کلمه جو
صفحه اصلی

pettish


معنی : ترشرو، بد اخلاق، ستیزه جو، زود رنج، جوشی
معانی دیگر : تند خو، بد خلق، بد عنق، بی صبر، شورتی

انگلیسی به فارسی

زود رنج، بد اخلاق، جوشی، ترشرو


خرابکاری، جوشی، زود رنج، بد اخلاق، ترشرو، ستیزه جو


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: pettishly (adv.), pettishness (n.)
• : تعریف: in, or as if in, a pet; petulant; ill-tempered.
مترادف: grumpy, irritable, peevish, petulant
مشابه: crabby, fractious, grouchy, huffy, irascible, perverse, querulous, snappish, testy, waspish

• peevish, irascible; ill-tempered, irksome, easily angered
someone who is pettish shows childish irritation and anger over something that is not really important; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

ترشرو (صفت)
acid, vinegary, angry, grumpy, moody, morose, sullen, petulant, crabbed, dogged, gloomy, sulky, ill-humored, chuffy, rusty, mulish, gruff, huffy, humpy, pettish, huffish, ill-humoured, ill-natured, snuffy, vinegarish

بد اخلاق (صفت)
bad, vile, acid, moody, impatient, reprobate, orgiastic, immoral, ill-humored, licentious, dissolute, rabid, pettish, ill-humoured, ill-natured, uncurbed

ستیزه جو (صفت)
petulant, antagonistic, stubborn, militant, contentious, quarrelsome, intractable, warlike, currish, pettish

زود رنج (صفت)
petulant, irritable, peevish, touchy, fractious, querulous, miff, techy, pettish, sorehead, tetchy, umbrageous

جوشی (صفت)
fretful, pettish

جملات نمونه

1. She had never seen the pettish side of his nature before.
[ترجمه ترگمان]پیش از آن هرگز این جنبه pettish را ندیده بود
[ترجمه گوگل]او پیش از این، طبیعت ناخوشایند خود را ندیده بود

2. The pettish, wilful side of him came out, the Colonel's spoiled son.
[ترجمه ترگمان]پسر لوس و wilful، پسر لوس سرهنگ آئورلیانو سگوندو، از خانه بیرون آمد
[ترجمه گوگل]طرف دزدی و خیانت او بیرون آمد، پسر خرابکاری سرهنگ

3. She drew a quick pettish breath of objection, writhing uneasily on her seat, looked far ahead, and murmured, 'I don't know - I wish - how can I say yes or no when--'
[ترجمه ترگمان]فانی نفس راحتی کشید، با ناراحتی به صندلی اش تکیه داد، به جلو نگاه کرد و زمزمه کرد: من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من … من
[ترجمه گوگل]او ضرب و شتم فریبنده ای از اعتراض را کشید، ناخودآگاه از صندلی اش بیرون زد، به دور به دور نگاه کرد و پرسید: 'نمی دانم - آرزو می کنم - چگونه می توانم بله یا نه'

4. Hong Hui the skill for deeding in pettish don't understand as well whom learn, four the elder brother is to again and again hurt afterward come.
[ترجمه ترگمان]\"هنگ کنگ\" مهارت for در pettish را درک نمی کند و چه کسی یاد می گیرد که چهار برادر بزرگ تر دوباره و دوباره بعدا آسیب می بینند
[ترجمه گوگل]هنگ Hui مهارت برای محاکمه در pettish را نمی فهمم و همچنین کسانی که یاد بگیرند، چهار برادر بزرگتر است که دوباره و دوباره صدمه دیده پس از آن آمده است

5. The exertion that that wench acts in pettish is severe, I also ordinarily can not sustain the blows.
[ترجمه ترگمان]زحمتی که این دختر خدمتکار در pettish اعمال می کند شدید است، من معمولا نمی توانم این ضربات را تحمل کنم
[ترجمه گوگل]اعمالی که این جنایتکار را در حادثه انجام می دهد شدید است، من نیز معمولا نمی توانم ضربات را حفظ کنم

6. Baby and 14 a pairs one act in pettish you to engage?
[ترجمه ترگمان]۱۴ فرزند و ۱۴ جفت برای شرکت در pettish کار می کنند؟
[ترجمه گوگل]کودک 14 ساله و یک جفت عمل جراحی شما را درگیر می کند؟

7. I can't act in pettish to you any further.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم بیشتر از این باه ات رفتار کنم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم به هیچ وجه به تو خیانت کند

8. I won't act in pettish to you anymore.
[ترجمه ترگمان]من دیگه با تو کاری نمی کنم
[ترجمه گوگل]من دیگر به تو نخواهم پرداخت

9. He ought to be jolly, but in fact he's a bully, pettish, pampered like a Roman emperor.
[ترجمه ترگمان]باید خوشحال به نظر برسد، اما در واقع او یک قلدر، pettish، مثل یک امپراتور رم شده است
[ترجمه گوگل]او باید خوش شانس باشد، اما در واقع او یک قلدر، دزدی است، مانند یک امپراتور روم

10. Of course, if the boy is very love belongs to act in pettish character .
[ترجمه ترگمان]البته، اگر آن پسر واقعا عاشق این باشد که در شخصیت pettish عمل کند
[ترجمه گوگل]مطمئنا، اگر پسر بسیار عشق باشد، متعلق به شخصیت فاسد است

11. Snacks is a man to woman offensive weapon, snacks are women to man act in pettish chips.
[ترجمه ترگمان]میان وعده ها، مردی است که سلاح تهاجمی دارد، میان وعده ها، زنان هستند که در چیپ های pettish عمل می کنند
[ترجمه گوگل]اسنک ها یک مرد به زن سلاح توهین آمیز است، تنقلات زنانه به انسان در تراشه های مزاحم عمل می کنند

12. Made a mistake and write a check of and write check must attitude regular, can not lie to act in pettish to play to depend on scheme to get by under false pretenses on the bed!
[ترجمه ترگمان]اشتباه کنید و چک کنید و چک کنید و چک کنید
[ترجمه گوگل]اشتباه کردید و چک کنید و نوشتن چک باید نگرش به طور منظم، نمی تواند دروغ به عمل در pettish به بازی بستگی دارد به طرح به دست آوردن تحت اقرار دروغین در بستر!

13. Therefore, occasionally male, can let the woman pettish exert her mother's side .
[ترجمه ترگمان]بنابراین، گاهی اوقات مرد می تواند به زن اجازه دهد که کنار مادرش باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین، گاه به گاه مرد، می تواند اجازه زن بی دقتی اعمال مادر خود را

14. The husband is that you are lazy to act in pettish with him, he pours water to wash feet but knows perfectly well to fall into trap for you still happy can't"lovely man" of the set in Zi.
[ترجمه ترگمان]شوهر این است که شما تنبل هستید تا با او رفتار کنید، او آب را برای شستن شست، اما خوب می داند که برای شما دام می افتد و هنوز خوشحال است که \"مرد دوست داشتنی\" مجموعه در Zi است
[ترجمه گوگل]شوهر این است که شما تنبل هستید که با او رفتار کنید، او آب را برای شستن پا بپوشاند، اما به خوبی می داند که به دام شما می آید و هنوز هم خوشحال نیستید که مردی از مجموعه ای که در Zi می باشد را دوست دارد


کلمات دیگر: