کلمه جو
صفحه اصلی

curly


معنی : مجعد، فرفری
معانی دیگر : پرپیچ و تاب، پرشکن، پرشکنج، شکنج دار، کلج دار

انگلیسی به فارسی

مجعد، فرفری


فرفری، مجعد


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: having curls or tending to curl, as hair.
متضاد: straight

- My hair is a little curly, but my sister's is straight.
[ترجمه سجاد معصومی ] موی من کمی فرفری است اما موی خواهر من صاف است
[ترجمه ایلیا محمودی] موهای کم من فرفری است اما موهای خواهرم تخت است
[ترجمه ملیکا عباسیان] موهای من کمی فر است ولی مال خواهرم صاف است.
[ترجمه عسل علیزاده] موی من کمی فرفری است، اما مو های خواهرانم صاف است
[ترجمه ترگمان] موهای من کمی فرفری است، اما خواهر من درست است
[ترجمه گوگل] موی من کمی فریاد می زند، اما خواهر من راست است

• having curls, wavy (of hair); having a wavy grain (of wood)
curly hair is full of curls.
curly objects are curved or spiral-shaped.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] جریان

مترادف و متضاد

مجعد (صفت)
crisp, crispy, frizzy, frizzly, curly

فرفری (صفت)
crispy, frizzy, frizzly, curly, locky, kinky

looping, forming ringlets


Synonyms: coiled, convoluted, corkscrew, crimped, crimpy, crinkling, crinkly, crisp, curled, curling, frizzed, frizzy, fuzzy, kinky, looped, permed, spiralled, waved, waving, wavy, winding, wound


Antonyms: straight


جملات نمونه

1. her brothers have curly hair but her hair is straight
برادرانش موی فرفری دارند ولی گیسوی او صاف است.

2. she sheared the baby's curly hair away
موهای فرفری کودک را قیچی کرد.

3. his hair was close-cropped and curly
موهایش کوتاه و فرفری بود.

4. the puppies were covered with a white, curly fur
توله سگ ها با موی سپید و فرفری پوشیده شده بودند.

5. Is your hair naturally curly or have you had a perm?
[ترجمه ترگمان]موهای تو به طور طبیعی فرفری است یا فر فر کرده ای؟
[ترجمه گوگل]موهایتان به طور طبیعی فرفری هستند و یا دارای یک مجرای موضعی بوده اید؟

6. Both my parents have curly brown hair.
[ترجمه ترگمان] پدر و مادرم موهای قهوه ای دارن
[ترجمه گوگل]هر دوی من پدر و مادرم موهای قهوه ای دارند

7. Dry curly hair naturally for maximum curl and shine.
[ترجمه ترگمان]موهای مجعد خشک به طور طبیعی برای فر دادن و درخشش بیشتر است
[ترجمه گوگل]موهای فرفری خشک را به طور طبیعی برای حداکثر خوردن و درخشش

8. Freddie was an angelic-looking child with blond curly hair, blue eyes and dimples.
[ترجمه ترگمان]فردی پسری زیبا بود با موهای بور و موهای بور و چشمان آبی و گونه هایش چال
[ترجمه گوگل]فردی فرزند فرشته ای با موهای فرفری بور، چشم های آبی و کمر بود

9. The numbers outside the curly brackets are the sales figures.
[ترجمه ترگمان]اعداد بیرون از داخل پرانتز، ارقام فروش هستند
[ترجمه گوگل]اعداد خارج از محدوده در حال شکل گیری ارقام فروش هستند

10. I've got naturally curly hair.
[ترجمه ترگمان]من طبیعتا موهای مجعد دارم
[ترجمه گوگل]من به طور طبیعی موهای فرفری کردم

11. I wish my hair was curly.
[ترجمه ترگمان] ای کاش موهام فرفری بود
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که موهایم کنده شود

12. Her hair was dark and curly.
[ترجمه ترگمان]موهایش تیره و مجعد بود
[ترجمه گوگل]موهای او تاریک و فرفری بود

13. He had short curly hair.
[ترجمه ترگمان]موهای کوتاه مجعد داشت
[ترجمه گوگل]او موهای کوتاه داشت

14. These pigs all have curly tails.
[ترجمه ترگمان] این خوک ها دم خوش دارن
[ترجمه گوگل]این خوک ها همه دم دارند

My grandson, Brian, has curly, yellow hair.

نوه‌ام برایان موی فرفری طلایی دارد.


پیشنهاد کاربران

موی فر

فرفری

Curly hair
موی فر فری

موهای فرفری


کلمات دیگر: