کلمه جو
صفحه اصلی

stipple


معنی : ترسیم با نقطه، منقوط کردن، لکه دار کردن
معانی دیگر : (نقاشی یا حکاکی یا ترسیم و غیره) نقطه چین کردن، خال مخالی کردن، با نقطه پوشاندن، هنر نقطه چینی (یا نقطه آرایی)، با نقطه سایه زدن یانقشی ایجاد کردن

انگلیسی به فارسی

با نقطه سایه زدن یانقشی ایجاد کردن، لکه دار کردن،منقوط کردن، ترسیم بانقطه


ضعیف، ترسیم با نقطه، لکه دار کردن، منقوط کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: stipples, stippling, stippled
• : تعریف: to render part or the whole of (a painting, drawing, or engraving) in dots, points, or dabs.
مشابه: freak
اسم ( noun )
مشتقات: stippler (n.), stippling (n.)
(1) تعریف: a method of painting, drawing, or engraving by applying small points, dots, or dabs to a surface.

- The artist has used stipple to create the delicate shading in his drawing.
[ترجمه ترگمان] هنرمند از stipple برای ایجاد سایه ظریف در نقاشی خود استفاده کرده است
[ترجمه گوگل] هنرمند برای ساخت سایه های ظریف در نقاشی خود استفاده کرده است

(2) تعریف: a work produced by such a method.

• apply small dots or dabs of paint or ink to a surface

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] نقطه چین خورده

مترادف و متضاد

ترسیم با نقطه (اسم)
stipple

منقوط کردن (فعل)
stipple

لکه دار کردن (فعل)
distaste, foul, blame, blemish, slur, speck, soil, brand, denigrate, gaum, taint, stain, traduce, besmirch, tarnish, smear, calumniate, maculate, mottle, smirch, sully, smutch, stigmatize, stipple

جملات نمونه

1. She tried to create the impression of strong sunlight by stippling the canvas in yellow and white.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد که اثر نور خورشید را با استفاده از پارچه ابریشمی به رنگ زرد و سفید ایجاد کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد تا تصور نور خورشید قوی را با کشیدن بوم در زرد و سفید ایجاد کند

2. They crossed a field stippled with purple weeds.
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک مزرعه گذشتند و با علف های ارغوانی روبرو شدند
[ترجمه گوگل]آنها از یک مزرعه با علف های هرز پیاز عبور کردند

3. The room remains simple with bare, stippled green walls.
[ترجمه ترگمان]اتاق با دیواره ای صاف و عریان باقی می ماند
[ترجمه گوگل]اتاق با ساده و بی نظیر، دیوارهای سبز تیره باقی مانده است

4. The divers saw tropical fish stippled in gold and black.
[ترجمه ترگمان]غواصان ماهی استوایی را به رنگ طلایی و سیاه دیدند
[ترجمه گوگل]غواصان ماهی های گرمسیری را در طلا و سیاه یافتند

5. His face smashed a pane low down in the french window and went through, stippling Goldman's shoes with blood.
[ترجمه ترگمان]صورتش یک شیشه کوچک را در پنجره فرانسه خرد کرد و به درون رفت و کفش های stippling s را با خون بیرون آورد
[ترجمه گوگل]چهره او یک پنجره پایین را در پنجره فرانسوی شکست و از طریق آن، کفش گلدمن را با خون کشید

6. The only elaboration is a stipple effect produced with a sponge.
[ترجمه ترگمان]تنها شرح یک اثر stipple است که با اسفنج تولید می شود
[ترجمه گوگل]تنها تکیه بر این است که یک اثر قوی با یک اسفنج تولید می شود

7. The dunes were stippled with the white heads and sore-burnt faces of the children.
[ترجمه ترگمان]تپه های شنی با سره ای سفید و چهره های سوخته کودکان پوشیده شده بودند
[ترجمه گوگل]این تپه ها با سر سفید و چهره های سوزانده شده کودکان تعبیر شد

8. Stippled with terracotta markings, could anything earthly ever be so exposed?
[ترجمه ترگمان]با نشانه های terracotta هیچ چیز دنیوی ای نمی توانست در معرض دید قرار گیرد؟
[ترجمه گوگل]آیا نشانه های قرمز مایل به قهوه ای وجود دارد، آیا می توانست هر چیزی از نظر زمین تا حد زیادی در معرض آن قرار گیرد؟

9. We made the non-slip surfaces by stippling the tops with a bass broom - a fairly new one works best.
[ترجمه ترگمان]ما سطوح non را با stippling کردن نوک با جاروب باس درست کردیم - یک کار نسبتا جدید بهترین کار را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]ما سطوح غیر لغزش را با استفاده از جارو برقی با یک جارو برقی ساخته ایم - یک مدل نسبتا جدید بهترین کار را می کند

10. The sphere was finely stippled, pocked here and there with hatches or spiked with communication towers.
[ترجمه ترگمان]کره زمین در اینجا و آنجا با hatches پوشیده شده بود و یا با towers ارتباطی میخ شده بود
[ترجمه گوگل]حوزه کاملا ریزه شده بود، در اینجا و آنجا با چوبه دار یا با برج های ارتباطی متصل شده است

11. The walls were stippled with some kind of wartime stucco that had the texture of dried oatmeal.
[ترجمه ترگمان]دیوارها با نوعی of زمان جنگ پوشانده شده بودند که دارای بافت بلغور جو دو سر خشک بود
[ترجمه گوگل]دیوارها با نوعی گچ جنگی مواجه شدند که بافت بلغور جو دوسر خشک شده بود

12. When your brush is getting dry, stipple it here and there to get a sort of mottled surf ace effect.
[ترجمه ترگمان]وقتی قلم مو در حال خشک شدن است، آن را به اینجا وصل کنید و یک نوع اثر surf خالدار به دست آورید
[ترجمه گوگل]هنگامی که قلم مو خود را خشک می کند، آن را در اینجا و آنجا بکشید تا نوعی گریس افسانه ای را به وجود آورد

13. Did you see my stipple portrait?
[ترجمه ترگمان]تصویر stipple دیدی؟
[ترجمه گوگل]آیا من نقاشی را دیدم؟

14. Also with white flowers Stipple vines lining in the black for the CD.
[ترجمه ترگمان]هم چنین با گل های سفید به رنگ مو، در رنگ سیاه برای سی دی قرار دارند
[ترجمه گوگل]همچنین با گل های سفید Stipple انگور در سیاه و سفید برای CD قرار گرفته است

15. I use a relatively heavy foot and stipple deeply at around 4200 strokes per minute.
[ترجمه ترگمان]من از یک پایم نسبتا سنگین استفاده می کنم و به طور عمیق در حدود ۴۲۰۰ ضربه در دقیقه استفاده می کنم
[ترجمه گوگل]من از یک پا نسبتا سنگین و قوی در حدود 4200 ضربه در دقیقه استفاده می کنم


کلمات دیگر: