کلمه جو
صفحه اصلی

hypocrite


معنی : ادم ریاکار، مزور، سالوس، منافق، زرق فروش، متصنع، عابد ریاکار، خشکه مقدس، با ریا، ادم دو رو
معانی دیگر : ریاکار، دو رو، متظاهر، جا نماز آبکش

انگلیسی به فارسی

با ریا، آدم ریاکار، آدم دو رو، زرق فروش، سالوس، متصنع


منافق، سالوس، مزور، ادم ریاکار، زرق فروش، متصنع، عابد ریاکار، خشکه مقدس، با ریا، ادم دو رو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: hypocritical (adj.), hypocritically (adv.)
• : تعریف: one who states or pretends to hold beliefs or principles he or she does not actually practice.
مترادف: whited sepulcher
مشابه: deceiver, faker, pharisee, phony, pretender

- A man who punishes his child for lying but at the same time lies on his tax forms is a hypocrite.
[ترجمه sara] مردی که فرزند خود را به خاطر دروغ گفتن مجازات می کند، ولی هم زمان خودش هم در فرم های مالیاتی اش دروغ می گوید، ریاکار است
[ترجمه علی جادری] مردی که که فرزندش را به خاطر دروغ تنبیه می کند ولی در عین حال در فرم مالیاتی خود دروغ می گوید , منافق است .
[ترجمه ترگمان] مردی که فرزندش را به خاطر دروغ مجازات می کند، اما در عین حال روی فرم های مالیاتی اش دروغ می گوید
[ترجمه گوگل] مردی که فرزند خود را به خاطر دروغ گفتن مجازات می کند، اما در عین حال در فرم های مالیاتی اش قرار دارد، منافق است

• insincere person, sanctimonious person
a hypocrite is someone who pretends to have beliefs, principles, or feelings that they do not really have.

مترادف و متضاد

ادم ریاکار (اسم)
bigot, hypocrite

مزور (اسم)
canter, hypocrite

سالوس (اسم)
pretender, hypocrite, double-dealer

منافق (اسم)
hypocrite

زرق فروش (اسم)
hypocrite

متصنع (اسم)
hypocrite

عابد ریاکار (اسم)
hypocrite, tartufe, tartuffe

خشکه مقدس (اسم)
hypocrite, tartufe, tartuffe

با ریا (صفت)
hypocrite, hypocritical

ادم دو رو (صفت)
hypocrite, janus-faced, two-faced

person who pretends, is deceitful


Synonyms: actor, attitudinizer, backslider, bigot, bluffer, casuist, charlatan, cheat, con artist, crook, deceiver, decoy, dissembler, dissimulator, fake, faker, four-flusher, fraud, hook, humbug, impostor, informer, lip server, malingerer, masquerader, mountebank, Pharisee, phony, playactor, poser, pretender, quack, smoothie, sophist, swindler, trickster, two-face, two-timer, wolf in sheep’s clothing


جملات نمونه

1. a hypocrite pretends to be better and more religous than he actually is
آدم ریاکار خود را از آنچه که واقعا هست بهتر و مذهبی تر وانمود می کند.

2. He's a hypocrite - he's always lecturing other people on the environment but he drives around in a huge great car.
[ترجمه ترگمان]او آدم ریاکار است - او همیشه در حال سخنرانی برای دیگران درباره محیط زیست است، اما او در یک اتومبیل بزرگ عظیم رانندگی می کند
[ترجمه گوگل]او یک ریاکار است - او همیشه سخنرانی های دیگران در محیط زیست است، اما او در اطراف در یک ماشین بزرگ بزرگ رانندگی می کند

3. He is a hypocrite and never exerts himself to help anyone.
[ترجمه ترگمان]آدم ریاکاری است و هیچ وقت جرات نمی کند به کسی کمک کند
[ترجمه گوگل]او یک ریاکار است و هرگز خود را برای کمک به دیگران تحمیل نمی کند

4. He's such a hypocrite! He never practises what he preaches.
[ترجمه ترگمان]عجب آدم ریاکاری است! او هیچ وقت what را که او موعظه می کند ادامه نمی دهد
[ترجمه گوگل]او چنین ریاکاری است! او هرگز آنچه را که می خواند انجام نمی دهد

5. Charles was a liar and a hypocrite who married her for money.
[ترجمه ترگمان]شارل دروغ گو و ریاکاری بود که به خاطر پول با او ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]چارلز دروغگو و منافق بود که برای پول ازدواج کرد

6. She ripped off the mask of the hypocrite mercilessly.
[ترجمه ترگمان]اون ماسک رو بی رحمانه جر داد
[ترجمه گوگل]او ماسک ریاکار را بی رحم کرد

7. The newspapers branded her a hypocrite.
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها او را ریاکار خطاب می کردند
[ترجمه گوگل]روزنامه ها او را یک ریاکار نامیدند

8. A hypocrite is more dangerous than a dishonest man. A dishonest man deceives and cheats, and a hypocrite betrays and swindles. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]ریاکار هم خطرناک تر از یک مرد متقلب است مرد dishonest خیانت می کند و تقلب می کند و تقلب می کند، و تقلب می کند دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]یک منافق خطرناک تر از یک انسان نادرست است مرد فاسد فریب می دهد و تقلب می کند و یک ریاکارانه و فریبکارانه است دکتر T P Chia

9. The systematic inversion practised by the hypocrite is brought out by Shakespeare, almost with an admiration for its trickery.
[ترجمه ترگمان]وارونگی نظام مند این ریاکار، توسط شکسپیر، تقریبا با تحسین از حیله گری آن، بیرون آورده می شود
[ترجمه گوگل]معکوس سیستماتیک توسط ریاکار توسط شکسپیر انجام شده است، تقریبا با تحسین برای فریب آن

10. He was also a hypocrite, a puritan, and a racist.
[ترجمه ترگمان]او همچنین یک ریاکار، یک puritan و یک نژاد پرست بود
[ترجمه گوگل]او همچنین منافق، یک خائن و یک نژادپرست بود

11. Jack failed thoroughly as a hypocrite.
[ترجمه ترگمان] جک \"به عنوان یه آدم ریاکار شکست خورد\"
[ترجمه گوگل]جک به طور کامل به عنوان یک ریاکار شکست خورد

12. Hypocrite: the man who murdered both his parents. . . pleaded for mercy on the grounds that he was an orphan. Abraham Lincoln
[ترجمه ترگمان]مردی که هر دو پدر و مادرش را به قتل رسانده بود، التماس می کرد که او یتیم است آبراهام لینکلن
[ترجمه گوگل]Hypocrite: مردی که پدر و مادرش را به قتل رساند به خاطر رحمت خویش به دلیل اینکه او یتیم بود، خواسته بود آبراهام لینکولن

13. No man is a hypocrite in his pleasures. Samuel Johnson
[ترجمه ترگمان]هیچ مردی در لذات خود منافق و ریاکار نیست سامویل جانسون
[ترجمه گوگل]هیچ مردی ریاکار در دلهایش نیست ساموئل جانسون

14. He was neither a hypocrite nor a puritan.
[ترجمه ترگمان]او نه ریاکار بود و نه یک puritan
[ترجمه گوگل]او نه منافق و نه خالق بود

15. A hypocrite is a pretender, and people are right, there are pretenders in the church.
[ترجمه ترگمان]ریاکار یک متظاهر است، و آدم ها درست می گویند، there در کلیسا وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک ریاکار یک تظاهر کننده است، و مردم درست هستند، در کلیسا وانمود می کنند

A hypocrite pretends to be better and more religous than he actually is.

آدم ریاکار خود را از آنچه که واقعاً هست بهتر و مذهبی‌تر وانمود می‌کند.


پیشنهاد کاربران

دورو، ریاکار، دو چهره،

somebody who pretends to have admirable principles, beliefs, or feelings but behaves otherwise
.
1. A person who expects the rest of the world to live up to her standards but doesn't feel obliged to do the same.

2. A person who condems others actions then turns around and conducts herself in the same manner.
.
آدم ی که حرف و عملش متضادن - آدمی که ادای خوبارو درمیاره ولی خودش پوچه - آدمی که همش از زندگی این و اون ایراد در میاره, به همه گیر میده و بی تربیتی میکنه - آدم گنده گوز
خلاصه hypocrite نباشیم. حتی افرادی با بزرگترین اشتباهاتم انسانن و یه سرشت و ارزش انسانی دارن. خلاصه سرمون توی زندگی خودمون و پیشرفت خودمون باشه و باهم مهربون تر باشیم. . .

آدم ریاکار


کلمات دیگر: