کلمه جو
صفحه اصلی

owing


بدهکار، نپرداخته، تسویه نشده، مانده، 50 pounds is still owing، هنوز 50 پوند مانده است، پرداخت نشده، به خاطر، به دلیل، در نتیجه ی

انگلیسی به فارسی

بدهکار، پرداخت‌نشده، تسویه‌نشده، مانده


(با: to) به واسطه‌ی، به‌خاطر، به‌دلیل، در نتیجه‌ی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
عبارات: owing to
• : تعریف: as yet unpaid; due.
مشابه: overdue, payable

• unpaid, due; attributable to; because of

دیکشنری تخصصی

[حقوق] لازم التأدیه، بدهکار، قابل پرداخت

مترادف و متضاد

unpaid


Synonyms: attributable, comeuppance, due, in debt, mature, matured, outstanding, overdue, owed, payable, unsettled


Antonyms: paid, resolved, settled


جملات نمونه

1. owing to the snow, the trip was postponed
به خاطر برف مسافرت به تاخیر افتاد.

2. owing to their intransigent attitude, the ceasefire agreement was not signed
به خاطر روش آشتی ناپذیر آنان قرار داد آتش بس امضا نشد.

3. owing
بدهکار،نپرداخته،تسویه نشده،مانده

4. owing to
به واسطه ی،به خاطر،به دلیل

5. 50 pounds is still owing
هنوز 50 پوند مانده است

6. She always natters about many people owing her money.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد بسیاری از مردم فکر می کرد که به او پول می دهند
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد بسیاری از مردم به دلیل پول خود را

7. I didn't attend the meeting owing to the headache.
[ترجمه ترگمان]من به خاطر سردرد به این جلسه حضور نداشتم
[ترجمه گوگل]من به دلیل سردرد در جلسه حضور نداشتم

8. Owing to a lack of funds, the project will not continue next year.
[ترجمه ترگمان]به خاطر فقدان بودجه، این پروژه سال آینده ادامه نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]به دلیل کمبود بودجه، این پروژه در سال آینده ادامه نخواهد یافت

9. The cross-country race was discontinued owing to a storm coming on suddenly when the race was in progress,and had to be rerun the next day.
[ترجمه ترگمان]روز بعد هنگامی که مسابقه در حال پیشرفت بود، نژاد صلیب کشور قطع نمی شد و روز بعد دوباره تکرار می شد
[ترجمه گوگل]مسابقه بین کشور به علت طوفانی که ناگهان در حال رسیدن به مسابقه بود متوقف شد و روز بعد باید دوباره برگزار شود

10. Owing to the rain, the match was canceled.
[ترجمه ترگمان]به علت باران، مسابقه لغو شد
[ترجمه گوگل]به دلیل باران، مسابقه لغو شد

11. Due to/Owing to the heavy traffic, he was late.
[ترجمه ترگمان]به خاطر ترافیک سنگین، او دیر کرده بود
[ترجمه گوگل]با توجه به ترافیک سنگین، او دیر کرد

12. Owing to staff shortages, there was no restaurant car on the train.
[ترجمه ترگمان]به خاطر کمبود پرسنل، هیچ اتومبیلی در قطار وجود نداشت
[ترجمه گوگل]با توجه به کمبود پرسنل، در قطار رستوران ماشین نبود

13. He tends to be romantic owing to lack of experience.
[ترجمه ترگمان]او تمایل دارد که به خاطر فقدان تجربه رمانتیک باشد
[ترجمه گوگل]او به دلیل کمبود تجربه، تمایل دارد که عاشقانه باشد

14. Owing to the danger of air raids, all civilians must vacate from the city.
[ترجمه ترگمان]به خاطر خطر حملات هوایی، همه شهروندان باید از شهر تخلیه شوند
[ترجمه گوگل]با توجه به خطر حملات هوایی، تمام شهروندان غیرنظامی باید از شهر خارج شوند

15. The project was running late owing to unforeseen circumstances.
[ترجمه ترگمان]این پروژه به علت شرایط پیش بینی نشده در حال اجرا بود
[ترجمه گوگل]این پروژه به دلیل شرایط پیش بینی نشده دشوار بود

16. Owing to little response, his speech tailed off to a hesitant end.
[ترجمه ترگمان]به خاطر پاسخ کمی، سخنرانی او به پایان مردد رسید
[ترجمه گوگل]با توجه به پاسخ کمی، سخنرانی او به پایان ناگهانی ختم شد

پیشنهاد کاربران

به خاطرِ
مدیونِ کسی بودن
بدهکارِبودن
داری چیزی بودن

به دلیلِ

به خاطر داشتن
مدیون بودن
بدهماری
دارا بودن
به علت

اگر با to بیاد به معنی"به خاطر" است


کلمات دیگر: