کلمه جو
صفحه اصلی

suiting


معنی : پارچه لباسی
معانی دیگر : پارچه ی لباسی، پارچه لباسی زنانه ومردانه

انگلیسی به فارسی

پارچه لباسی (زنانه ومردانه)


مناسب، پارچه لباسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: cloth or fabric used to make suits.

• fabric from which suits are made

دیکشنری تخصصی

[نساجی] پارچه پنبه ای راه راه با نخ رنگی

مترادف و متضاد

پارچه لباسی (اسم)
suiting

جملات نمونه

1. Cut your coat to suit your cloth.
[ترجمه ترگمان]coat را ببرید تا لباس خود را هماهنگ کنید
[ترجمه گوگل]کت خود را با توجه به پارچه خود برش دهید

2. Suit the action to the word.
[ترجمه ترگمان]هر طور میلته
[ترجمه گوگل]کت و شلوار را به این کلمه ببخشید

3. He is not really suited for a teaching career.
[ترجمه ترگمان]او واقعا برای یک شغل آموزشی مناسب نیست
[ترجمه گوگل]او واقعا برای یک حرفه تدریس مناسب نیست

4. He's got dozens of suits but not one of them is presentable.
[ترجمه ترگمان]او ده ها کت و شلوار دارد، اما یکی از آن ها قابل پوشیدن نیست
[ترجمه گوگل]او ده ها تن از لباس ها را می گیرد، اما هیچ کدام از آنها قابل نمایش نیست

5. You look very smart in your new suit.
[ترجمه ترگمان]با لباس new خیلی باهوش به نظر می رسی
[ترجمه گوگل]شما در کت و شلوار جدید خود بسیار هوشمندانه نگاه می کنید

6. You have to suit your spending to your income.
[ترجمه ترگمان]شما باید برای درآمد خود با برنامه تان هماهنگ باشید
[ترجمه گوگل]شما باید هزینه های خود را به درآمد خود برسانید

7. The resort provides accommodation to suit every pocket.
[ترجمه ترگمان]این تفریحگاه خانه را برای هر جیبی تامین می کند
[ترجمه گوگل]استراحتگاه برای هر جیب مناسب است

8. This suit has been in constant wear for two years.
[ترجمه ترگمان]این لباس برای مدت دو سال به طور مداوم مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این کت و شلوار دو سال است در پوشیدن ثابت است

9. Air can be pumped into the diving suit to increase buoyancy.
[ترجمه ترگمان]هوا را می توان به لباس غواصی پمپ کرد تا شناوری را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]هوا را می توان به وسیله کت و شلوار غواصی پمپاژ کرد تا موجب افزایش شناوری شود

10. What you need to do is just to give your suit a quick brush.
[ترجمه ترگمان]کاری که شما باید انجام دهید این است که یک برس سریع به دست بدهید
[ترجمه گوگل]آنچه که شما باید انجام دهید این است که فقط یک قلم مو سریع را بپوشانید

11. She is the plaintiff in the suit.
[ترجمه ترگمان]او شاکی است
[ترجمه گوگل]او شاکی در کت و شلوار است

12. He decked himself out in his best suit.
[ترجمه ترگمان]با بهترین کت و شلوارش خود را آراسته بود
[ترجمه گوگل]او خود را در بهترین کت و شلوار خود decked

13. They institute a suit against him.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای او یک کت و شلوار درست می کنند
[ترجمه گوگل]آنها کت و شلوار علیه او را تأسیس می کنند

14. He doesn't conform to the usual stereotype of the businessman with a dark suit and briefcase.
[ترجمه ترگمان]او با رفتار کلیشه ای معمول تاجر با کت و شلوار تیره و کیف دستی همخوانی ندارد
[ترجمه گوگل]او با کلیشه ای معمولی از یک تاجر با یک کت و شلوار تیره و کیف دستی مخلوط نمی کند

15. My father bought a new suit on his charge account.
[ترجمه ترگمان]پدرم یک کت و شلوار نو برای حسابش خریده بود
[ترجمه گوگل]پدرم یک کت و شلوار جدید را در حساب شارژش خریداری کرد


کلمات دیگر: