کلمه جو
صفحه اصلی

intervener


مداخله کننده، پامیان گذارنده، بمیان اینده

انگلیسی به فارسی

مدافع


انگلیسی به انگلیسی

• person or thing which comes between; mediator; person who interferes

دیکشنری تخصصی

[حقوق] وارد ثالث

جملات نمونه

1. The intervener has a right to remuneration in so far as the intervention is reasonable and undertaken in the course of the intervener's profession or trade.
[ترجمه ترگمان]The حق دارد تا آنجا که مداخله منطقی است و در دوره حرفه یا تجارت intervener انجام گیرد، غرامت دریافت کند
[ترجمه گوگل]مدافع حقوق مدنی حق برخورداری از حقوق و دستمزد را دارد تا در صورتی که مداخله منطقی باشد و در دوره حرفه ای یا تجارت دخالت کند

2. The system of accessory intervener in our country is born out of Civil Procedure Law Code of Soviet. And it develops on its own way on the basis of digesting and absorbing.
[ترجمه ترگمان]سیستم لوازم جانبی لوازم جانبی در کشور ما از قانون آیین دادرسی مدنی شوروی زاده شده است و آن به روش خودش براساس درک کردن و جذب کردن رشد می کند
[ترجمه گوگل]سیستم مداخله کننده جانبی در کشور ما از قانون قانون مدنی شوروی متولد شده است و بر اساس هضم و جذب آن به شیوه خود توسعه می یابد

3. Unfortunately, it is also the world's most effective intervener.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، این the effective جهان نیز هست
[ترجمه گوگل]متأسفانه، آن نیز مؤثرترین مأمورین جهان است

4. Unfortunately, it also the world's most effective intervener.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، آن the effective جهان نیز هست
[ترجمه گوگل]متأسفانه، آن نیز مؤثرترین مؤثر در جهان است

5. Ralph had two theories about this intervener.
[ترجمه ترگمان]رالف دو نظریه درباره این intervener داشت
[ترجمه گوگل]رالف دو نظریه در مورد این مدافع داشت

6. If at the time of intervening the intervener lacks full legal capacity, the obligation to hand over is subject to the defence which would be available under VII. – 6:101 (Disenrichment).
[ترجمه ترگمان]اگر در زمان مداخله the فاقد ظرفیت قانونی کامل باشد، تعهد نسبت به دست دادن تابع دفاع است که در زمان هفتم در دسترس خواهد بود ۶: ۱۰۱ (Disenrichment)
[ترجمه گوگل]اگر در زمان مداخله، مدافع حقوق بشر کامل نباشد، وظیفه تسلیم شدن، تحت حمایت دفاعی قرار می گیرد که در زیر VII قرار می گیرد - 6: 101 (تخریب)

7. The intervener may conclude legal transactions or perform other juridical acts as a representative of the principal in so far as this may reasonably be expected to benefit the principal.
[ترجمه ترگمان]The ممکن است تراکنش های قانونی را به پایان برسانند یا اعمال حقوقی دیگری را به عنوان نماینده موکل انجام دهند تا به طور منطقی انتظار می رود که این عمل به نفع اصل باشد
[ترجمه گوگل]مدافع حقوق بشر می تواند معاملات قانونی را انجام دهد یا سایر اقدامات قانونی را به عنوان نماینده مدیر، تا آنجا که انتظار می رود از طرف معامله به طور منطقی انتظار داشته باشد، انجام دهد

8. After intervening the intervener must without undue delay report and account to the principal and hand over anything obtained as a result of the intervention.
[ترجمه ترگمان]پس از مداخله، intervener باید بدون تاخیر غیرموجه، گزارش و حساب در مورد هر چیزی که به عنوان نتیجه مداخله به دست آید، حساب و حساب کند
[ترجمه گوگل]پس از مداخله، مدافعین باید بدون تأخیر ناخوشایند گزارش و حساب خود را به مدیر و دستکاری هر چیزی به دست آمده در نتیجه مداخله

9. The function of the system of accessory intervener mainly lies in maintaining social justice, promoting economical litigation and avoiding contradictive judgment.
[ترجمه ترگمان]عملکرد سیستم لوازم جانبی عمدتا در حفظ عدالت اجتماعی، ترویج دادرسی اقتصادی و اجتناب از قضاوت تبعیض آمیز است
[ترجمه گوگل]عملکرد نظام مداخله کننده لوازم جانبی عمدتا در حفظ عدالت اجتماعی، ترویج دادرسی های اقتصادی و اجتناب از قضاوت متناقض است

10. There exist big institution gaps such as the gaps of the non-nationalization degree, the marketization degree and the intervener degree of government between developing regions and eastern re- gion.
[ترجمه ترگمان]شکاف های بزرگی در این قبیل وجود دارد مانند شکاف های درجه non، درجه marketization و درجه intervener دولت بین مناطق در حال توسعه و شرق - gion
[ترجمه گوگل]شکاف های نهادی بزرگی وجود دارد مانند شکاف های درجه غیر ملی شدن، درجه بندی ماریتیزاسیون و درجه مداخله دولت در بین مناطق در حال توسعه و منطقه شرقی


کلمات دیگر: