سیاسی را داد و بخشی از املاک مردمی را که در زمان رضاشاه مصادره شده بود به آنان بازگردانید و بخش زیادی را به دولت واگذار کرد. در ۱۳۲۲ و در جریان برگزاری کنفرانس تهران، ملاقات های مختصری با چرچیل و روزولت و استالین داشت. از حوادث بزرگ این سال ها، تشکیل دولت های خودمختار آذربایجان و مهاباد (۱۳۲۴ـ۱۳۲۵) و سرنگونی آن ها توسط ارتش بود. احمد قوام که نقش مؤثری در خروج نیروهای نظامی شوروی از ایران داشت، برکنار گردید و عبدالحسین هژیر به جای او نشست. در ۱۳۲۷، به موجب قانونی که به تصویب مجلس رسید، کلیه املاکی را که در آغاز سلطنت به دولت واگذار کرده بود، به وی عودت داده شد. وی در همین سال از فوزیه جدا شد و دو سال بعد با ثریا اسفندیاری ازدواج کرد. در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ و در جریان بازدید از دانشگاه تهران مورد سوءِ قصد ناصر فخر آرایی قرار گرفت و جراحت مختصری برداشت. پس از این واقعه، حکومت نظامی برقرار گردید و حزب توده غیرقانونی اعلام شد. مجلس مؤسسان که انتخاب آن با دخالت های وسیع ارتش و دولت انجام شده بود، در اردیبهشت ۱۳۲۸، ماده ۴۸ قانون اساسی را تغییر داد و حق انحلال مجلس و یا مجلسین را به شاه واگذار کرد. با اوج گیری نهضت ملی شدن صنعت نفت، اقتدار شاه رو به کاهش نهاد و پس از آن که دولت دکتر مصدق تشکیل گردید (۱۳۳۰)، نفوذ و قدرت شاه بیش از پیش کاهش یافت. او در تیر ماه ۱۳۳۱، طبق فرمانی دکتر محمد مصدق را برکنار کرد و احمد قوام را به صدارت برگزید اما شورش مردم به ویژه در شهر تهران و رویارویی آنان با نیروهای نظامی در ۳۰ تیر، سبب عقب نشینی شاه و بازگشت مجدد دکتر مصدق به صدارت شد. در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ طبق فرمانی، دکتر مصدق را عزل کرد و سرلشکر زاهدی را به صدارت برگزید اما با مقاومت دکتر مصدق شکست خورد و شاه با همسرش به عراق و سپس به ایتالیا گریخت. در ۲۸ مرداد دولت مصدق با دخالت امریکا و حمایت آن از اعادۀ سلطنت به شاه ساقط گردید و سرلشکر زاهدی ریاست دولت را در دست گرفت و شاه در روز ۳۱ مرداد به کشور بازگشت. چندی پس از کودتا، قرارداد کنسرسیوم نفت به امضا رسید. شاه در ۱۳۳۳، زاهدی را برکنار کرد و حسین علاء را به جای او گماشت. ساواک که بعدها نقش بسیار مؤثری در گسترش اقتدار شاه یافت در همین سال ها تأسیس گردید. او در ۱۳۳۷ از ثریا اسفندیاری جدا شد و در ۱۳۳۸ با فرح دیبا ازدواج کرد. رشد تناقضات اجتماعی و حمایت دولت امریکا از دکتر امینی سبب انتخاب او به صدارت گردید. شاه که از این امر ناخشنود بود، پس از سفر به امریکا، موافقت آن دولت را جلب کرد و اجرای تغییرات را برعهده گرفت و پس از بازگشت به ایران دکتر امینی را برکنار کرد و اسدالله علم را به صدارت گماشت. در این دوره اصول شش گانه معروف به انقلاب سفید شاه و ملت تدوین گردید و در رفراندوم ششم بهمن ۱۳۴۱ تصویب شد و پس از آن اعتراضات مخالفان، نظیر قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به رهبری روحانیت به ویژه امام خمینی (ره)، و شورش عشایری فارس و کهگیلویه سرکوب گردید. در اوایل دورۀ منصور، لایحه مصونیت قضایی مستشاران امریکا (کاپیتولاسیون) به تصویب مجلسین رسید (۱۳۴۳) و همین امر بار دیگر موجب اعتراضات مخالفان و در رأس آنان امام خمینی (ره) شد که در نهایت موجب تبعید امام به ترکیه و از آن جا به نجف شد. از آن پس، مبارزات روحانیت و گروه های مذهبی با شدت بیشتری علیه وی ادامه یافت. پس از ترور منصور در بهمن ۱۳۴۳، شاه، امیرعباس هویدا، وزیر دارایی کابینه قبلی را به صدارت برگزید. شاه در فروردین ۱۳۴۴ مورد سوءِ قصد سرباز وظیفه ای به نام رضا شمس آبادی قرار گرفت اما صدمه ای ندید. مجلس مؤسسان سوم در مرداد ۱۳۴۶ تشکیل شد و ماده ۴ متمم قانون اساسی را به صورتی که مورد نظر شاه بود، تغییر داد. در ۱۳۴۶ تاج گذاری کرد و در ۱۳۵۰ با هزینه هنگفتی جشن های ۲۵۰۰ساله را برگزار نمود. در بهمن ۱۳۴۹ مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه آغاز شد که با واکنش شدید و خشن روبه رو گردید و پس از آن اختناق گسترده ای بر کل کشور مسلط شد و ساواک بر همه امور کشور تسلط یافت. دولت ایران که در ۱۳۳۴ به عضویت پیمان بغداد (سنتو) درآمده بود، در این سال ها به متحد طراز اول امریکا در منطقه تبدیل شد. ارتش ایران در سال های ۱۳۵۲ـ۱۳۵۵ به کمک سلطان قابوس پادشاه عُمان رفت و به جنگ با چریک های کمونیست ظفار پرداخت و موجب پیروزی دولت عمان شد. دولت ایران در این سال ها با حمایت نسبی از شورش ملامصطفی بارزانی رهبر کردهای عراقی، مانع از پیروزی ارتش عراق شد اما پس از توافقات الجزیره در ۱۳۵۴/۱۹۷۵، این حمایت ها قطع شد و کردها شکست خوردند. شاه در اسفند ۱۳۵۳، احزاب ایران نوین و مردم را منحل کرد و تأسیس حزب رستاخیز را اعلام و صراحتاً اظهار داشت هرکه نخواهد در این حزب وارد شود باید از کشور خارج شود. پس از انتخاب جیمی کارتر به ریاست جمهوری امریکا حمایت آن دولت از بعضی اعمال رژیم شاه کاستی گرفت و شاه ناگزیر از تغییراتی شد و از شدت فشارها و خفقان سیاسی کاست و به این ترتیب دور جدید فعالیت های سیاسی بعضی گروه های سیاسی قدیمی و کانون های روشنفکری و دانشجویان معترض دانشگاه ها به ویژه انجمن های اسلامی دانشجویی آغاز شد. انتشار مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات به تاریخ ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ که در آن اتهامات ناروایی به امام خمینی (ره) نسبت داده شده بود، مبارزه با رژیم شاه را کیفیتی متفاوت بخشید و باعث حضور گروه های وسیع تری از مردم متدین در مبارزه شد. این مبارزات که روحانیت در آن نقش عمده ای داشت در عرض چند ماه (تا شهریور ۱۳۵۷) گسترش فراوان یافت و به بسیاری از شهرهای کشور کشیده شد. اعلام حکومت نظامی در تعدادی از شهرهای بزرگ کشور مانع از ادامه مبارزات نشد و شاه پس از حوادث ۱۳ آبان ۱۳۵۷ در تلویزیون ظاهر شد و با عذرخواهی از مردم قول داد که گذشته را جبران کند. با این همه جنبش مردم هم چنان ادامه یافت و شاه ناگزیر به بعضی رجال قدیمی روی آورد و پس از انتخاب شاپور بختیار به صدارت، خود به همراه خانواده اش در ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ از ایران خارج شد و به مصر رفت و پس از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و سقوط رژیم سلطنتی به مراکش عزیمت کرد و بعد از آن مدتی در میان باهاما و مکزیک و نیویورک و پاناما سرگردان بود و سرانجام به قاهره بازگشت و در ۵ مرداد ۱۳۵۹ در همان شهر درگذشت. محمدرضاشاه مردی مغرور و متفرعن، جاه طلب و مداخله جو بود. دخالت های مستبدّانۀ او در همه امور کشور با تمام اصول قانون اساسی مشروطه مغایرت داشت. در دوران دوم سلطنت او یعنی بعد از کودتای امریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تقریباً کلیه رجال سابقه دار سیاسی ایران از دور خارج شدند و گروهی اغلب تکنوکرات جای آنان را گرفتند. در این دوران هرگونه اعتراض اجتماعی نظیر اعتصابات کارگری و دانشجویی و گروه های مبارز اسلامی به شدت سرکوب شده و ساواک بر اقدامات خود علیه مخالفان افزود. در همین دوران بعضی برنامه های توسعه و عمران انجام شد که نتایجی نیز به همراه داشت. شاه از دوستان رژیم صهیونیستی بود و دولت ایران، شاید نخستین دولت جهان اسلامی به شمار می آمد که رژیم اسرائیل را به صورت «دوفاکتو» شناخته بود. شاه از دوستان نزدیک انور سادات رئیس جمهور پیشین مصر بود و در ترغیب او به صلح جداگانه با اسرائیل نقش داشت. شاه از سه ازدواج خود پنج فرزند داشت که اولین آن ها از فوزیه و چهار نفر دیگر از فرح دیبا بودند. او تألیفاتی نیز داشته است که عبارت اند از مأموریت برای وطنم (تهران، ۱۳۴۰)، زندگی رضاشاه در کتاب مردان خودساخته، انقلاب سفید (تهران، ۱۳۴۵)، به سوی تمدن بزرگ (تهران، ۱۳۵۶)، پاسخ به تاریخ (نیویورک، ۱۹۸۰). مجموعه سخنرانی ها و مصاحبه ها و پیام های او نیز در دَه مجلد منتشر شده است (تهران، ۱۳۵۶).
wikijoo: محمدرضا_شاه_پهلوی_(۱۲۹۸ـ۱۳۵۹ش)