کلمه جو
صفحه اصلی

stockman


دامدار، دامپرور، دامپرور انبار دار، متصدی انبار

انگلیسی به فارسی

دامدار، دامپرور


انبار دار، متصدی انبار


سهامدار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: stockmen
(1) تعریف: a man who owns or raises livestock.

(2) تعریف: a man who works in a stockroom or warehouse.

• one who owns and raises livestock

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] انباردار، متصدی انبار

جملات نمونه

1. Stockman became one of the President's most trenchant critics.
[ترجمه ترگمان]اشتوکمان یکی از the trenchant رئیس جمهور شد
[ترجمه گوگل]استاکسن یکی از منتقدان پر محرمانه رئیس جمهور شد

2. Stockman is spending $ 30, 000 in office funds to hold four electronic call-in shows back in his district.
[ترجمه ترگمان]اشتوکمان ۳۰ هزار دلار در بودجه اداره خرج می کند تا چهار تلفن الکترونیکی را در منطقه خود به نمایش بگذارد
[ترجمه گوگل]Stockman 30 دلاری را در صندوق های اداری هزینه می کند تا چهار نمایش الکترونیکی را در منطقه خود برگزار کند

3. The 45 year old stockman had moved to the area only a year before.
[ترجمه ترگمان]گله چران ۴۵ ساله تنها یک سال پیش به این منطقه نقل مکان کرده بود
[ترجمه گوگل]سالک 45 ساله فقط یک سال پیش به این منطقه نقل مکان کرد

4. His stockman Philip Luff denied eleven similar offences.
[ترجمه ترگمان]فیلیپ Luff از گله چران او یازده جرم مشابه را رد کرد
[ترجمه گوگل]فیلیپ لوف، سهامدار خود، 11 یارانه نقض را رد کرد

5. Steve Stockman, R-Texas, one of the most controversial members of Congress.
[ترجمه ترگمان]استیو Stockman، R - تگزاس، یکی از most اعضای کنگره
[ترجمه گوگل]استیو استوک استون، ری-تگزاس، یکی از بحث برانگیزترین اعضای کنگره است

6. What has changed for the stockman is more often connected with the intensification of livestock production.
[ترجمه ترگمان]آنچه که برای گله چران تغییر کرده است، اغلب با تشدید تولید دام مرتبط است
[ترجمه گوگل]آنچه که برای دامدار تغییر کرده است بیشتر در ارتباط با تشدید تولید دام است

7. Apparently the new stockman didn't mind it at all, which certainly indicated he could ride.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا گله چران جدید اهمیتی به این موضوع نمی داد
[ترجمه گوگل]ظاهرا سهامدار جدید این طور فکر نکرد که مطمئنا نشان داد که می تواند سوار شود

8. The stockman is spreading a great quantity of fish food into the fish pond.
[ترجمه ترگمان]گله چران در حال گسترش مقدار زیادی از ماهی به داخل استخر ماهی است
[ترجمه گوگل]Stockman مقدار زیادی از مواد غذایی ماهی را در حوض ماهی پخش می کند

9. The colts and calves are gambolling round the stockman.
[ترجمه ترگمان]The و گوساله ها در اطراف گله چران جست وخیز می کنند
[ترجمه گوگل]کولت ها و گوساله ها در اطراف انبارکاران قرار دارند

10. The stockman rounded up the cattle in the meadows.
[ترجمه ترگمان]گله چران، گله را دور زد
[ترجمه گوگل]انبار دام گاو را در مراتع گرد می زند

11. What a damned cheek the fellow had, an ordinary stockman, stealing her from under their noses!
[ترجمه ترگمان]این پسرک یک گله چران معمولی بود که او را از زیر دماغ آن ها دزدیده بود!
[ترجمه گوگل]یک عصای پیچیده همکار داشتم، یک کارمند معمولی، او را از زیر بینی خود دزدیده بود!

12. This skinny cow is now fattening out under the good care of the stockman.
[ترجمه ترگمان]این گاو لاغر دارد از این گله چران خوب بیرون می آید
[ترجمه گوگل]این گاو لاغر در حال حاضر تحت مراقبت خوب stockman است

13. This games afterward officially were acknowledged for the ninth session of international Stockman the Derville games.
[ترجمه ترگمان]این بازی ها پس از آن رسما برای نهمین دوره بازی های بین المللی Stockman the تایید شدند
[ترجمه گوگل]این بازیها پس از آن رسما برای جلسه نهم بین المللی Stockman بازی های Derville اذعان شد


کلمات دیگر: