1. it is not humanly possible
برای بشر امکان ندارد.
2. The doctors did all that was humanly possible to save him.
[ترجمه ترگمان]دکترها تمام کارهایی را که برای نجات او امکان پذیر بود انجام دادند
[ترجمه گوگل]پزشکان همه چیز را به صورت انسانی توانستند او را نجات دهند
3. He couldn't humanly refuse to help her.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست از یک انسان به او کمک کند
[ترجمه گوگل]او نمیتواند انسانی را به او کمک کند
4. I think that what he's suggesting is not humanly possible.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم آنچه که او می گوید، به صورت انسانی امکان پذیر نیست
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم آنچه که او پیشنهاد می کند انسانی نیست
5. The doctors did everything humanly possible to save the child's life.
[ترجمه ترگمان]پزشکان هر کاری که به صورت انسانی ممکن بود برای نجات جان کودک انجام دادند
[ترجمه گوگل]پزشکان همه چیز انسانی را ممکن ساخته اند تا زندگی کودک را نجات دهند
6. Rescuers are doing everything that is humanly possible to free the trapped people.
[ترجمه ترگمان]امدادگران هر کاری که به صورت انسانی امکان پذیر است را انجام می دهند تا مردم به دام افتاده را آزاد کنند
[ترجمه گوگل]امدادگران هر کاری را انجام می دهند که به صورت انسانی امکان پذیر است تا مردم به دام افتاده را آزاد کنند
7. The doctors did all that was humanly possible .
[ترجمه ترگمان]دکترها تمام کارهایی که ممکن بود انجام می دادند را انجام می دادند
[ترجمه گوگل]پزشکان همه چیز را به صورت انسانی امکان پذیر ساختند
8. It's not humanly possible to count so quickly.
[ترجمه ترگمان]این خیلی سریع نیست که بتونی اینقدر سریع حساب کنی
[ترجمه گوگل]این انسان به اندازه کافی قابل شمارش نیست
9. What do I gain if, humanly speaking, I fought with beasts at Ephesus?
[ترجمه ترگمان]اگه یه آدم معمولی حرف بزنه، من با حیوانات توی \"Ephesus\" مبارزه کردم؟
[ترجمه گوگل]اگر با توجه به بشریت، با حیوانات در افسس مبارزه کنم، چه می توانم کسب کنم؟
10. The report was as fair as is humanly possible.
[ترجمه ترگمان]این گزارش تا آنجا که امکان داشت عادلانه بود
[ترجمه گوگل]این گزارش به همان اندازه منصفانه بود
11. She vowed if it was humanly possible, no other patient would suffer a similar fate through lack of a suitable donor.
[ترجمه ترگمان]او قول داد که اگر امکان پذیر باشد، هیچ بیمار دیگری از طریق فقدان یک اهدا کننده مناسب از سرنوشت مشابهی رنج نخواهد برد
[ترجمه گوگل]اگر به طور انسانی امکان پذیر باشد، او قول داد که هیچ یک از بیماران دیگر از طریق فقدان اهدا کننده مناسب از سرنوشت مشابهی رنج می برند
12. Firefighters did everything humanly possible to save lives.
[ترجمه ترگمان]آتش نشانان هر کاری که برای نجات جان انسان ها ممکن بود انجام می دادند
[ترجمه گوگل]آتش نشانان همه چیز انسانی را برای نجات جان انسان ها انجام دادند
13. On earth, too, the deities were exceedingly and humanly attractive.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این پرستش ربه النوع زیادی و انسانی جذاب بود
[ترجمه گوگل]در خاورمیانه، خدایان نیز بسیار جذاب و انسانی بودند
14. They demanded attention which it was not humanly possible to give.
[ترجمه ترگمان]آن ها خواستار توجه بودند که برای دادن به آن امکان پذیر نبود
[ترجمه گوگل]آنها خواستار توجه شدند که به لحاظ انسانی امکان پذیر نبود