1. Meanwhile, the past clings with the gristle of regret to the bones of her characters' lives.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، گذشته نیز به استخوان های شخصیت او چسبیده است
[ترجمه گوگل]در همین حال، گذشته با غم و اندوه از استخوان ها از زندگی شخصیت های او چسبیده است
2. Slipstreaming away, waiting for the bits of gristle from the sandwiches.
[ترجمه ترگمان]در حالی که منتظر خرده های of از ساندویچ بودند، از آنجا دور شدند
[ترجمه گوگل]جیغ کشیدن دور، انتظار چند بیت از خورشید از ساندویچ
3. Tonight, Lown gets down to the gristle with a lecture titled Mountain Men Vittles.
[ترجمه ترگمان]امشب، \"Lown\" با یه سخنرانی با اسم \"کوه vittles\" به غضروف ختم میشه
[ترجمه گوگل]امشب Lown با یک سخنرانی با عنوان Mountain Men Vittles می رود
4. The meat is fat and gristle from tough old yaks, sheep and goats.
[ترجمه ترگمان]گوشت، چربی و غضروف از yaks پیر، گوسفند و بز است
[ترجمه گوگل]گوشت چربی و خراشیدگی از یوک های قدیمی سخت، گوسفند و بز است
5. She ate fried gristle and fat.
[ترجمه ترگمان] اون مثل مرغ سوخاری خورد و چاق شد
[ترجمه گوگل]او غذا خوردن سرخ شده و چربی خورد
6. Blood began to course into the gristle to make it erect again, and he was suddenly full of urgent need.
[ترجمه ترگمان]خون شروع به غضروف کرد تا دوباره راست شود، و ناگهان پر از نیاز فوری بود
[ترجمه گوگل]خون شروع به گله کردن کردن کرد تا مجددا راه برود و او ناگهان پر از نیاز فوری بود
7. Lumps of gristle bound muscle to bone and, when I walked, one hip ground in its socket like sandpaper.
[ترجمه ترگمان]شل شدن غضروف از غضروف تا استخوان و وقتی که قدم می زدم، یک زمین hip مثل کاغذ سنباده
[ترجمه گوگل]قطعه ای از عضله مورب به استخوان و هنگامی که من راه می رفت، یک حفره در جیبش مانند سندباد بود
8. Still joined, the central bone was spotted with gristle and blood.
[ترجمه ترگمان]استخوان مرکزی هنوز به هم متصل بود و غضروف و غضروف در آن دیده می شد
[ترجمه گوگل]هنوز هم پیوند خورده بود، استخوان مرکزی با خراشیدگی و خون دیده شد
9. Drinking chicken skin and gristle soup often can also delay the requestearing older of skin.
[ترجمه ترگمان]هم چنین خوردن پوست مرغ و سوپ غضروف می تواند باعث به تاخیر افتادن پوست بالای پوست بدن شود
[ترجمه گوگل]نوشیدن پوست مرغ و سوپ غلیظ نیز اغلب می تواند باعث کاهش نیاز بدن به پوست شود
10. They expected blood, bones, gristle, sinews . They chew and chew, but the words are chide and chicle is indigestible.
[ترجمه ترگمان]آن ها انتظار خون، استخوان، غضروف و رگ و پی را داشتند آن ها جویدن و chew، اما این کلمات chide و chicle غیرقابل هضم است
[ترجمه گوگل]آنها خون، استخوان ها، غضروف، مفصل ها را انتظار داشتند آنها جویدن و جویدن دارند، اما کلمات چیدنی هستند و چیلا غیر قابل خوردن است
11. Remaining vultures grab slabs of softened gristle and greedily devour them.
[ترجمه ترگمان]لاشخورها remaining را از هم جدا می کنند و حریصانه می خورند و حریصانه می خورند
[ترجمه گوگل]خرچنگ های باقی مانده اسلب اسفنجی را تکه تکه کرده و به طرز حیرت آور آنها را می خورند
12. Chicken skin and gristle contain a good deal of Chondroitin Sulfatewhich which can nourish the skin.
[ترجمه ترگمان]پوست مرغ و غضروف تا حد زیادی حاوی a Sulfatewhich هستند که می توانند پوست را تغذیه کنند
[ترجمه گوگل]پوست و مرغ مرغ حاوی مقادیر زیادی از Chondroitin Sulfate که می تواند پوست را تغذیه کند
13. Drinking chicken skin and gristle soup often can also delay the aging of skin.
[ترجمه ترگمان]هم چنین خوردن پوست مرغ و سوپ غضروف، هم چنین می توانند باعث به تاخیر افتادن پوست پوست شوند
[ترجمه گوگل]پوست مرغ نوشیدن و سوپ خاردار اغلب می تواند پیری پوست را نیز تاخیر دهد
14. Chicken skin and gristle contain a good deal of Chondroitin Sulfate which can nourish the skin.
[ترجمه ترگمان]پوست مرغ و غضروف تا حد زیادی حاوی a Sulfate هستند که می توانند پوست را تغذیه کنند
[ترجمه گوگل]پوست و مرغ مرغ حاوی مقادیر زیادی از سدیم کلروتین است که می تواند پوست را تغذیه کند