کلمه جو
صفحه اصلی

presto


معنی : تند، با ضربات تند
معانی دیگر : سریع، فورا، در یک آن، (دستور نواختن موسیقی) تند (بنوازید)، باضربات تند بنوازید

انگلیسی به فارسی

(موسیقی) باضربات تند (بنوازید)، تند


پرستو، با ضربات تند، تند


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
(1) تعریف: at a very fast tempo (used as a musical direction).

(2) تعریف: quickly or suddenly.
صفت ( adjective )
• : تعریف: in music, fast; quick.
اسم ( noun )
حالات: prestos
• : تعریف: a passage, movement, or piece to be played at a very fast tempo.
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used to announce the accomplishment of something marvelous, as by a magician.

- Presto! She has disappeared!
[ترجمه ترگمان] !! !! !! !! !! اون ناپدید شده
[ترجمه گوگل] پرستو! او ناپدید شده است!

• rapidly, quickly, fast (music)

مترادف و متضاد

تند (صفت)
caustic, abrupt, sudden, spicy, steep, fast, sharp, harsh, sour, tart, acrid, acrimonious, acute, hot, keen, quick, mercurial, brisk, heady, headlong, inflammable, rapid, tempestuous, snappy, peppery, arrowy, rattling, biting, nipping, bitter, virulent, rash, violent, intensive, discourteous, transient, crusty, pungent, hasty, racy, rath, rathe, mordacious, prestissimo, presto, snippy, temerarious, wing-footed

با ضربات تند (قید)
prestissimo, presto

جملات نمونه

1. You just press the button and, hey presto, a perfect cup of coffee!
[ترجمه ترگمان]فقط دکمه رو فشار بده و، هی، یه فنجون قهوه عالی
[ترجمه گوگل]شما فقط دکمه را فشار داده و، سلام پیشوندی، یک فنجان کامل قهوه!

2. You just press a button and presto! A drink appears.
[ترجمه ترگمان]تو فقط دکمه رو فشار بده و خیلی سریع یک نوشیدنی ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]شما فقط یک دکمه و presto را فشار دهید! یک نوشیدنی ظاهر می شود

3. You stand there, insert copious schillings, and hey presto! the machine does the rest.
[ترجمه ترگمان]آنجا، آنجا بایستید، شلینگ شلینگ، و هی،! دستگاه استراحت میکنه
[ترجمه گوگل]شما اینجا ایستاده اید، وارد شمع های فراوان می شوید، و هی پرستو! دستگاه بقیه را انجام می دهد

4. Presto, the gold standard controlled prices and alleviated trade imbalances.
[ترجمه ترگمان]Presto، قیمت کنترل استاندارد طلا و عدم تعادل تجاری تخفیف دار
[ترجمه گوگل]پرستو، استاندارد قیمت طلا کنترل شده و عدم تعادل تجارت را کاهش داد

5. And, presto, a 400-year-old story seems modern, yet still slightly exotic.
[ترجمه ترگمان]و، پرستو، یک داستان ۴۰۰ ساله به نظر مدرن می رسد، با این حال هنوز کمی عجیب و غریب است
[ترجمه گوگل]و، پرستو، داستان 400 ساله به نظر می رسد مدرن، اما هنوز کمی عجیب و غریب است

6. You fold it like this and presto! It turns into a hat.
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! ! تبدیل به یه کلاه میشه
[ترجمه گوگل]شما آن را مانند این و presto! به کلاه تبدیل می شود

7. Antonio Vivaldi. Presto From Summer The Four Seasons.
[ترجمه ترگمان]آنتونیو ویوالدی Presto از تابستان چهار فصل
[ترجمه گوگل]آنتونیو ویلوودی پرستو از تابستان چهار فصل

8. There is always an element of presto chango in international relations.
[ترجمه ترگمان]همیشه یک عنصر از پرستو chango در روابط بین الملل وجود دارد
[ترجمه گوگل]در روابط بین الملل همواره یک عنصر پرتوی چنگو وجود دارد

9. Johann Sebastian Bach. Bwv 971 Italian Concerto Presto Duet.
[ترجمه ترگمان]یوهان سباستین باخ Bwv ۹۷۱ ایتالیایی Presto Duet
[ترجمه گوگل]یوهان سباستین باخ Bwv 971 ایتالیایی Concerto Presto Duet

10. Quick makeup, hair, and outfit changes, and PRESTO!
[ترجمه ترگمان]آرایش سریع، موها و لباس و لوازم آرایش سریع!
[ترجمه گوگل]آرایش سریع، مو و تغییر لباس، و PRESTO!

11. Presto ! begone !'tis here again - Swift.
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! ! دور شو! \" دوباره اینجاست، \" سوئیفت
[ترجمه گوگل]پرستو! شروع دوباره تیس اینجا - سویفت

12. La mia speranza è di entrare presto nei loro cuori.
[ترجمه ترگمان]La mia speranza e nei loro loro cuori
[ترجمه گوگل]La mia speranza � di entrare presto nei loro cuori

13. I just turned the piece of wire in the lock and hey presto, the door opened.
[ترجمه ترگمان]من فقط تکه سیم را در قفل چرخاندم و هی، در را باز کردم، در باز شد
[ترجمه گوگل]من فقط قطعه ای از سیم را در قفل گذاشتم و خوشحال شدم، درب باز شد

14. You put your money in the machine and, hey presto, the coffee comes out!
[ترجمه ترگمان]تو پولت رو توی ماشین گذاشتی و هی! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه گوگل]شما پول خود را در ماشین قرار داده اید، و قهوه بیرون می آید، قهوه بیرون می آید!

پیشنهاد کاربران

( اصطلاح ) وقتی کاری یا چیزی سریع یا ساده انجام می شود گفته می شود. مثلا خرگوش دراوردن شعبده باز از کلاه. در امریکا پس از سرو یک فنجان قهوه گفته می شود. ریشه کلمه ایتالیایی است.


کلمات دیگر: