کلمه جو
صفحه اصلی

statuary


معنی : مجسمه سازی، مجسمه ساز، هیکل تراشی، تندیسی
معانی دیگر : وابسته به مجسمه و مجسمه سازی، تندیسگرانه، هنر مجسمه سازی، تندیسگری، پیکر تراشی، مجسمه سای

انگلیسی به فارسی

مجسمه سای، مجسمه ساز، هیکل تراشی، تندیسی


مجسمه، مجسمه سازی، هیکل تراشی، مجسمه ساز، تندیسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: statuaries
• : تعریف: statues collectively, or a particular group of statues.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, or suited to a statue.

• statues collectively; group of statues
of or pertaining to a statue
you can refer to all the statues and sculptures in a place as the statuary; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] نقش

مترادف و متضاد

مجسمه سازی (اسم)
sculpture, imagery, statuary, sculpturing

مجسمه ساز (اسم)
statuary, sculptor, sculptress

هیکل تراشی (اسم)
statuary

تندیسی (صفت)
statuary, sculptural

جملات نمونه

1. I gave the pompous statuary a flick of the pink feathers as I went past.
[ترجمه ترگمان]همان طور که از کنار آن ها رد می شدم، به مجسمه های صورتی براق نگاه کردم
[ترجمه گوگل]همانطور که پیش رفتم، به تکه تکه ای پر از پرهای صورتی امیدوار بودم

2. The Foundation includes garden statuary among its interests and it is anxious to commission pieces that are specifically appropriate to their setting.
[ترجمه ترگمان]بنیاد شامل مجسمه های باغ در میان علایق خود است و این تمایل دارد که قطعاتی را که به طور خاص برای تنظیم آن ها مناسب هستند را کمیسیون کند
[ترجمه گوگل]این بنیاد شامل مصنوعات باغی در میان منافع خود است و مشتاق است که قطعاتی را که به طور خاص برای تنظیم آنها مناسب است، بفروشند

3. At eight this morning the statuary took off her face in plaister.
[ترجمه ترگمان]در ساعت هشت صبح مجسمه های سنگی صورت خود را به چسب کاغذی چسبانده بودند
[ترجمه گوگل]در اواخر هشت صبح، مجسمه چهره اش را در پایتخت برداشت

4. Though they produced some statuary in Classical and Hellenistic styles they were not copyists.
[ترجمه ترگمان]هر چند آن ها در سبک های کلاسیک و هلنیستی طرح هایی تولید می کردند، اما آن ها copyists نبودند
[ترجمه گوگل]اگرچه آنها در سبک های کلاسیک و هلنیستی برخی از مجسمه ها را تولید می کردند، آنها مجسمه ساز نبودند

5. Beneath the wealth of statuary and architectural ornament, such monuments usually had a practical purpose.
[ترجمه ترگمان]در زیر مجموعه مجسمه ها و تزیینات معماری، این مجسمه ها معمولا یک هدف عملی داشتند
[ترجمه گوگل]در زیر ثروت از تزئینات مصنوعی و معماری، چنین بناهای تاریخی عمدتا هدف عملی داشتند

6. Her face was strong, like Creek statuary, with a full mouth, rounded chin.
[ترجمه ترگمان]چهره اش مستحکم بود، مانند مجسمه های Creek، با دهانی فراخ، و چانه گرد
[ترجمه گوگل]چهره اش قوی بود، مثل چهره Creek، با دهان کامل، چانه گرد

7. Plant a Boston ivy beneath a great statuary.
[ترجمه ترگمان]یک پیچک بوستون را در مجسمه های بزرگی نصب کنند
[ترجمه گوگل]یک آجیل بوستون را در زیر یک مجسمه بزرگ بزرگ کنید

8. Rodin's Old Streetwalker is a rare work in statuary history.
[ترجمه ترگمان]streetwalker پیر Rodin یک اثر نادر در تاریخ مجسمه است
[ترجمه گوگل]Old Streetwalker Rodin یک کار نادر در تاریخ استخر است

9. The giant statuary that bears the inscription is He Zun which is the Treasure of China.
[ترجمه ترگمان]مجسمه های عظیم که بر روی آن نوشته شده عبارتند از: گنج چین
[ترجمه گوگل]چهره غول پیکر که این کتیبه را می پوشاند، او زون است که گنجینه چین است

10. Statuary space may be divided into two parts, physical space and psychological space.
[ترجمه ترگمان]فضای statuary ممکن است به دو بخش، فضای فیزیکی و فضای روانی تقسیم شود
[ترجمه گوگل]فضای طبقاتی می تواند به دو بخش، فضای فیزیکی و فضای روانی تقسیم شود

11. Hawass said there is an "overwhelming amount of statuary" depicting the ruler, who was the father of Amenhotep IV, better known as Akhenaten.
[ترجمه ترگمان]Hawass گفت که \"تعداد بسیار زیادی از مجسمه ها\" وجود دارد که این حاکم، که پدر آمنهوتپ چهارم بود، به نام Akhenaten شناخته می شود
[ترجمه گوگل]هاواس گفت که 'مقدار قریب به اتفاق از مجسمه' وجود دارد که حاکم را نشان می دهد که پدر آمنهوتپ چهارم بود، بیشتر به عنوان اکنهاتون شناخته می شود

12. In several states it is not even a statuary requirement.
[ترجمه ترگمان]در چندین ایالت، حتی یک نیاز به مجسمه هم نیست
[ترجمه گوگل]در چندین ایالت، حتی یک الزام قانونی نیست

13. Some farmers are harvesting behind the destroyed statuary of Song Mausoleum.
[ترجمه ترگمان]برخی از کشاورزان در پشت مجسمه تخریب شده آرامگاه Song در حال برداشت هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از کشاورزان در پشت مجسمه تخریب مغولۀ سگ برداشت می کنند

14. The statuary of Yan Xiu is on the top of the column ( bronze ).
[ترجمه ترگمان]مجسمه یان Xiu در بالای ستون (برنز)قرار دارد
[ترجمه گوگل]نماد یان Xiu در بالای ستون (برنز) است

15. The home - made statuary gave an artistic air to the room.
[ترجمه ترگمان]مجسمه های ساخته شده از خانه، هوای هنری را به اتاق دادند
[ترجمه گوگل]مجسمه سازی خانه ساخته شده به اتاق هنری هوایی

پیشنهاد کاربران

مجسمه


کلمات دیگر: