کلمه جو
صفحه اصلی

emphatically


باتاکید، باقوت، بطوربرجسته

انگلیسی به فارسی

با تأکید ،باقوت ،به‌طور برجسته


با استناد به


انگلیسی به انگلیسی

• strongly, with force (as in speaking)
if you say something emphatically, you say it in a way that shows that you feel strongly about it.
you also use emphatically to indicate that something is definitely true.

مترادف و متضاد

definitely


Synonyms: certainly, of course, undoubtedly, decidedly, assuredly, with decision, decisively, absolutely, entirely, unequivocally, flatly, distinctly


Antonyms: indecisively, hesitantly, indistinctly


جملات نمونه

1. he emphatically demanded an immediate examination of the files
او مصرانه خواستار بررسی فوری پرونده ها بود.

2. "No fast food", she said emphatically.
[ترجمه ای] او تاکید کرد: از فست فود خبری نیست / او خیلی جدی گفت: فست فود بی فست فود.
[ترجمه ترگمان]او با تاکید گفت: \" هیچ غذایی سریع وجود ندارد \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'غذای فوری نیست '

3. Mr Davies has emphatically denied the charges.
[ترجمه علی حیدری] آقای دیویس قویا این اتهامات را رد کرد
[ترجمه ترگمان]آقای دیویس موکدا این اتهامات را رد کرده است
[ترجمه گوگل]آقای دیویس به طور اتفاقی اتهامات را رد کرد

4. 'Certainly not,' he replied emphatically.
[ترجمه ترگمان]مارتین با تاکید جواب داد البته که نه
[ترجمه گوگل]'مطمئنا نه،' او تاکید کرد

5. She was emphatically not sorry for anything she'd done.
[ترجمه ترگمان]او از کاری که کرده بود متاسف نبود
[ترجمه گوگل]او به شدت متاسف نیست برای چیزی که او انجام داده بود

6. Johnson has emphatically denied the allegations against him.
[ترجمه ترگمان]جانسون موکدا ادعا می کند که اتهامات علیه وی را رد کرده است
[ترجمه گوگل]جانسون قاطعانه اتهامات علیه او را رد کرد

7. Making people feel foolish is emphatically not my strategy.
[ترجمه ترگمان]وادار کردن مردم به احساس حماقت، استراتژی من نیست
[ترجمه گوگل]ساختن افراد احساس احمقانه به روشنی استراتژی من نیست

8. He has always emphatically denied the allegations.
[ترجمه ترگمان]او همواره موکدا ادعا می کند که این اتهامات را رد کرده است
[ترجمه گوگل]او همواره تاکید کرده است اتهامات را رد کرده است

9. He has always emphatically denied the allegations against him.
[ترجمه ترگمان]او همواره موکدا ادعا می کند که اتهامات علیه وی را رد کرده است
[ترجمه گوگل]او همیشه با اتکاء به اتهامات علیه او انکار کرده است

10. The Roosevelt administration, however, was emphatically on the side of the Bureau of Reclamation.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دولت روزولت در کنار اداره احیای مجدد بود
[ترجمه گوگل]با این وجود، دولت روزولت به طور جدی در سمت اداره احیای قرار داشت

11. It is also emphatically given in a raised voice with direct eye-contact so that the child knows it has been warned.
[ترجمه ترگمان]هم چنین با صدای بلند با تماس چشمی مستقیم داده شده تا کودک بداند که به آن هشدار داده شده است
[ترجمه گوگل]همچنین با توجه مستقیم به تماس های مستقیم با صدای بلند به کودک اطلاع داده شده است که هشدار داده شده است

12. Most tabloid newspapers are emphatically graphic in the presentation of their headlines and subheadings.
[ترجمه ترگمان]اکثر روزنامه های مصور در ارائه of و subheadings تاکید می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر روزنامه های تابلوئید در ارائه سرفصل ها و زیرمجموعه هایشان به صورت قاطع گرافیکی هستند

13. And together we were emphatically co-operative that neighbouring forces were populated by lesser mortals.
[ترجمه ترگمان]و ما با هم با هم هم کاری می کردیم - مامور آتش نشانی که نیروهای همسایه ما از موجودات رده پایین تر پر شده بود
[ترجمه گوگل]و با هم همکاری شدیم که نیروهای همسایه مرگ و میرهای کمتر زندگی می کردند

14. Nicholson's are emphatically not backstreet boozers populated by men in cloth caps talking about their ferrets.
[ترجمه ترگمان]نیکلسون را که با کلاه های پارچه ای که در مورد راسو حرف می زدند، رد و بدل کردند
[ترجمه گوگل]نیکلسون قاطعانه گفت: بوزرهایی که از نظر مردان در کلاه های پارچه ای صحبت می کنند و در مورد فرایندهایشان زندگی می کنند

پیشنهاد کاربران

مصرانه

موکدا، به طور موکد، به تاکید

strictly

با تاکید، باقوت، به طور برجسته، به طور قطعی، به طور موکد ، قاطعانه، با قاطعیت، مصرانه


کلمات دیگر: