1. a husky voice
صدای خشن (و مردانه)
2. She's got a nice husky voice - very sexy.
[ترجمه ترگمان]صدای نسبتا خشنی داشت - خیلی سکسیه
[ترجمه گوگل]او یک صدای خوش تیپ خوش تیپ - بسیار جذاب است
3. His voice was husky with grief.
[ترجمه ترگمان]صدایش از درد گرفته بود
[ترجمه گوگل]صدای او غمگین بود
4. Her voice was husky with anger.
[ترجمه ترگمان]صدایش از خشم گرفته بود
[ترجمه گوگل]صدای او خشمگین بود
5. You sound husky - do you have a cold?
[ترجمه ترگمان]به نظر گرفته میای - سرما خوردی؟ -
[ترجمه گوگل]شما صدای شلغم - آیا شما سرما دارید؟
6. I'm still a bit husky after my recent cold.
[ترجمه ترگمان]هنوز کمی بعد از سرمای اخیر، کمی husky
[ترجمه گوگل]من بعد از سرماخوردگی اخیرم کمی شلخته هستم
7. She spoke in a husky whisper.
[ترجمه ترگمان]با صدای گرفته و گرفته ای شروع به صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او در یک زمزمه شلوغ صحبت کرد
8. His voice was husky with longing .
[ترجمه ترگمان]صدایش سرشار از اشتیاق بود
[ترجمه گوگل]صدای او با احساس آرامش بود
9. The husky is unequalled for stamina and endurance.
[ترجمه ترگمان]سگ اسکیمو به خاطر استقامت و استقامت بی همانند است
[ترجمه گوگل]شوخ طبعی برای استقامت و استقامت بی نظیر است
10. Escamillo became a swaggering prize fighter named Husky Miller.
[ترجمه ترگمان]Escamillo به یک مبارز حرفه ای معروف به نام husky میلر تبدیل شد
[ترجمه گوگل]اسکای میلو یک جناح جادویی به نام Husky Miller شد
11. Has the husky engine of real estate that Cotton watched drive the county out of multiple recessions run out of gas?
[ترجمه ترگمان]آیا این موتور husky املاک و مستغلات است که پنبه شاهد بیرون راندن این استان از چند رکود اقتصادی بوده است؟
[ترجمه گوگل]آیا موتور موتورسیکلت املاک و مستغلات که Cotton تماشا کرده است در شهرستان را از رکود چندگانه خارج از گاز رانده است؟
12. The too familiar husky female voice startled her into full wakefulness.
[ترجمه ترگمان]صدای زنانه و آشنای او او را از خواب بیدار کرد
[ترجمه گوگل]صدای خانم شلوغ خیلی آشنا او را به بیداری کامل تحریک کرد
13. Husky grains dangled from the rice plants, so fragile and awkward they almost looked bashful.
[ترجمه ترگمان]دانه های husky از گیاهان برنجی اویزان شده بودند، انقدر شکننده و زشت بودند که تقریبا به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]دانه نیرومند و درشت هیکل از گیاهان برنج، خیلی شکننده و بی دست و پا آنها تقریبا نگاه خجول آویزان
14. He is a tall, stocky chap with a husky voice.
[ترجمه ترگمان]مردی قد بلند و تنومندی با صدای گرفته و گرفته ای گفت:
[ترجمه گوگل]او یک صدای بلند و چسبیده با صدای شلخته است