کلمه جو
صفحه اصلی

physic


معنی : طب، مسهل، فطری، شفاء دادن، دوا دادن، مسهل دادن
معانی دیگر : (نادر) رجوع شود به: physics، (قدیمی) پزشکی، درمانگری، دارو، دوا (به ویژه ملین یا مسهل)، کارکن، شفا دادن، فیزیک

انگلیسی به فارسی

مسهل دادن، دوا دادن، شفا دادن، مسهل، طب، فیزیک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a drug or medicine, esp. a purgative or strong laxative.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: physics, physicking, physicked
(1) تعریف: to treat with a physic; purge.

(2) تعریف: to affect as a medicine does; heal.

• medicine, drug; cathartic, diarrhetic, laxative
provide medicine, administer drugs; act as a laxative, function as a diarrhetic

مترادف و متضاد

طب (اسم)
physic, medicine, medical profession

مسهل (صفت)
purgative, aperient, physic, cathartic, expellant, expellent

فطری (صفت)
indigenous, physic, innate, natural, inborn, inbred, inartificial

شفاء دادن (فعل)
physic, leech, cure, heal, medicate, mend

دوا دادن (فعل)
physic, dose

مسهل دادن (فعل)
physic

جملات نمونه

1. Temperance is the best physic.
[ترجمه ترگمان] تمپرنس \"بهترین درمانه\"
[ترجمه گوگل]Temperance بهترین فیزیک است

2. At universities, where professors of medicine taught botany, physic gardens became a necessity for the practical study of plants.
[ترجمه ترگمان]در دانشگاه ها، که در آن استادان پزشکی گیاه شناسی و علم طب تدریس می کردند، برای مطالعه عملی گیاهان به ضرورت تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]در دانشگاه ها، جایی که استادان پزشکی به بوتانا آموختند، باغ های فیزیکی ضروری برای مطالعه عملی گیاهان بودند

3. The Physic Garden is planted with examples of herbs used in Medieval times for medicinal purposes.
[ترجمه ترگمان]باغ Physic با نمونه هایی از گیاهان مورد استفاده در زمان های قرون وسطی برای اهداف دارویی کاشته می شود
[ترجمه گوگل]باغ فیزیک با نمونه هایی از گیاهان مورد استفاده در قرون وسطی برای اهداف دارویی کاشته می شود

4. Mr Jones suggested that Physic News magazine should be approached with a view to investigating the incidents and perhaps providing a satisfactory answer.
[ترجمه ترگمان]آقای جونز پیشنهاد کرد که مجله اخبار Physic باید با دیدگاه بررسی وقایع و شاید ارائه پاسخ قانع کننده به آن نزدیک شود
[ترجمه گوگل]آقای جونز پیشنهاد کرد که مجله Physic News بایستی با توجه به تحقیق در مورد حوادث و شاید ارائه یک پاسخ رضایت بخش

5. For it is this, as the whole of physic teaches, which destroys our body more than any other cause.
[ترجمه ترگمان]چون که این طور است، چون کل داروها به ما درس می دهد، که بدن ما را بیش از هر چیز دیگری نابود می کند
[ترجمه گوگل]برای این است که، همانطور که تمام فیزیک تعلیم می دهد، بدن ما بیش از هر عللی دیگر را از بین می برد

6. Curcin, seed oil and other extracts from physic nut seeds can be used as biological pesticide .
[ترجمه ترگمان]عصاره دانه، روغن دانه و عصاره دیگر از دانه های آجیل دارویی می تواند به عنوان آفت کش شیمیایی استفاده شود
[ترجمه گوگل]کورسین، روغن دانه و سایر عصاره ها از دانه های گیاهی فسیلی می تواند به عنوان آفت کش های زیستی استفاده شود

7. The Physic test is much more difficult than I have expected.
[ترجمه ترگمان]آزمایش Physic خیلی سخت تر از آن چیزی است که من انتظارش را داشتم
[ترجمه گوگل]تست فیزیکی بسیار سخت تر از انتظار من است

8. Physic nut is an important strategic resource with great economic value .
[ترجمه ترگمان]آجیل Physic یک منبع استراتژیک مهم با ارزش اقتصادی زیاد است
[ترجمه گوگل]مهره فیزیکی یک منبع مهم استراتژیک با ارزش اقتصادی بزرگ است

9. Kitchen physic is the best physic.
[ترجمه ترگمان]طب آشپزخانه بهترین دوا است
[ترجمه گوگل]فیزیک آشپزخانه بهترین فیزیک است

10. A physic model is established for the description of the vibration of mini-spring of the brushing exploding mechanism in the fuse of the grenade lunching from a recoilless gun.
[ترجمه ترگمان]مدل physic برای توصیف ارتعاشات ریز - فنر the که مکانیزم انفجار را در فیوز پرتاب با نارنجک از یک تفنگ recoilless قرار می دهد، ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]یک مدل فیزیکی برای توصیف ارتعاش مینی بهار مکانیسم انفجار قلم مو در فیوز نارنجک از یک تفنگ بدون سرنشین ایجاد شده است

11. Results Patients with PICC had no phlebitis and physic liquor exosmosis.
[ترجمه ترگمان]نتایج بیماران مبتلا به درمان درد و درمان مشروبات الکلی هم نداشت
[ترجمه گوگل]نتایج: بیماران مبتلا به PICC دارای فلبیت و اکسیسموز لیکور فیزیکی نبودند

12. Kitchen Physic is the best physic.
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه Kitchen بهترین دوا است
[ترجمه گوگل]فیزیک آشپزخانه بهترین فیزیک است

13. The other is wastewater's physic - chemical parameters, such as temperature, the character of particle and contaminant.
[ترجمه ترگمان]دیگری is شیمیایی است - پارامترهای شیمیایی مانند دما، ویژگی ذرات و آلودگی
[ترجمه گوگل]دیگر پارامترهای فیزیکی و شیمیایی فاضلاب مانند دما، شخصیت ذرات و آلودگی است

14. He ought to physic himself a bit.
[ترجمه ترگمان]باید کمی به خودش دارو بدهد
[ترجمه گوگل]او باید کمی خود را فیزیکی کند

15. The doctor think it is time that he physic the patient.
[ترجمه ترگمان]دکتر فکر می کند که وقت آن است که بیمار را معالجه کند
[ترجمه گوگل]دکتر فکر می کند وقت آن است که بیمار را درمان کند


کلمات دیگر: